صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - رسالت ، جايگاه و عملكرد مجلس - صبح 4 بهمن 1361

عنوان : رسالت ، جايگاه و عملكرد مجلس
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 4 بهمن 1361
تاریخ قمری : 9 ربيع الثاني 1403
مناسبت : آستانه سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي
جلد : 17

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
برتري مجلس شوراي اسلامي بر مجالس سابق
از آقايان تشكر مي كنم كه در اين هواي سرد و با اين برف تشريف آوردند و ازنزديك ، ما خدمتشان مي رسيم . - براي اينكه تهران فرض كنيد جايي بود كه خيلي نمي شد فشار بياورند - اما جاهاي ديگرمسئله ، مسئله مردم در كار نبود، يعني شوراي ملي ، ما در هيچ وقت نداشتيم . اگر چند نفرهم ملي در آنها بوده است ، لكن مجلس همچو مجلسي نبود كه يك شوراي ملي باشد. وما امروز داريم يك شوراي اسلامي و ملي به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مي كنيم .
در راس بودن مجلس نسبت به همه ارگانها
من در اين شك ندارم ، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع - و اگر استثناء بشوديك استثناي بسيار نادر است - حسن نيت دارند. در اين هم من هيچ ترديدي ندارم و دراين معنا هم كه مجلس در راس همه ارگانها واقع است و مجلس ، ملت است كه متبلورشده است و تحقق پيدا كرده است در يك جاي محدود، اين هم بي اشكال است . بنا عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همان طوري كه داريد، داريم . لكن هيچ كس و هيچ دستگاهي و هيچ فردي نمي تواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم . اگر كسي ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست . كسي نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بي عيب هستم . اگر بعض اشخاص پيدا بشود كه خوب ، بسياري از عيوب را ندارند،لكن بي عيب ما نداريم در دنيا، و ما بايد هميشه توجهمان به آن عيوب خودمان باشد.عيوب احتمالي ، نمي گويم عيوب دارند، عيوب احتمالي . و انسان كه بخواهد براي خداكار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبي دارد. دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسني دارد. براي اينكه ، دنبال اينكه چه عيبي دارد، مي شود كه انسان درصدد رفع او برآيد، و دنبال اينكه چه حسني دارد، پرده مي شود در چشم انسان ونمي تواند عيوب خودش را ببيند.
هدف مجلس ، تحقق رضاي خدا و آرمانهاي اسلام
من ميل دارم كه اين مجلس ، يعني همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با راي همين ملت تشكيل شده است و همه مي دانيد كه اين ملت جزاسلام انگيزه اي نداشتند، حتي مذاهب كه رسمي هستند، آنها هم ديانت را مي خواهند؛ خدا را مي خواهند؛ رضاي خدا را مي خواهند. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاي خداست و آرمان اسلام است ، اين معنا را به تمام معنا درصدد باشيم كه متحقق كنيم . انسان گاهي ديدش ، مجلس هم همين طور است ، ديدها مختلف است ، هردو وهمه جمعيت ، اسلام را مي خواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد، و مي دانيد كه تقريبابسياري از روشنفكرهاي ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاي اسلامشناسي مي كنند، لكن از اسلام بي اطلاع اند. اين طور نيست كه اسلام را به آن معنايي كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه اي يا يك جنبه هايي را در آن مطالعه مي كنند و مسائلي در آنجا مثلا مي فهمند، لكن جنبه هاي زياد ديگري كه در اسلام هست توجه نمي كنند؛ و اين اسباب اين مي شود كه يك اختلاف نظرهايي پيش بيايد. من ميل دارم كه ، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طوري باشد كه اگر قانوني را گذراند وقتي كه در شوراي نگهبان برود بيچون و چرا قبول كنند. شما مي دانيد كه مردم اسلام رامي خواهند، ديانت را مي خواهند، رضاي خدا را مي خواهند. اين همه مردمي كه درايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبهه ها مبارزه مي كنند و درپشت جبهه ها هم مبارزه مي كنند، اينها همه براي اسلام است و براي خداست . اينها را مابايد فكر اين باشيم كه اين نظري كه به مجلس دارند و نظر اسلامي دارند، اين نظرمحفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است ، دولت هم همين طور است . همه كساني كه مشغول يك شغلي در دولت هستند، اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند؛ انحراف مختصري اگر پيدا بشود در يكي از اينها، اين انحراف را مردم نمي پذيرند. و ما بايد براي خدا درصدد رضايت اين مردم باشيم . يعني ، اين مردمي كه آن مجلسهاي طاغوتي را به هم زدند و يك مجلس اسلامي درست كردند. دست بسياري رااز توي حبسها گرفتند و بيرون آوردند از تبعيدها، تبعيد شده ها را برگرداندند. اينها همه چيزهايي بود كه مردم كردند. ما ادعا نمي توانيم بكنيم كه من كردم ؛ شما كرديد؛ جامعه كرد، منتها به توفيق خداي تبارك و تعالي . خداوند اين جامعه را طوري قرار داد و عنايت به طوري شد كه اين جامعه با ديد اسلامي جلو افتادند. و جوانهايشان را فدا كردند و همهچيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كساني كه آن رژيم را تقويت مي كردند رفتند و يك جمهوري اسلامي پيدا شد؛ و از اين جهت ، مردم دنبال اسلام هستند.
تحت تاثير مكاتب انحرافي واقع نشدن نمايندگان
اگر خداي نخواسته ، در مجلس شورا - نه به واسطه سوءنيت ، به واسطه اينكه شناخت كم است - يك دسته اي گمان مي كنند كه مكتب سرمايه داري بهتر از مكتب كمونيست است مثلا، يك دسته هم آن طرفش را خيال مي كند، آن كه خيال مي كند او بهتر است ،مي رود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمي از اين مسئله برده شده ، بدون اينكه توجه به اطراف مسئله بكند، ببيند كه آنجايي كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مي روندآن چيزي را كه باز خودشان به نظرشان رسيده ، مي روند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم ، مي ديدم كه در اين ديوارهاي نجف ، كربلا، يك چيزهايي راهمين بعثيها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه .آنهايي كه در نهج البلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايه داري اگر بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مي شود، اين طور شعارها را مي نوشتند، منتها آنها نيت سوءداشتند. آنها اشخاصي نبودند كه بروند براي اينكه نهج البلاغه چه مي گويد، اطاعت كنند.و اما همان اشخاصي هم كه حسن نيت دارند، خدمت مي خواهند بكنند به اين كشور،خدمت به اسلام بكنند؛ گاهي به واسطه بي توجهي به همه اطراف مسئله ، مي بيني كه يك راهي را پيش گرفتند كه اين راه ، راه به خيال خودشان اسلام است ، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آني كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركزقانونگذاري هستيد و از همه مهمتر محل شماست ، و ديگران هم كه مابعد اين واقع هستند، ما تحت تاثير هيچ مكتبي واقع نشويم . نمي خواهم بگويم همه شما تحت تاثيرواقع شديد، لكن يك عده اي ممكن است تحت تاثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف . ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامي داشته باشيم ، يا از كساني كه مطالعات اسلامي دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايه داري تا چه حدود در اسلام قبول شدهاست و اسلام درباره او چه مي گويد، و كمونيست را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد.اگر يك مكتب انحرافي ، ما را در تحت تاثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده ايم . حسن نيت داريم ، خيلي هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براي اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جوربشود. همه اطراف مسئله مطالعه نمي شود كه ببينند آن صلاح آخري ، آنكه اسلام گفته است ، اين يك مطلبي است از خداست . خدا اين طور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چي است براي يك ملت ، يا براي يك جمعيت مصلحت چي است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آن وقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتي در تغييرات بوده است ، خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براي همين معناست كه گاهي يك مسائلي درجامعه ها پيش مي آيد كه بايد يك احكام ثانويه اي در كار باشد، آن هم احكام الهي است ، منتها احكام ثانويه الهي است . ما بايد درصدد اين معنا باشيم كه اگر راي به يك پيشنهادي مي دهيم ، توجه بكنيم كه ما تحت تاثير يك مكتبي از مكتبهاي دنيا واقع نشويم . ما تحت تاثير قرآن باشيم ، تحت تاثير احاديث از ناحيه پيغمبر - صلي الله عليه وآله - اگر اين طور بشود كارها زودتر مي گذرد و كارها بهتر مي گذرد؛ و نظر مردم به شما،همان نظري است كه حالا هست . اگر ده مرتبه اين طور اتفاق بيفتد كه يك عده اي كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزي بگويند، يك عده اي هم در اقليت باشندچيز ديگر بگويند، برود در شوراي نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقض كند، اگرچندين دفعه اين طور بشود مردم آزرده مي شوند. يعني آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداي نخواسته ، تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهايي است كه براي مجلس اسلامي است و براي اسلام است .
توفيق مجلس در پرتو حمايت ملت
خطر بزرگ اين است كه امروز احتمال مي رود كه آن خطر براي ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمي توانند برگردانند. امريكا هرچهبه حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم ،اينها معتبرتر مي شوند. و از آن طرف ديگران ، منحرفين هرچه شما را بدگويي كنندبرايتان بهتر است . مصيبت آن وقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه امريكا،من آن اوايل مي گفتم اين را كه اينها نمي فهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسي ، تعريف كنند از يك چيزي ، وقتي تعريف كردند، مردم مي فهمند اين عيبي دارد كه اينها تعريف مي كنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينهانفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس ، آنهايي كه فرستادند در مجلس و همه رابه ديانت مي شناسند، اينها رايهايي مي دهند كه فقهاي شوراي نگهبان براي خاطرمخالفتش با اسلام رد مي كند، خوب ، درشان شبهه پيدا مي شود. شما كاري بكنيد كه تحت تاثير هيچ كس ، خودتان را از تمام مكاتب دنيا تبرئه كنيد و نصب العين شما اسلام وقرآن و احاديث اسلامي باشد؛ منتها چه احكام اوليه ، چه گاهي احكام ثانويه . اگر اين طوربشود، شوراي نگهبان رد نمي كند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتي كه شماگفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه پيدا بشود، چنانچه اين خوف براي دولت هست . اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمي كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از - عرض مي كنم كه - ديگر مردمشان و چه از كاسبهاي جزئشان ، همه اينها - الا نادري (1) كه هيچ وقت نبودند - اگر دولت كاري بكند كه اينها رايك وقتي همه را ناراضي كند، از حيث اينكه مالياتها را زياد كند بدون وجه ، از حيث اينكه جرم براي تاخير ماليات بدون وجه ، از اينكه جريمه براي يك مسائل قرار بدهدبدون وجه ، و همين طور قضاتي كه در اطراف هستند، اگر خداي نخواسته ، طريقشان رايك نحوي قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براي مامصيبت پيش مي آيد؛ آن روز است كه نه جنگ مي تواند پيروز بشود و نه مجلس مي تواند موفق باشد و نه دولت ؛ آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم . شما آقايان بايدتوجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طوري طرح بكنيد، مسائل را طوري راي به آن بدهيدكه در شوراي نگهبان رد نشود؛ يا اگر رد مي شود در هر سالي يكي دو تايش رد بشود. اماشما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسئله اي را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است ، با اسلام نمي سازد، يا باقانون اساسي مخالف است كه آن هم از روي اسلام است ، اين وهن براي مجلس مي آورد و اين خوف براي ما ايجاد مي كند كه مبادا يك وقتي مردم خيال كنند كه اينهاتدين ندارند؛ توجه ندارند كه نه ، تدين دارند، ديدشان آن ديدي كه بايد باشد بعضي شان نيست والا نه اينكه بي تدين باشند، خيرخواه اند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اين طور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند، و همه اينها در مسائل يك طور باشند.بايد طوري بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد درمسائل ، اختلافي باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است ، پيش شوراي نگهبان هم مقبول مي شود. و اما اگر بنا باشد كه يكي اش ازيك طرفي بيفتد كه شوراي نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است ، شوراي نگهبان نمي گويد كه اين خلاف فتواي من است يا خلاف فتواي زيد است ، او مي گويد خلاف اسلام است ، اگر اين طور بشود و تكرار بشود، اين خطري است براي شما و براي همه . واگر دولت هم بخواهد اين طور مشي كه گاهي وقتها مي شود، اين را ادامه بدهد و مردم رادر فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از اموري است كه لازم است . پيغمبر اكرم جلب نظر مردم رامي كرد. دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق .شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداي نخواسته ، بعضي ازپاسدارها جواني بكنند و يك كاري كه برخلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداي نخواسته ، چشم مردم از آنها، راي مردم از آنها برمي گردد و موردسئوال واقع مي شوند و اين مصيبت است . شما گمان نكنيد كه قدرت نظامي شما را نگهداشته است ، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيباني ملتها، ملت . اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداي نخواسته ، يك وقتي از دست مابرود، همه ما از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مي شود.
مسئوليت همه متصديان در عمل به احكام اسلام
و ما امروز مسئول اسلام ، مسئول قرآن شريف ، مسئول همه انبيا هستيم ، بايد ما بر وفق آراي آنها عمل بكنيم .
و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهي وقتها يك كلمه اي - فرض كنيد كه - من مي گويم ، يك چيزي من مي گويم ، به نظر شما هم خوب مي آيد مثلا، آن وقت مي بيني كه در جاهايي ، از اين يك برداشتهايي كرده اند كه مشغول معصيت شده اند.به من اطلاع داده اند - من كه بيرون نيستم ، اما اشخاصي به من اطلاع داده اند - كه بعضي نوارهاي بسيار مفتضح در بعضي از جاها هست به عذر اينكه فلاني گفته است كه كسي حق ندارد به كسي ؛ من همچو چيزي مي گويم كه كسي حق ندارد نهي از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعا اين صحت دارد، اذن مي دهم به آن كسي كه مي خواهد اينها را، ازاطراف خيابانها بيرون كند، اين دكانهايي كه اين كارها را مي كنند دكانشان را برچيند.خودشان توجه كنند كه اين مسائل ، يك مسائلي است كه آبروي اسلام در خطر است برايش . در جمهوري اسلامي علنا يك همچو مسائلي در خيابانش بشود، اين را نمي شودتحمل بكنند، مردم تحمل نمي كنند. و به من نسبت مي دهيد، دروغ نسبت مي دهيد، من همچو كاري نمي توانم بكنم كه يك مسئله خلاف شرع را من بگويم ، نخير، بايد بشود. ماچيزهايي كه برخلاف است مي گوييم نبايد باشد، نه [اينكه ] چيزهايي كه برخلاف است بايد باشد.
بنابراين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مي شوند،از بين مي روند و اين به اين است كه مشيشان را مشي اسلامي قرار بدهند. دادگاههامشيشان را مشي اسلامي قرار بدهند. مي دهند اما خيلي توجه كنند. اگر يك جا ديدند كه يكي اشتباه كرده ، اشتباه را به او بگويند. اگر ديدند تعمد كرده ، اطلاع بدهند تا با او رفتاراسلامي بشود. و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصي كه در كارهاي دولتي ، يا در كارهايي كه در جمهوري اسلامي بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند. و اين حيثيت حفظ مي شود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوي است ، احكام ثانويه ؛ و اما اين هم بايد روي تشخيص صحيح باشد.خوب ، يك نفر مي نشيند مي گويد كه الان حكم اضطراري است بايد فلان چيز بشود،يك عده اي مي گويند نيست اضطراري ، اينكه نمي شود گفت كه حالا كه يك عده اي گفتند اضطراري است ، ما او را مي گيريم ، فرض كن چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايديك كاري بكنيد كه اضطراري را قبول كند، شوراي نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دوثلث اش راي بدهد به اينكه اين امر اضطراري است ، مشورت كنند با اشخاص مطلع . مابايد به مر اسلام عمل كنيم . آقايان ، شما بايد به مر اسلام ، هم تكليف شرعيتان است ، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتي مردم تو خيابان ريختند وشعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كساني دادند، خوب ، آن وقت چه مصيبتي است . مابسمان است آن شعارهايي كه در خارج برايمان مي دهند و آن شعارهايي كه منافقين مي دهند و امثال آنها. ما وقتي مردم را داريم ، اسلام را داريم و رضاي خدا را داريم ، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تاثيري نمي كند؛ اما اگر خداي نخواسته مردم يك وقتي لغزش پيدا كردند، ديدند شما خداي نخواسته داريد يك كار خلافي مي كنيدو خيال كنند عمد است ، خوب ، آنها كه نمي دانند اين مسائل را، توده مردم كه نمي توانندمسائل را تحليل كنند به طوري كه بفهمند كه كجا عمد بوده ، كجا نبوده ، فلان آقا چه بوده است ، او چه بوده ، اين مصيبت مي شود برايتان . و من اميدوارم كه ان شاءالله جديت زياددر اين مسئله بكنيد. و ان شاءالله رايهايي كه شما مي دهيد، مشورتها زياد باشد. بلكه گاهي وقتها با بعض افراد شوراي نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اينامور آن طور شد، ديگر نه شوراي نگهبان رد مي كند و نه مردم ناراضي مي شوند. مردم وقتي ديدند يك حكمي را حكم خداست ، مجلس گفته است ، شوراي نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامي است ، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم ، اسلام هرچه بفرمايد قبول مي كنند. كسي كه جوانش را براي اسلام مي دهد ديگر دنبال اين نيست كه مثلا فلان چيز را ندارد، چطورباشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهداري بكنيم . مجلس اسلامي ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگانها و دولت ، نگهبان اسلام ، خدمتگزار اسلام باشد؛ وقتي خدمتگزار اسلام شد همه مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه درخارج ايران ، همه با آن موافق هستند. آن عده اي هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تاثيري ديگر حرفهاشان ندارد.
در راس امور بودن جنگ
و من هم اميدوارم ان شاءالله كه اين جنگ بزودي تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه ، يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبهه ها؛ اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه ، لازم نيست . گاهي وقتها هم آنها مي گويند نبايد بيايند. و كمك كنند و ان شاءالله با دولت هم كمك كند راجع به شاهراه سازيها، راجع به اين مسائل ، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ماكارمان آني كه در راس امور است همه مي دانيد كه الان جنگ است . اگر اين حل شودمسائل ديگر چيزي نيستند، حل مي شوند ان شاءالله . خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براي اسلام همه ما خدمت كنيم . و ان شاءالله هواهاي نفساني را كناربگذاريم و آن چيزي را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه : ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان (2) يكي اتباع هواست ، يكي هم طول امل است . هواها از بين برود، طول املها از بين برود. اين طور نيست كه ما هميشه باشيم ، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روزاين ، چند روز آن ، چند روز آن ، هر كسي پنج روز نوبت اوست و بعدش وارد مي شود به يك دنيايي كه دنياي هميشگي است ، ابدي است ، يا ابدي در نعمت ، ان شاءالله شماهاباشيد يا خداي نخواسته طور ديگر. بنابراين ، ما بايد رضاي خدا را به دست بياوريم ودنبال اين باشيم كه رضاي او به دست بيايد. حالا او روشنفكري كه يك خيال ديگرمي كند، هرچه مي خواهد بگويد. آن دولت ديگري هم كه يك چيزي مي گويد، نقي مي زند، آن هم هرچه مي خواهد بگويد. آن منافقي هم كه يك چيزي مي گويد، آن هم هرچه مي خواهد بگويد. ما رضاي خدا را به دست بياوريم ، چيزهاي ديگر سهل است .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- بعضي ؛ تعداد اندكي .2- عوالي اللالي ، ج 4، ص 76، ح 63. "آنچه بيش از همه چيز از آن مي ترسم بر شما، دو چيز است ".



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,956,396