صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - عمق ارزش و قداست مجالس عزاداري - مسئوليت خطير روحانيت - توطئه هاي امريكا در منطقه - صبح 31 خرداد 1361

عنوان : عمق ارزش و قداست مجالس عزاداري - مسئوليت خطير روحانيت - توطئه هاي امريكا در منطقه
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 31 خرداد 1361
تاریخ قمری : 28 شعبان 1402(1)
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : در آستانه ماه مبارك رمضان
جلد : 16

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ارزش عظيم مجالس عزاداري سيدالشهدا
قبلا بايد تشكر كنم از آقايان روحانيون و آقايان خطبا كه از تهران و از قراري كه گفته اند، از قم تشريف آورده اند و خدمتشان رسيديم و اميدواريم كه همه موفق به خدمت به اسلام و مسلمين باشند.
مطالب زياد است ، لكن يك مطلب راجع به آقايان خطبا و علما عرض مي كنم و يك مطلب هم راجع به مسائل روز كه ابتلا به آن داريم . آن مطلبي را كه راجع به آقايان خطباعرض مي كنم اين است كه عمق اين كاري را كه شما داريد و عمق ارزش مجلسهاي عزاداري ، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضي هيچ معلوم نشده است . اينكه درروايات ما براي يك قطره اشك براي مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلند، حتي براي تباكي - به صورت گريه درآمدن - ارزش قائلند، (2) نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه آن است كه فقط براي ثواب بردن شما و مستمعين شما باشد. گرچه همه ثوابها هست ، لكن چرا اين ثواب براي اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است ، و چرا خداوند تبارك و تعالي براي اشك و حتي يك قطره اشك و حتي تباكي ، آنقدر ثواب داده است ؟ كم كم مسئله از ديد سياسي اش معلوم مي شود و ان شاءالله بعدهابيشتر معلوم مي شود.
اينكه براي عزاداري ، براي مجالس عزا، براي نوحه خواني ، براي اينها، اينهمه ثواب داده شده است ، علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش ، يك مسئله مهم سياسي در كاربوده است . آن روزي كه اين روايات صادر شده است ، روزي بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموي و بيشتر عباسي و يك جمعيت بسيار كمي ، يك اقليت كمي در مقابل قدرتهاي بزرگ در آن وقت ، براي سازمان دادن به فعاليت سياسي اين اقليت ، يك راهي درست كردند كه اين راه ، خودش سازمانده است و آن ، نقل از منابع وحي [است ] به اينكه براي اين مجالس اينقدر عظمت است و براي اين اشكها آنقدر دردور و بر اين اشكها و عزاداريها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مي كردند و شايدبسياري از آنها هم نمي دانستند مطلب چه هست ، ولي مطلب ، سازماندهي به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريتها [بود]. و در طول تاريخ ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهي سرتاسري [در] كشورها است ، كشورهاي اسلامي است و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه است ، در مقابل حكومتهايي كه پيش مي آمدند و بناي بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزي كه در مقابل آنها، آنها رامي ترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود.
در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه بعضي از اين ماموريني كه بودنددر آن اتومبيل من ، مي گفت كه ما كه آمديم سراغ شما، از اين چادرهايي كه در قم بود،مي ترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم . اينها كه هيچ ،قدرتهاي بزرگ از اين چادرها مي ترسند. قدرتهاي بزرگ از اين سازماني كه بدون اينكه دست واحدي در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشانده انددر سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك ، [مي ترسند]. اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است . و اگر يك مطلبي بخواهد براي اسلام خدمتي بكند و شخصي بخواهد كه مطلبي را بگويد، سرتاسركشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مي شود واجتماع مردم در تحت اين بيرق الهي ، اين بيرق حسيني ، اسباب اين مي شود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرتهاي بزرگ در منطقه هاي خودشان بخواهند كه يك اجتماعي ايجاد كنند، با فعاليتهاي زيادي كه شايد چند روز يا چند دهه مي كنند، در يك شهري ،يك عده - فرض كنيد - صدهزار نفري ، پنجاه هزار نفري با خرجهاي زياد و زحمتهاي زياد مجتمع مي شوند و به قول آن كسي كه مي خواهد صحبت كند، گوش مي دهند. لكن شما مي بينيد كه براي خاطر همين مجالسي كه مردم را به هم پيوند داده است ، اين مجالس عزايي كه مردم را به هم جوش داده است ، به مجرد اينكه يك مطلبي پيش مي آيد، دريك شهر نه ، در سرتاسر كشور، تمام قشرهاي مردم و عزاداران حضرت سيدالشهدامجتمع مي شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود ندارد؛ بايك كلمه ، وقتي مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهدا - سلام الله عليه - بيرون مي آيد همه با هم مجتمع مي شوند. اينكه بعضي از ائمه - شايد امام باقر بوده ، من الان خوب يادم نيست - مي فرمايد كه براي من يك نفر نوحه سرا در مني بگذاريد كه آنجابراي من گريه بكند و عزا بگيرد، (3) نه اين است كه حضرت باقر - سلام الله عليه - احتياج به اين داشته است و نه اينكه براي او شخصا فايده اي داشته است ، لكن جنبه سياسي او راببينيد. در مني آن وقتي كه از همه اقطار عالم آدم مي آيد آنجا، يك كسي بنشيند يااشخاصي نوحه سرايي كنند براي امام باقر و جنايت كساني كه با او مخالفت كردند و او را -مثلا - به شهادت رساندند، ذكر كند و اين مسئله موجي باشد در همه دنيا. اين مجالس عزارا دست كم گرفتند.
تاثر خون سيدالشهدا"ع " بر قيام 15 خرداد
شايد غربزده ها به ما مي گويند كه "ملت گريه " و شايد خوديها نمي توانند تحمل كنندكه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است . يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد. نتوانندهضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهايي كه براي ادعيه ذكر شده است و آن ثوابهايي كه براي دو سطر دعا ذكر شده است . نمي توانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسي اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نقطه ، اين ، اين است كه يك ملت را بسيج مي كند براي يك مقصد اسلامي . مجلس عزا نه براي اين است كه گريه كنند براي سيدالشهدا و اجر ببرند - البته اين هم هست و ديگران را اجر اخروي نصيب كند - بلكه مهم ، آن جنبه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن ، اين [كه ] اجتماع تحت يك بيرق ، اجتماع تحت يك ايده و هيچ چيزنمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيدالشهدا در او تاثير دارد، تاثير بكند.
شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زني ونوحه سرايي نبود، 15 خرداد پيش مي آمد. هيچ قدرتي نمي توانست 15 خرداد را آنطوركند، مگر قدرت خون سيدالشهدا. و هيچ قدرتي نمي تواند اين ملتي كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهاي بزرگ براي او توطئه چيده اند، اين توطئه ها راخنثي كند، الا همين مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگواري و نوحه سرايي براي سيد مظلومان و اظهار مظلوميت ؛ يك كسي كه براي خدا و براي رضاي او جان خودش ودوستان و اولاد خودش را فدا كرده است ، اينطور ساخته جواناني را كه مي روند درجبهه ها و شهادت را مي خواهند و افتخار به شهادت مي كنند و اگر شهادت نصيبشان نشودمتاثر مي شوند و آنطور مادران را مي سازد كه جوانهاي خودشان را از دست مي دهند وباز مي گويند باز هم يكي دو تا داريم . اين مجالس عزاي سيدالشهداست و مجالس دعا ودعاي كميل و ساير ادعيه است كه مي سازد اين جمعيت را اينطور، و اساس را اسلام ازاول بنا كرده است به طوري كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود. و چنانچه ، واقعابفهمند و بفهمانند كه مسئله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آن وقت ما را "ملت گريه " نمي گويند، ما را"ملت حماسه " مي خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد - سلام الله عليه - كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتي بود كه قدرت بر همه چيز داشت ، اينادعيه اي كه از او باقي مانده است ، چه كرده است و چطور مي تواند تجهيز بكند، به مانمي گفتند كه ادعيه براي چيست ؟ اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسي و اجتماعي اش چيست ، نمي گويندكه براي چه اين كار را بكنيم . تمام روشنفكرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگرجمع بشوند، نمي توانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند. آنچه اين قدرت را دارد آن است كه در تحت لواي او همه مجتمعند.
ما كه داد مي زنيم كه ما اسلام را مي خواهيم و جمهوري اسلامي را مي خواهيم ، براي اين [است ] كه در جمهوري اسلامي به نام اينكه "اسلامي " است و براي خداست ، همه ملت مجتمع هستند. و ما ديديم كه براي خاطر همين جمهوري اسلامي بودند و براي خاطر همين كه براي خدا قيام كردند، اين جمهوري اسلامي برخوردار از چه قدرتي ازملت و از ساير كشورها هم برخوردار شده است .
انقلاب ايران ثمره مجالس عزاداريها
ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، مجالسي است كه زنده نگه مي دارد ملتها را. در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير اين ايام متبركه ، هفته ها هست و جنبشهاي اين طوري هست . اگر بعد سياسي اينها را اينها بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس بپا مي كنندو عزاداري مي كنند، چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس بر پا باشد. و از خطباي بزرگ تا آن نوحه خوان در اين تاثير دارد. آن كه ايستاده پاي منبر چند شعر مي گويد و چند شعر مي خواند با آن كه در منبر است و خطيب است ، اينها هر دو در اين مسئله تاثير دارند؛ تاثير طبيعي دارند.گرچه خود بعضي اشخاص هم ندانند دارند چه مي كنند، من حيث لا يشعر.
تقريبا ما به اين مرتبه رسيده ايم كه ملت ما يكدفعه يك انقلابي كرد و يك انفجاري درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتي كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انساني اين كشور را از دستداده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجاري حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسي [بود] كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مي كردو همه به يك نقطه نظر مي كردند. اين مسئله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بيشتر از آن قدري كه من مي دانم ، براي مردم تشريح كنند تا اينكه گمان نكند كه ما يك ملت گريه هستيم . ما يك ملتي هستيم كه با همين گريه ها، يك قدرت 2500 ساله را از بين برديم .
مسئوليت خطير روحانيت در مقطع كنوني
از باب اينكه تذكر به آقايان و مومنين نفع دارد دو سه تا جمله هم اينطوري عرض مي كنم و آن اينكه همه آقاياني كه در هر جاي از اين كشور هستند و صداي من رامي شنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا - كه آنها هم ازعلما هستند - و كساني كه در بلاد - از روحانيون - متصدي اين امور هستند، توجه به اين معنا داشته باشند كه امروز آبروي جمهوري اسلامي به دست شما بسته است . اگر - خداي نخواسته - يك دخالتهاي بيخود و بيجا، يك كارهايي كه از روحانيون صحيح نيست ،انجام بدهيد، اين جمهوري اسلامي لكه دار مي شود. دولت بايد به قدرت خودش باقي باشد. و امروز دولت ، دولت اسلامي است و بر همه ماها فريضه است كه از اين دولت اسلامي پشتيباني بكنيم . ماموريني كه از دولت مي آيند، در همه جا، مامورين دولت اسلامي هستند. اگر - خداي نخواسته - از يك مامور كه من حيث اينكه درست اطلاع برمسائل ندارد يا اشتباه مي كند، يك مطلبي كه بر خلاف ذائقه شماست يا بر خلاف مسائل اسلامي است ، از او صادر بشود، مقابله نكنيد، تضعيف نكنيد، او را نصيحت كنيد.چنانچه نصيحت را گوش نكرد، به مصادر امور مراجعه كنيد. ائمه جمعه بلاد نصب وعزل نكنند.
و كساني كه در بين ارتش يا ساير ارگانها، انجمنهاي اسلامي دارند، اينها دخالتهاي غير چيزهايي كه بر عهده آنها است نكنند. ارشاد بكنند دولت را، ارشاد بكنند ماموريندولت را و همه كساني [را] كه در پيش آنها هستند؛ آنها را ارشاد بكنند. و چنانچه كسي هم گوش به ارشاد نداد، به مصادر اموري كه مسئوليت دارند مراجعه كنند، حل خواهدشد.
براي حفظ حيثيت اسلام كه شماها پاسدار آن هستيد و حفظ حيثيت جمهوري اسلامي كه شماها نگهبانان آن هستيد، از كارهايي كه نبايد انجام بدهيد و از كارهايي كه دخالت در امور اجرايي است كه با كسي ديگري است كه انجام بدهد، مستقيما عمل نكنيد، ارشاد بكنيد همه را. نظر ارشادي داشته باشيد. اگر يك مطلب اشتباهي از يك استاندار واقع شد يا از يك فرماندار، در منابر نبريد اين را و آبروي او را بريزيد. اين امري است كه خدا راضي نيست . به او بگوييد در خلوت و با او تفاهم كنيد و از اوبخواهيد كه رويه را تغيير بدهد. اگر نداد، به مصادر امر مراجعه كنيد. مستقيما بخواهيداين كار را بكنيد، حيثيت جمهوري اسلامي و حيثيت اسلام در دنيا لكه دار مي شود. و شماحافظ اين حيثيت هستيد و فريضه است براي همه ما حفظ حيثيت اين جمهوري اسلامي .شما مي بينيد كه امروز همه قلمها و همه زبانها از ابرقدرتها يا دولتهاي مرتبط به آنها، برضد اين جمهوري اسلامي تجهيز شده اند، و همه با يك رويه خاصي عمل دارندمي كنند؛ ما ديگر بهانه دست آنها ندهيم .
و من اين يك كلمه را عرض بكنم - شايد قبلا هم عرض كرده باشم - و آن اينكه من ازاول كه در اين مسائل بوديم و كم كم آثار پيروزي داشت پيدا مي شد، در مصاحبه هايي كه كردم ، چه با كساني كه از خارج آمدند، حتي در نجف و در پاريس و چه در حرفهايي كه خودم زدم ، اين كلمه را گفته ام كه روحانيون شغلشان يك شغل بالاتر از اين مسائل اجرايي است - و چنانچه اسلام پيروز بشود، روحانيون مي روند سراغ شغلهاي خودشان .لكن وقتي كه ما آمديم و وارد در معركه شديم ، ديديم كه اگر روحانيون را بگوييم همه برويد سراغ مسجدتان ، اين كشور به حلقوم امريكا يا شوروي مي رود. ما تجربه كرديم وديديم كه اشخاصي كه در راس واقع شدند و از روحانيون نبودند، در عين حالي كه بعضيشان هم متدين بودند، از باب اينكه آن راهي كه ما مي خواستيم برويم و آن راهي كهمستقل باشيم و با نان و جو خودمان بسازيم و زير فرمان قدرتهاي بزرگ نباشيم ، آن راه ،با سليقه آنها موافق نبود. و لهذا، چون آنجا ديديم كه ما نمي توانيم در همه جا يك افرادي پيدا بكنيم كه صد در صد براي آن مقصدي كه اين ملت ما براي آن ، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمي توانيم پيدا بكنيم ، ما تن داديم به اينكه رئيس جمهورمان از علما باشد. و گاهي - رئيس فرض كنيد كه - نخست وزيرمان هم همين طور.و در جاهاي ديگر هم كه قبلا گفته بوديم ، بنا نداريم اينطور باشد و الان هم عرض مي كنم هر روزي كه ما فهميديم كه اين كشور را يك دسته از اين افرادي كه روحاني نيستند، به آن طوري كه خداي تبارك و تعالي فرموده است ، اداره مي كنند، آقاي خامنه اي تشريف مي برند سراغ شغل روحاني بزرگ خودشان و نظارت بر امور و ساير آقايان هم همين طور. ما اينطور نيست كه هر جا يك كلمه اي گفتيم و ديديم مصالح اسلام ، حالا ما آمديم ديديم اينجور نيست ، اشتباه كرده بوديم ، بگوييم ما سر اشتباه خودمان باقي هستيم . ما هرروزي فهميديم كه اين كلمه اي كه امروز گفتيم اشتباه بوده و ما قاعده اش اين است كه يك جور ديگر عمل بكنيم ، اعلام مي كنيم كه آقا اين را ما اشتباه كرديم ، بايد اينجوري بكنيم . ما دنبال مصالح اسلام هستيم ، نه دنبال پيشرفت حرف خودمان .
به من مهلت بدهيد كه عرايضمان را به آقايان عرض بكنم - بنابراين ، مسئله يك چيزي نيست كه آقايان به ما بگويند: شما آن روز اينجوري گفتيد. راست است ، ما آن روز خيال مي كرديم كه در اين قشرهاي تحصيلكرده و متدين و صاحب افكار، افرادي هستند كه بتوانند اين مملكت را به آن جوري كه خدا مي خواهد، ببرند، آنطور اداره كنند.وقتي ديديم كه نه ، ما اشتباه كرديم ، آمدند بعضيشان خودشان را به ما جا زدند - ما هم كه غيب نمي دانيم . و بعضيشان هم خوب بودند لكن رايشان با راي ما مخالف بود - ما ازحرفي كه در مصاحبه ها گفتيم ، عدول كرديم و موقتا تا آن وقتي كه اين كشور را غيرروحاني مي تواند اداره كند، آقايان روحانيون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برمي گردند و محول مي كنند دستگاههاي اجرايي را به كساني كه براي اسلام دارند كارمي كنند و تا مسئله اينطور است كه ابهام پيش ما هست ، احتمال هست . اگر در يك ميليون احتمال ، يك احتمال ما بدهيم كه حيثيت اسلام با بودن فلان آدم يافلان قشر در خطر است ، ما ماموريم كه جلويش را بگيريم تا آنقدري كه مي توانيم . هرچه مي خواهند به ما بگويند، بگويند كه كشور ملايان ، حكومت آخونديسم و از اين حرفهايي كه مي زنند. و البته اين هم يك حربه اي است براي اينكه ما را از ميدان به دركنند. ما نه ، از ميدان بيرون نمي رويم . خوب ، اين مقدار از حرفها بود كه با آقايان عرض كرديم و اميدوارم كه در ماه مبارك رمضان ، اين ماه بزرگ ، هم دعا كنند به اين جمهوري اسلامي و هم هدايت كنند مردم را كه مردم در صحنه باقي باشند.
حمله اسرائيل به لبنان ، دام امريكا براي ايران
مردم گمان نكنند كه ما ديگر پيروز شده ايم و احتياج به وجود آنها نيست . احتياج به وجود آنها هست و هميشه هست . دولت تنهايي نمي تواند همه امور را اداره كند، ملت رابايد همراه داشته باشد. ما هم جنگمان تمام نشده ، الان در حال جنگ هستيم و تا در حال جنگ هستيم ، جوانهاي ما بايد به جبهه ها كمك كنند؛ همان طوري كه تا حالا جوانهاي عزيز ما در جبهه ها رفتند و بسياري از آنها به لقاالله و فيض شهادت رسيدند، امروز هم مااحتياج به آنها داريم ، توطئه ها رو به رشد است . مسئله اي كه بايد در آن جنبه اي كه مربوطبه روز است عرض كنم اين است كه بعد از آنكه اين قدرتهاي بزرگ و خصوصا امريكا،در همه توطئه ها فلج شد و شكست خورد و مي بيند كه اين جنگي هم كه او براي ما بپاكرده است ، اين هم دارد به آخر مي رسد ان شاءالله ، يك توطئه ديگري عميقتر اجرا كرده است كه در اين توطئه ، ما هم يك قدري بازي خورديم و او اين است كه يك نقطه اي كه پيش ما خيلي بزرگ است و ما نسبت به او حساسيت زياد داريم ، آن غائله را پيش آورد تااينكه ملت ما را از آن مطلبي كه در كشور خودش مي گذرد و از آن جنگي كه در كشورخودش مي گذرد، غافل كند، قضيه هجوم اسرائيل به لبنان . امريكا مي دانست كه ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسيت داريم و نسبت به اسرائيل هم از آن طرف حساسيت داريم .اين دام را امريكا درست كرد. يعني ، آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنانو آنهمه خسارات وارد كند و آنهمه جنايات . و ما مي دانيم كه اگر ميليونها جمعيت را ازبين ببرند و يك مطلبي براي امريكا حاصل بشود و يك نفعي برسد، مي گويد همه برونداز بين . اين را ما از ابرقدرتها شناخته ايم . آنها در فكر اين نيستند كه در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد اين مستمندان چه مي گذرد. آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاي خودش نگه دارند و ايران كه در نظر آنها خيلي اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاي ديگري است ، براي آنها محفوظ بماند. امريكا مي بيند كه ما هم مرز با شوروي هستيم ،آن هم در طول صدها كيلومتر و آن چيزي كه امريكا را به وحشت مي اندازد، آن شوروي است . و او مي ترسد از اينكه چنانچه صدام از بين برود، شوروي بتواند در اينجاها يك غلطي بكند، لكن ما مي دانيم كه نمي تواند. بعد از اينكه ملت اينطور كه هست و در صحنه هست ، باشد، هيچ كس نمي تواند. علاوه بر آن ، مي بينند كه اگر [در] جنگ عراق پيش ببرد ايران و عراق را، جنگش را، به نفع خودش شكست بدهد عراق را، عراق به ايران متصل مي شود، يعني ، ملت عراق ، ملت مظلوم عراق از زير چنگال اين حزب ستمگر،خودش را اخراج مي كند و متصل مي كند به ملت ايران و يك حكومتي خودش تاسيس مي كند موافق ميل خودش ، اسلامي . و اگر ايران و عراق به هم پيوند پيدا كنند و اتصال پيداكنند، ساير اين كشورهاي كوچولويي كه در منطقه هست ، آنها هم به اينها مي پيوندند وامريكا از اين منطقه زرخيز، كه براي او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بين ببرد وهزاران مردم را از بين ببرد، محروم خواهد شد. اين نقشه اين است كه بگين (4) را واداركند به اينكه تو حمله كن به لبنان . لبنان كه تو حمله كردي ، ايران حساسيت نسبت به اودارد و همه قوايش را متمركز مي كند در اينكه تو را از بين ببرد. و اگر ايران از جنگ عراق غافل بماند، عراق كار خودش را انجام مي دهد و ايران در اينجا هم نمي تواند كاري بكند.نقشه اين است .
بايد همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به اين معنا داشته باشند كه در عين حال كهما لبنان را با ايران از حيث مصالح و مفاسد جدا نمي دانيم ، لكن نبايد كاري بكنيم كه نتوانيم هم لبنان را و هم ايران را نجات بدهيم ، از اين كار اجتناب كنيم . اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرتها و گويندگان از لبنان بگويند و تمام نويسندگان ازلبنان بگويند، اين ، توفيقي است براي امريكا كه ايران جنگ خودش را فراموش كرد. وهم عراق را از دست مي دهد و هم لبنان را. نه مي تواند در عراق كاري بكند و نه مي توانددر لبنان . ما راهمان اين است كه بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم ، نه مستقلا.
شما ملاحظه كنيد اخيرا تمام رسانه ها - يعني ، تمامشان آني كه من ديده ام - رسانه هاي گروهي راجع به جنگ عراق و ايران ديگر صحبتي نمي كنند، شايد يك كلمه بگويند؛همه رفتند سراغ لبنان . همه راديوهايي كه قبل از اين حمله اين مرد، اين نامرد به لبنان آغازشد، تمام حرفهايشان ايران بود و جنگ عراق . وقتي نقشه امريكا اينطور شد كه ايران را ازجنگ عراق منصرف كنيد و برش گردانيد به آن جايي كه حساسيت دارد و آن ، راجع به لبنان است ، از آن روز، اين راديوها و گويندگان خارجي راجع به ايران و اين حرفهاچيزي نمي گويند. شما بدانيد كه اين چيزي كه از عراق در چند روز پيش ، از آن مجلس عراق صادر شد كه ما بلاد ايران را خالي مي كنيم ، اين يك مسئله توطئه است ؛ نه اينكه اينها مي خواهند خالي كنند، اينها مي خواهند تخدير كنند ما را و جوانهاي ما را از جبهه منصرف كنند و داوطلباني كه بايد وقتي اعلام مي كنند كه ما، ده هزار جمعيت ، بيست هزارجمعيت مي خواهيم ، صد هزار مي روند اسم نويسي كنند، سردشان كنند كه نروند. وقتي نرفتند، عراق در اين مسئله ممكن است - خداي نخواسته - پيروز از كار در آيد. اگر عراق پيروز شد، مطمئن باشيد كه شما در لبنان هم هيچ كاري نمي توانيد بكنيد.
بايد ما اين نقشه اي كه امريكا كشيده است براي ما، خنثي كنيم . يعني ، همه گويندگان مادر سرتاسر كشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر كشور، اين مسئله را بگويند، بگويندكه ما از راهي كه شكست عراق است ، به لبنان برويم . عراق را نگذاريم سرجاي خودش بايستد و جمع كند قدرت خودش را و ديگران هم به او كمك كنند و مرزهاي خودش راقوي كند و بعد هم يك حمله ناگهاني به ما بكند، باز برگردد به آن چيزهايي كه از اولبود. غفلت از اين ، انتحار(5) است . همه گويندگان موظفند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعت و چه خطبا و همه نويسندگان موظفند كه اين توطئه را افشا كنند و ذكر كنند ومردم را از توجه به جبهه جنگ خودمان غافل نكنند و بيدار كنند. ما مي خواهيم كه قدس را نجات بدهيم ، لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمي توانيم . ما لبنان را از خود مي دانيم ، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم اين است كه عراق را نجات بدهيم . ما مقدمه را رها نكنيم و بي ربط برويم سراغ ذي المقدمه و همه چيز خودمان راصرف كنيم در آن و عراق براي خودش محكم كند جاي خودش را.
هذيان گوييهاي صدام
من نمي دانم ديشب اين اعلاميه اي كه ، اطلاعيه اي كه صدام داده است و طولاني ،خيلي طولاني است و آقايان ملاحظه كردند. اگر ملاحظه نكردند، دنبال كنند، پيدايش كنند. به نظر من مي آيد كه اين را نوشتند و آنهايي كه نقشه در دستشان است نوشتند ودادند دست صدام كه او بخواند. و من آن طوري كه از حال صدام در نظرم است ، اين است كه حال صدام اين نيست كه بتواند تفكر كند يا بتواند يك چيزي بنويسد. او اين چيزها را از دست داده است . شما نمي دانيد كه چقدر هذيان در اين گفتار است . اگر يك آدمي بود كه به قدر يك جوان كلاس اول ادراك داشت ، اين را نمي خواند، اين چيزي كه برايش نوشتند، نمي خواند. نمي دانيد چقدر از پيروزيهاي خودش نقل كرده ! چقدر ازشجاعتهاي لشكر خودش كه در همه جبهه ها پيروز شدند، چقدر ذكر كرده است ! اين رابخوانيد و بخنديد! مي گويد كه ما اين عقب نشينيمان پيروزي بزرگي است براي ملت عراق ! ما ملت عراق را نجات داديم از اين كشور. مثلا، كي ؟ از اين كشور اسلامي ، اينهاريختند در كشور ما و جنگ شروع كردند و ما جلو آنها را گرفتيم و عقب زديم آنها را وبرديم تا آبادان و اهواز! يك آدمي كه عقلش تا يك اندازه يك جواني سرجا باشد، آنهمه از اول ، آنهمه صحبتها كرده و اشتلمها(6) خوانده و براي خودش سرداري كذا رانقشه چيني كرد، و آن روز هم بازيش داده بودند، امروز هم برايش نوشته اند يك ورقه اي مثل يك ورقه هايي كه مي نويسند دست يك بچه مي دهند بخواند. مفادش را خودش نمي داند چه است ، لكن ديگران مي فهمند.
من ميل دارم كه آقايان پيدا كنند اين را. كساني كه اين اطلاعيه - بطوله - را، كه يك ساعت بيشتر وقت من را صرف خودش كرد، مطالعه كنند، ببينند كه اين مرد چي داردمي گويد. اول چي مي گفت ، حالا چي مي گويد. مي گويد: ما براي اثبات اينكه صلح طلبيم ، صلح جو هستيم ، همه لشكر خودمان را امر مي كنيم كه از خاك ايران تا ده روز ديگر بيرون بروند. اگر راست مي گويد اين مطلب را، بسيار خوب ، اين يكي ازمطالبي كه ما داشتيم ، حاصل . ولي چند تا مطلب ديگر داريم بايد حاصل بشود، تا حاصل نشود ما در حال جنگ هستيم . يكي اينكه اينهمه خساراتي كه به ما وارد كردي كه خودش نوشته ، اين را اقرار كرده كه خساراتي كه بر ايران وارد شد، قابل شمارش نيست ،به اين تعبير. و از يك طرف هم مي گويد كه ما هزاران اسير گرفتيم و نمي فهمد اين را كه فردا بايد جواب اين را بدهد كه تو هزاران اسير گرفتي بيا تحويل بده . ما كه مي گوييم هزاران اسير گرفتيم ، همه اين اشخاصي كه ، نويسنده ها و مخبرين كه از خارج آمدند،برديم نشانشان داديم كه بابا، اينها در اين شهر، اينها هستند، در شهرهاي ديگر هم آنجا،آنجا، آنجا. در تلويزيون هم نشان داديم يك مقدارش را البته و ما مي گوييم داريم اين مقدار و هر وقت بخواهيم تحويل بدهيم ، تحويل مي دهيم . اما اين آدمي كه توجه به مسائل سياسي ندارد، مي گويد كه خساراتي كه به ايران وارد شده است قابل شمارش نيست ، نمي شود ارزيابي كرد. فردا از تو مي گيرند اينها را.
ما از الان هم اعلام مي كنيم كه ما نه هيچ روزي جنگجو بوده ايم به اين معنا كه حمله كنيم به يك كشوري اسلامي . براي اينكه كشور اسلامي ، ما همه كشورهاي اسلامي را ازخودمان مي دانيم ، بناي بر اين نداشتيم كه در يك كشوري دخالت كنيم و تا حالا هم دخالت نكرده ايم . و نه تاكنون ارتش ما، سپاه پاسداران ما به كشور عراق حمله كرده اند. ازاول شما بوديد كه حمله كرديد و همه دنيا مي دانند اين را. براي كي اين حرف را مي زني ؟براي دلخوشي خودت اين حرف را مي زني ؟ چرا اين [را] كه نوشتند، يكدفعه ديگرمطالعه نكردي ؟ به يك كسي بگويي بخواند و بفهماند كه اين چه چيزي نوشته در اينجا.كي باور مي كند در دنيا كه ارتش ايران حمله كرده بعضي شهرهاي آنها را گرفته ؟ آنهاآمده اند حالا دفاع كرده اند و عقب نشانده اند اينها را تا آوردند به خوزستان و حالا هم پيروزمندانه اين شهرها را رها مي كنند و مي روند؟! بسيار خوب ، تو بمير و بدم !پيروزمندانه بيرون برو و بعد هم اين چيزهايي را كه ما از عراق مي خواهيم ؛ يعني ، ازدولت عراق و اين خساراتي را كه شما مي گوييد به شمارش نمي آيد، از شما كه به طورمعقول مطالبه مي كنيم و اگر نداديد، ما در حال جنگيم ؛ به طور اجبار ازتان مي گيريم .
و بعد هم ، و بعد هم بايد به حسب وجدان دنيا و به حسب دستورات الهي ، بايد آن كسي كه اينقدر جنايت وارد كرده است به كشور خودش و كشور ما، بايد اين مشخص بشود. بايد اشخاص بيايند، اشخاصي كه طرفين قبول دارند، بيايند بنشينند و ببينند كه ماحمله كرديم به عراق يا او حمله كرده به ما. خرابيهايي كه آنها وارد كرده اند، ببينند وبروند در شهرهاي آنها هم ببينند، خرابي از ايران چه شده . ممكن است يكدفعه اشتباهي واقع شده باشد و بخواهند يك جاي ديگري را بزنند، اشتباها يك جايي را هم زده باشند. اما هر روز، الان كه اينها مي گويند كه ما يك طرفه آتش بس داديم ، هر روز ازآبادان تنها بيست نفر، سي نفر زخمي و چند نفر شهيد مي شوند. اين قضيه آتش بس اينهاست ؛ مثل آتش بس بگين كه آتش بس مي كند و دنبالش آنطور جنايات مي كند.
دنيا مبتلاست به يك همچو اشخاصي . دنيا مبتلاست به اينطور مغزهاي پوك متفرعن كه همه چيز را فداي يك روز سلطه خود مي كنند. و چه وقت بايد اين دنيا از اين گرفتاري بيرون بيايد؟ آن روزي كه امريكا در كار نباشد و آن روزي كه شوروي در كار نباشد.
و اميدوارم كه خداي تبارك و تعالي با همه شماها و با همه ما و با همه ملت ما عنايتداشته باشد و آن عناياتي كه از اول داشته است و ما خود هيچ بوديم و همه چيز را او به ماداد، اين عنايات محفوظ باشد. و در اين ماه مبارك رمضان همه آقايان دست به دعا بلندكنند و به اين جمهوري اسلامي و به لبنان و به فلسطين و به محرومان و مستضعفين دنيا دعاكنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- در صحيفه نور، ذيل تاريخ 30/3/61 درج شده است .
2- بحارالانوار، ج 44، باب 34، ص 278 - 296. 3- بحارالانوار، ج 79، ص 106، ذيل حديث 53. 4- مناخيم بگين ، نخست وزير رژيم اشغالگر قدس . 5- خودكشي . 6- سخن درشت ، ناسزا.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,440,900