صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - تحليلي از قيام 15 خرداد، عملكرد دولت و رسالت علما و روحانيون - 8 صبح 26 فروردين 1343

عنوان : تحليلي از قيام 15 خرداد، عملكرد دولت و رسالت علما و روحانيون
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 8 صبح 26 فروردين 1343
تاریخ قمری : 2 ذي الحجه 1383
مناسبت : آزادي امام خميني از زندان
جلد : 1

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
انالله و انا اليه راجعون
علامت تمدن ، كشتار 15 خرداد!
[گريه شديد حضار] من تاكنون احساس عجز در صحبتها نكرده ام و امروز خودم راعاجز مي دانم . عاجز مي دانم از اظهار تالمات روحيه اي كه دارم براي اوضاع اسلام عموما، و اوضاع ايران خصوصا، و قضايايي كه در اين يك سال منحوس پيش آمد؛خصوصا قضيه مدارس علمي ، قضيه 15 خرداد. قضيه 15 خرداد من مطلع نبودم تا اينكه حبس به حصر تبديل شد و اخبار خارج به من رسيد.
خدا مي داند كه مرا اوضاع 15 خرداد كوبيد [گريه شديد حضار]. من حالا كه آمدم به اينجا؛ آمده ام از قيطريه ؛ مواجه هستم با يك منظره هايي ؛ با بچه هاي كوچك بي پدر[گريه شديد حضار]، با مادرهاي جوان از دست داده ، و مادرهاي جوان مرده ، با زنهاي برادر مرده ، با پاهاي قطع شده [گريه شديد حضار]، با افسردگيها. اينها علامت تمدن آقايان است و ارتجاع ما. افسوس كه دست ما از عالم كوتاه است ؛ افسوس كه صداي ما به عالم نمي رسد؛ افسوس كه گريه هاي اين مادرهاي بچه مرده نمي رسد به دنيا [گريه شديدحضار]. تبليغات سوء عليه روحانيت
ما را كهنه پرست معرفي مي كنند، ما را مرتجع معرفي مي كنند، علماي اسلام را به ارتجاع سياه تعبير مي كنند. جرايد خارج از ايران ، آنهايي كه با بودجه هاي گزاف ، براي كوبيدن ما مهيا شده اند، در خارج ما را مخالف اصلاحات - كه اسلام در راس اصلاحات واقع شده است ؛ معرفي مي كنند؛ مخالف ترقي مملكت معرفي مي كنند؛ مي گويندآخوندها مي خواهند با الاغ باز سوار بشوند از اين طرف به آن طرف بروند؛ آخوندهامي گويند كه برق نمي خواهيم ؛ آخوندها مي گويند طياره نمي خواهيم ؛ اينها مرتجع هستند؛ اينها مي خواهند به قرون وسطي برگردند. آخوندها با اين سياه روزيهايي كه نصيب مملكت است ، مخالفند؛ اين كهنه پرستي است ؟ علماي اعلام با اين زدنها، كشتنها،قلدريها، ديكتاتوريها، استبدادها مخالفند؛ اين كهنه پرستي است ؟ علماي اسلام در صدرمشروطيت ، در مقابل استبداد سياه ايستادند و براي ملت آزادي گرفتند، قوانين جعل كردند، قوانيني كه به نفع ملت است ، به نفع استقلال كشور است ، به نفع اسلام است ،قوانين اسلام است ؛ اين را با خونهاي خودشان ، با زجرهايي كه كشيدند، با بيچارگيهايي كه متوجه به آنها شد، گرفتند؛ اين آخوندها مرتجع هستند؟
امروز هم ، روحانيت قيام كرده است ، نهضت كرده است ؛ ملت به تبع روحانيت نهضت كرده است ؛ ملتهاي اسلام بيدار شده اند، نهضت كرده اند؛ خواسته هاي روحانيت عمل به قوانين اسلام است ؛ اين ارتجاع است ؟ رسول اكرم مرتجع بود؟ قوانين آسماني ،قوانين الهي ، كه ما براي آن اينقدر اهانت مي شويم ، اينقدر زجر مي كشيم ، دعوت به عمل كردن به قوانين آسماني ارتجاع است ؟ خداي تبارك و تعالي مرتجع است ؟ جبرئيل امين ،واسطه وحي الهي ، مرتجع است ؟ پيغمبر اكرم مرتجع است ؟ ائمه هدي مرتجع هستند؟علماي از صدر اسلام تا امروز كه از خودشان چيزي ندارند؛ آنها قوانين اسلام را، قوانين وحي را به مردم ابلاغ مي كنند؛ ابلاغ قوانين الهي ارتجاع است ؟
اسلام ، موافق آزادي واقعيخلق كرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و بر جانش و بر نواميسش خلق فرموده است . امر فرموده است ، مسلط است انسان ؛ آزاد است انسان ؛ هر انساني درمسكن آزاد است ؛ در مشروب و ماكول - آنچه خلاف قوانين الهيه نباشد - آزاد است ؛ درمشي آزاد است . حكم اسلام است كه اگر كسي حمله برد به منزل كسي ، براي آن كسي كه مورد حمله واقع شده است جايز است كشتن او. اسلام اينقدر با آزاديها موافق است ؛اسلام ، ارتجاع سياه است ؟ علماي اسلام كه از خودشان چيزي ندارند، ما كه خودمان حرفي نداريم ، ما هر چه مي گوييم "قال رسول الله " مي گوييم ، رسول الله هم "قال الله "مي فرمايد. اگر ما مرتجعيم ، معلوم مي شود رسول الله مرتجع است ؛ اگر شما ما را مرتجع مي دانيد، ما را كهنه پرست مي دانيد - مردك امروز هم باز دست از حرفش برنمي دارد -اگر ما را كهنه پرست مي دانيد، ما كه از خودمان حرفي نداريم ، ما مي گوييم "قال الله تعالي "، ما مي گوييم "قال رسول الله "؛ پس شما رسول الله را كهنه پرست مي دانيد، اف براين تجدد!
و اگر چنانچه قوانين را قبول داريد، اگر اسلام را قبول داريد "كه ما تبع او هستيم واسلام سرمنشا همه آزاديها، همه آزادگيها، همه بزرگيها، همه آقاييها، همه استقلالهاهست " [اگر] اسلام را قبول داريد، اين احكام اسلام كجايش ارتجاع است ؟ بفرماييدكجاي احكام اسلام را آقايان ارتجاع سياه مي دانند؟ بفرمايند بيايند تفاهم كنند. آخراينكه تو(1) بروي آنجا براي خودت صحبت بكني و هر جا پيش مي آيد يك صحبتي بكني و: "خير؛ كهنه پرستي را ما مي كوبيم ، چطور مي كنيم "، رجز بخواني ، اينكه نمي شود.خوب بيا بنشين بگو: آقا، اينكه پيغمبر فرموده است ، اين ارتجاع سياه است ؛ تا ما ببينيم كه شما درست مي فرماييد؟ تا ما اثبات كنيم نخير، ارتجاع نيست .
به قانون عمل كنيد
ما مي گوييم آقا، غلام حلقه به گوش ديگران نباشيد؛ ما عزت و شرف شما رامي خواهيم ؛ ما به شماها نصيحت مي كنيم كه آقا، شما دولت اسلام هستيد؛ هيات حاكمه بر مسلمين ، به اصطلاح ، هستيد؛ شما عزيز باشيد؛ آقا باشيد؛ بزرگ باشيد؛ استقلال راحفظ كنيد؛ تبعيت را دست برداريد، دستتان را براي چهار دلار دراز نكنيد؛ هر جلسه اي شما تشكيل مي دهيد، هي مي گوييد دلار بده ! ما با اين چيزها مخالفيم . اگر اين ارتجاع است ، ما مرتجعيم ؛ و اگر آن تمدن است شما متمدنيد. اگر به قوانين اسلام ، شما اعتقادداريد، اين قوانين اسلام ؛ و اگر به قوانين اساسي ، به قانون اساسي شما اتكا داريد، قانون اساسي مردم را آزادي داده است در مسكن ، در كارهاي خودش ، در مالش ، در جانش ،آزادي داده است ؛ از اين زورگوييها قانون منع كرده است . ما مي گوييم شما آقا بياييد به قانون عمل كنيد. مي گذاريم قانون را زمين ؛ شما يك نماينده اي بفرستيد، ما هم يك نماينده اي مي فرستيم ؛ قانون اساسي را مي گذاريم زمين ؛ شما كه مي گوييد ما قانوني هستيم ، دموكرات هستيم ، شما كه مي گوييد كه ما جلو رفته هستيم ، مترقي هستيم ، اين قانون اساسي ماست ؛ مي گذاريم زمين . به قانون اساسي عمل كنيد، اگر ما حرفي زديم . به اين متمم قانون اساسي ، شما عمل كنيد كه علماي اسلام در صدر مشروطيت جان دادندبراي گرفتن اين ، و رفع كردن اسارت ملتها؛ شما بنشينيد به اين قانون اساسي عمل كنيد.قانون اساسي مطبوعات را آزاد كرده است ، شما آزاد مي كنيد؟ ما مرتجعيم كه مي گوييم بگذاريد به قانون اساسي عمل بشود، بگذاريد مطبوعات آزاد باشد، بگذاريد كه اين مطبوعات رو عقيده خودش[ان بنويسند؛ ] همه شان خبيث هستند، لكن با جميع خباثتشان باز نمي خواهند اينقدر سمپاشي كنند.
روسياهي دولتچه كردند، گندش بالا آمد، اينقدر بالا آمد كه او(2) هم فهميد؛ همه فهميدند. و ديدند كه خيلي بد شد، دنيا اعتراض كرد. 15 خرداد روي دولتها را سياه كرد. ما نمي خواستيم اينقدر روسياهي بار بيايد. 15 خرداد ننگي بر دامن اين مملكت گذاشت كه تا آخر محونخواهد شد. تاريخ ضبط مي كند اين را. خودهاشان هم گفتند كه 15 خرداد ننگ بود، من هم مي گويم ننگ بود، لكن نكته را نگفتند؛ من نكته را مي گويم . ننگ بود كه مسلسلها را،تانكها را، توپها را، تفنگها را از مال اين ملت فقير به دست آوردند و به روي اين ملت فقير بستند؛ پايمال كردند اين بيچاره ها را. از اين ننگ بالاتر آيا مي شود كه انسان ، يك ملتي را اينطور پايمال كند؟ اين بيچاره ها چه كرده بودند آقا آخر؟ چه كرده بودند؟
مرتجع كيست ؟
ما يك سلسله نصايح كرديم ؛ نصيحت كه اينقدر بساط نداشت . ما يك مطالب منطقي 0داريم ؛ قانوني داريم آقا . . . قانون اساسي را شما قبول نداريد؟ پس بگويند آقاي دولت (3) بروند در مجلس بگويند ما قانون اساسي را قبول نداريم . خوب باز آن وقت برگردند به قهقرا، هر جا مي خواهند. ما كه مي گوييم به قانون اساسي عمل كنيد، مامرتجعيم [يا] شمايي كه دسته جمعي مردم را حبس مي كنيد، تبعيد مي كنيد؟ سلولهاي شما پر است از حبسيها، از علما، از اساتيد، از محترمين ، از متدينين . بندر عباس پر است از تبعيدشدگان ؛ براي اينكه اينها مي گفتند كه آقا، خوب ما نمي خواهيم اسير باشيم ، اسيراستعمار باشيم . مال پنجاه سال پيش از اين است و فلان ؛ قانون اساسي كه ديگر قضيه پنجاه سال پيش ازاين ندارد - قانون اساسي كه مي گويد ملتها بايد آزاد باشند؛ ملت ايران بايد مردمش آزادباشند؛ مطبوعات بايد آزاد باشد؛ هيچ كس حق ندارد جلو قلم را بگيرد.
تهمت سازش به روحانيت
شما ديديد كه روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردين نوشت كه روحانيين بحمدالله خيلي جاي خوشوقتي است ، بعضي مجلات هم نوشته بودند، لكن اين بيشتر منتشر مي شود، جاي خوشوقتي است كه مقامات روحاني با دولت موافقت كردند در انقلاب شاه و ملت . رفتند تهران اعتراض كردند كه آقا اين روحاني را معرفي كنيد؛ اين خميني است ؟ تا ما بگوييم عليه اللعنه . ساير علماي اسلامند؟ خوب معرفي كنيد؛ دست بگذاريد رويش . علماي طراز اول ما چند نفر در اينجا هستند، خداوند همه را حفظ كند [آمين حضار]؛ در تهران هستند، خداوند حفظشان كند [آمين حضار]؛ درمشهد هستند، خداوند حفظشان كند [آمين حضار]؛ در نجف هستند، خداوند حفظشان كند [آمين حضار]؛ در ساير بلاد مسلمين هستند، خدا همه را تاييد كند [آمين حضار].اين علماي اسلام ؛ اين علماي اسلام در ماوراي جو هستند؟ اينهايي كه با شما يك قرارداد سري كرده اند، خوب اسم ببريد. آقا، اگر مردي اسم ببر؛ بگو كه خميني ، توي حبس ما رفتيم پيش او، و او گفت كه بر گذشته ها صلوات ! خميني غلط مي كند همچوحرفي مي زند خلاف دين اسلام ؛ خميني مي تواند تفاهم كند با ظلم ؟ غلط مي كند.خميني آنجا هم كه بود، تو حبس هم كه بود، مجد اسلام را حفظ مي كرد، مي تواند حفظنكند؟ اسلامي كه پيغمبر اسلام اينقدر زحمتش را كشيده است ؛ ائمه هدي اينقدر خون دلش را خورده اند؛ علماي اسلام اينقدر زحمت كشيده اند؛ خميني و امثال خميني مي توانند كه يك چيزي بگويند كه بر خلاف مصالح اسلام باشد؟ خميني را از جامعه بيرون مي كنيم .
نقشه براي معرفي علما و روحانيونمثل ما مي مانند. خودشان مرفوض (4) جامعه هستند، مي خواهند ما را هم مرفوض كنند.جامعه خودشان را نمي پذيرد، مي خواهند ما را هم بگويند نمي پذيريم . مي خواهند ما رابا اين نقشه مشئوم ، منفور جامعه كنند . . . با سر صبر و راحت ، تبعيت از اربابها، تبعيت كاش از ارباب ، تبعيت از اسرائيل كنند. وا مصيبت ! مگر من مي توانم با اين يك مجلس ، دومجلس ، چهار تا مجلس ، مفاسد اين مملكت را بگويم . من امروز حالم هم خوب نيست .ديشب خوابم هم خيلي كم بود. مع ذلك ، خوب ، يك مطالب كلياتي بايد گفته بشود. ماحق دفاع از خودمان نداريم ؟
درماندگي مدير اطلاعاتتحميل كنند، خوب آسان است اين ؛ روزنامه نگاري را كه الزام نمي كنند كه شماروزنامه نگار باشيد، دست از روزنامه تان برداريد، برويد يك شغل بهتري . از آن طرف من به او پيغام دادم كه بايد اين درست بشود؛ بايد اين تكذيب بشود. از قراري كه ديشب باز يك كسي آمده بود گفت كه او تعريف كرده است كه من نمي توانم با ملت مواجه بشوم ؛ نمي توانم با روحانيت مواجه بشوم ؛ فكري بكنيد من يك سوژه اي درست مي كنم كه تكذيب بشود؛ دستگاه گفته اين دليل بر سستي كار ماست . خوب ، ما مرتجعيم يا شما؟
دروغ شاخدار
يك دروغي را آخر ما كه مرده نيستيم كه شما نسبت به ما مي دهيد؛ ما يك جمعيت كثيري بحمدالله از علما داريم ؛ ما مراجع بزرگ داريم ؛ ما مراجع بزرگ عالي الشان داريم ؛ ما علما داريم در بلاد؛ ما فضلا داريم در حوزه ها؛ ما مدرسين بزرگ داريم درحوزه ها؛ ما طلاب و فضلاي علوم دينيه داريم ؛ اينها كه نمي نشينند كه گوش كنند كه كسي در روزنامه كثيرالانتشارش يك دروغ شاخداري بنويسد: "بحمدالله موافقت كردند"؛خوب ما داد مي كنيم ، فرياد مي كنيم ، نمي گذارند منعكس بشود. خوب آقا! آقايي (6) كه ديروز گفتي كه - يا ديشب گفتي كه - كهنه پرستي را جلو مي گيريم ، اين كهنه پرستي نيست كه شما جلوي مطبوعات را مي گيريد؟ تحميل مي كنيد به روزنامه اطلاعات ؟ سند داريم .ديگر اينكه يك چيز دروغي نيست كه آقايان بگويند كه افترا بستيد؛ نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است كه شما گفته ايد بايد اين را بنويسيد، و نگذاشتيد تكذيب كند.
نمي ترسم و نترسيده امحكمي كردم بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود؛ من راه مي افتم دنبالش . اگرمن خداي نخواسته ، يكوقتي ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا مي كند كه يك حرفي بزنم ،مي زنم و دنبالش راه مي افتم و از هيچ چيز نمي ترسم بحمدالله تعالي . والله ، تا حالانترسيده ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم كه مي بردندم ، آنها مي ترسيدند؛ من آنهارا تسليت مي دادم كه نترسيد. [خنده حضار]
آخر اگر ما براي مقصد اسلامي ، براي مقصدي كه انبيا خودشان را به آب و آتش زدند، اولياي عظام خودشان را به كشتن دادند، علماي بزرگ اسلام را آتش زدند، سربريدند، حبس كردند، تبعيد كردند، حبسهاي طولاني كردند، اگر چنانچه ما براي مقاصداسلام بترسيم ، دين نداريم . ديندار هم براي اينكه خرقه را از اين عالم خالي كندمي ترسد؟ اگر ما ماوراي اين عالم را اعتقاد داشته باشيم ، بايد شكر كنيم كه در راه خداكشته بشويم و برويم در صف شهدا. بترسيم ؟ از چه چيز بترسيم ؟ آن بايد بترسد كه غيراين عالم جايي ندارد. خداي تبارك و تعالي وعده كرده به ما كه يك جاي خوب داريد،اگر چنانچه به دين من رفتار كنيد؛ و ما اميدوارم كه رفتار كنيم ؛ اميد دارم كه رفتار كنيم . مااز چه بترسيم ؟ چه ترسي ما داريم از شماها؟ شما آن آخر امر اين است كه ما را اعدام كنيد؛ اول زندگي راحت ماست ؛ از اين كثافتكاريها بيرون مي رويم ؛ از اين رنج و محن خلاص مي شويم . آقاي ما فرموده : والله ، لابن ابيطالب انس بالموت من الطفل بثدي امه (7).خوب ايشان فرموده اند، ما البته نمي توانيم همچو دعويها بكنيم ، لكن ما شيعه او هستيم .ما اگر از مرگ بترسيم ، معنايش اين است كه ماورا الطبيعه قبول نيست .
خطا كردند مرا رها كردندآنجا مي رسد. مال اين ملت را خرج مي كنند در مطبوعات خارجيه ؛ مطبوعاتي كه درخارج هست بر ضد روحانيت ، بر ضد اسلام ، بر ضد مليت ، بر ضد همه چيز ما مقالات مي نويسند. به من مي رسيد اين مطالب . اينها خطا كردند مرا رها كردند؛ اشتباه كردند. به آنها هم گفتم آنجا؛ گفتم اگر مي خواهيد همان رويه را داشته باشيد بگذاريد من اينجاباشم ، صلاح است ؛ دوباره هياهو در نياوريد. حالا هم دارم مي گويم آقا! ما مرتجع نيستيم به اين معنا كه شما مي گوييد؛ ما با آثار تمدن مخالف نيستيم ؛ اسلام با آثار تمدن مخالف نيست .
اسلام ، منادي استقلال و قدرت
اسلام از خدا مي خواهد كه شما بر همه مقدرات عالم حكومت كنيد. اسلام آن بود كه شمشير را كشيد و تقريبا نصف دنيا يا بيشتر را گرفت ؛ با شمشير گرفت ؛ اين اسلام مرتجع است ؟ اسلام آن بود كه اين ممالكي كه شما حالا تحت اسارت او هستيد، تحت اسارت آورد. آنها كه به احكام اسلام عمل مي كردند، في الجمله البته ، حكومتهاي اسلامي تاحالا الا يكي دو تايشان ، به احكام اسلام عمل نكرده اند كه مع ذلك همين كه خودشان رازير بيرق اسلام مي دانستند، همين كه خودشان را وابسته به اسلام مي دانستند، همين كه به حسب ظاهر به احكام اسلام عمل مي كردند، همچو قدرتي پيدا كردند كه يك بيست وچند هزار جمعيت عرب ، اين مملكت به اين وسيعي را همچو پايمال كرد، و رفت تا آن آخر براي اينكه متمدنش كند، آدمش كند؛ و كرد. اين افكار نوراني كه در علماي اعلام ما هست ، در مراجع بزرگ ما هست ، اينها به واسطه نور اسلام است . اين افكار نوراني كه در رجال عظيم الشان ما هست ، هر جا باشد مال اسلام است . اين افكار پوسيده اي كه ،كهنه پرستيهايي كه آقايان دارند، تبعيت از همه ، سربسته و دربسته تحويل دادن ، همه مخازن يك مملكت را تحويل ديگران دادن ، اين ارتجاع است . روي اين ارتجاع ، سياه !
اجبار به الزام مدير اطلاعاتشماست ، اشتباه شده است ، خطا شده ، يك اشتباهي شده ، شما چه بكنيد؛ مبادا يكوقتي يك تشنجي بشود، مبادا يكوقتي جور ديگر پيش بيايد، يكوقت چه بشود، چه بشود، مامي خواهيم كه چه باشد؛ ما تابعيم . از اين مطالبي كه هميشه گفته مي شود. ما هم گفتيم كه خوب حالا خود روزنامه اطلاعات كه مي گويد من بي تقصيرم و شماها اين كار راكرده ايد، شما هم كه آمديد مي گوييد ديگر، بايد او ملتزم بشود و شما هم قول بدهيد به اينكه تكرار نشود اين مطالب . اگر تكرار بشود مواجهه با يك مطلب بدتري خواهد شد.نكنيد. اينقدر هي كهنه پرست را به رخ ما نكشيد تا ما هم مجبور بشويم كه مطلب را همچوبازش كنيم از هم ، تا ببينيم كه آيا اين علماي عظام اسلام كهنه پرست هستند يا شماها؟ آنهامي گفتند اينقدر تحميل بر ملت نكنيد.
گرسنگي و توسري در "مملكت مترقي "
اين بيچاره هاي گدا، اين "مملكت مترقي "، كه امسال زمستانش دل ما را خون كرد؛ آن اصفهانش ، آن همدانش ، آن تهرانش ، آن قمش ، آن جاهاي ديگرش . اين سرماي كشنده ، هيچ فكري كرديد براي اين بيچاره ها؟ به من اطلاع داده اند كه در همدان بيش ازدو هزار نفر مرده اند امسال ؛ در سرماي چهل و سه درجه و دو درجه ؛ شما هيچ فكري براي اينها كرده ايد؟ اي "مملكت مترقي "! اي آقاياني كه مملكتتان "ترقي " كرده ! مامي خواهيم واقعا مترقي باشد. يك فكري براي اين بيچاره ها بكنيد، هم گرسنگي بخورند هم توسري ؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنيد؟ خوب مامي گوييم نكنيد اينطور. اين ارتجاع است كه ما مي گوييم كه اينقدر فشار به مردم نياوريد؟اينقدر كتك نزنيد؟ اينقدر فحش ندهيد؟ اينها ارتجاع است ؟ شما كه عمال استبدادهستيد و داريد با زور و سرنيزه و قلدري و هر جور دلتان مي خواهد با اين ملت بيچاره عمل مي كنيد، تمام قوانين را زير پاي خودتان گذاشته ايد، تمام احكام اسلام را به آنهابي اعتنايي مي كنيد، شما مترقي هستيد، ما كه مي گوييم به احكام اسلام عمل كنيد، به قانون اساسي عمل بكنيد، ما مرتجعيم ؟دانشگاه اسلامي آقايان !
مي خواهند آقايان - خنده دارد واقعا اين حرفها - مي خواهند آقايان دانشگاه اسلامي تاسيس كنند؛ شنيده ام چندين ميليون هم بودجه برايش درست كرده اند؛ شما اگر براي اسلام دلسوز هستيد، خوب اين دانشگاه ما، اوناها، آنجاست ؛ چرا خرابش مي كنيد؟ اگرشما واقعا متوجه شديد كه اسلام لازم است بودنش ، احكام اسلام بايد باقي باشد، علماي اسلام بايد باقي باشند، ما به خير شما هيچ اميدي نداريم بابا، شر نرسانيد. بگذاريد ما براي شما خدمت كنيم ؛ بگذاريد. ما يك شاهي بودجه اين مملكت را بحمدالله ، صرف نمي كنيم . ما با اين بيچارگي و با اين شما، هر كس مي خواهد برود [ببيند]، خوب اين طلاب علوم دينيه اسلام ، برويد مكانشان را ببينيد؛ برويد زندگي قبل الغارت را ببينيد؛ بعداز غارت هم برويد زندگي شان را [ببينيد]. چه چيز اينها مي خواستند ببرند؟ و الا به دردآنها نمي خورد كه اين گليم كهنه ؛ اينها مي خواستند اذيت كنند؛ و الا يك گليم كهنه ويك سماور شكسته حلبي به درد اينها مي خورد؟ خوب برويد ببينيد آقا اين - ما كه مخفي چيزي نداريم - اين مدارس ما، همه موجود؛ اين منازل ما هم همه موجود؛ بياييد ببينيدديگر. اگر شما ديديد كه تمام بودجه اي كه اين ملت اسلام ، اين ملت فقير، با تمام اخلاص مي آيد به ما مي دهد براي حفظ اساس احكام اسلام ، اگر شما ديديد كه تمام بودجه سال ما به قدر يك مهماني ، يك مهماني كه يك نفر از خارج وارد مي شود و دولتها مهمانش مي كنند، اگر به قدر يك مهماني آنها، تمام بودجه سال ما بود، بگوييد: تف بر شمامرتجعين .
روحانيت ، خواهان صلاح ملت و مملكتهمه ملت ، همه ملت جزو شما. مگر ما به اين ملت يك پولي داده ايم كه با ما دوستند؟مگر ما به اين ملت يك رشوه اي داده ايم كه با ما رفيقند، ما را مي خواهند؟ اينهافهميده اند، اعتقاد به اين معنا پيدا كرده اند، كه اين آقايان ، اين مراجع بزرگ اسلام ، اين طلبه خميني ، اينها مي خواهند مردم را؛ دوست دارند مردم را؛ صلاح حال ملت رامي خواهند؛ صلاح حال مملكت را مي خواهند؛ اين اعتقاد در قلب مردم است ؛ انسان هم تابع احساسات قلبش هست ؛ همه تبعيت مي كنند.
نصيحت مرا گوش كنيدنمي كنيم تعيش اينها را، اينها پيشكش شما. مگر شما از بودجه اين مملكت ، از مال اين ملت ، از دسترنج اين كارگر، از دسترنج اين زارع ارتزاق نمي كنيد؟ شمايي كه اينقدردلسوزيد براي اين زارع ، دلسوزيد براي اين كارگر، يك قدري از اين طرف خودتان يك خرده بلغزد توي اين بيچاره ها. اين زمستان گذشته ، با يك ميليون تومان مي شدتقريبا نجات داد اين بيچاره ها را. اين يك ميليون تومان مثل يك قطره مي ماند نسبت به دريا. خوب يك قدري هم پخش كنيد از اين چيزهايي كه از اين ملت به دست آورديد؛ديگر محتاج به اين خرجهاي سازمانهاي عريض و طويل نيستيد؛ آنها بروند سراغ كارهايشان ؛ اينقدر تن پرور نباشند، اينقدر مفتخور نباشند، بروند يك كاري انجام بدهند؛هي بايستم آنجا و بخورم كه نمي شود. شما هم محفوظ مي مانيد؛ هيچ كس با شمامخالفت آن وقت نمي كند؛ دلها هم پيش شما آن وقت مي آيد؛ آن وقت همان طور كه من اينجا نشسته ام و منبر مي روم و آقايان گوش مي كنند و باورشان مي آيد، حرفهاي شمارا هم باورشان مي آيد. حالا اما هر چه بگوييد، مي گويند بيخود مي گويند. هر چه بگوييد، اگر بگوييد دو دو تا چهار تاست ، مي گويند معلوم مي شود كه اين مطلب بديهي يك اشتباهي توي آن است .
مخالفت روحانيون با نقض اسلام و قانونكه مخالف احكام شرع است - لغو بكنيد؛ خضوع كنيد نسبت به احكام شرع ، البته اين تصويبنامه ها را لغو كنيد. اينجا مي گويم ، آنجا گفتم ، خاضع بشويد براي احكام شرع . اگرشما هم همان طور كه ما همه مسلمان هستيم ، شما هم مي گوييد مسلمان هستيد، خاضع هستيد براي احكام شرع ؛ ما علاوه بر اينكه مخالفت نمي كنيم ، پشتيباني هم ازتان مي كنيم .مگر ما مي گوييم دولت نباشد؟ ما مي گوييم دولت باشد خاضع براي قوانين اسلام ، ولااقل براي قانون اساسي خاضع باشد. ما كه نمي گوييم دولت نباشد؛ ما كه نمي گوييم كه مي خواهيم يك زندگي اي بكنيم مثل آن كساني كه در هزاران سال پيش بودند، تو غارهازندگي مي كردند؛ كدام روحاني به شما اين حرف را زده ؟ كدام روحاني گفته است كه مابا فلان مظاهر تمدن مخالفيم ؟ شما پيدا كنيد يك روحاني را.
تبديل مظاهر تمدن به مفاسداست ؛ استعمار است كه روزنامه ها را اينطور مبتذل مي كند تا فكر جوانهاي ما را مسموم كند. استعمار است كه برنامه هاي فرهنگي ما را جوري تنظيم مي كند كه جوان نيرومند دراين مملكت نباشد. استعمار است كه برنامه هاي راديو و تلويزيون را جوري تنظيم مي كندكه مردم اعصابشان ضعيف بشود؛ قوت را از دست بدهند؛ نيرومندي را از دست بدهند.اينها استعمار است . ما با اين مظاهر استعماري مخالفيم ؛ ما مرتجعيم ؟ شما مترقي هستيد؟ما حرفهايمان يك حرفهايي است ؛ جنگ و بساط ندارد. آقا! بنشينيد منطقي صحبت كنيد، فحش ندارد كه . خوب ، بنشين صحبت كن . بفرستيد، اشخاص عاقل را بفرستيد با ماتفاهم كنند، ببينيم كه ما با كجاي تمدن مخالفت داريم ؛ ما با فسادها مخالفت داريم . مامي گوييم كه شما برنامه هاي اصلاحي تان را اسرائيل برايتان درست مي كند؛ ملت اسرائيل . شما وقتي برنامه هم مي خواهيد درست كنيد دستتان را پيش اسرائيل درازمي كنيد؛ شما كارشناس نظامي از اسرائيل به اين مملكت مي آوريد؛ شما محصلين را ازاينجا به اسرائيل مي فرستيد؛ اي كاش به جاي ديگر مي فرستادند؛ به امريكا مي فرستادند؛اي كاش به انگلستان مي فرستادند؛ به اسرائيل مي فرستيد. ما با اينها مخالفيم .
ممالك اسلامي يك طرف ، ايران و تركيه هم يك طرف
ما مي گوييم آقا! جميع ممالك اسلامي صف كشيدند يك طرف مقابل كفر واسرائيل ، شما و دولت تركيه هم يك طرف ايستاده ايد با اسرائيل موافق . ما مي گوييم صلاح نيست اين كار. آقا اينقدر با عواطف ملل مخالفت نكنيد، والله مضر است . تمام مسلمين يك طرف ، مملكت ايران هم يك طرف ؛ آن وقت ملت ايران آلوده مي شود؛آن وقت برادرهاي سني ما خيال مي كنند كه شيعه ها يهودي پرستند.
فرياد مخالفت با اسرائيلمي زنيم ؛ ارتجاع است اين ؟ آقا بياييد، خوب بياييد بنشينيد ببينيم كجاي اين ارتجاع است . شما كه دولت ، به قول خودتان ، مملكت سابقه دار دو هزار و پانصد ساله داريد وهي مي نازيد به استخوانهاي پوسيده اي كه رفته اند و از بين رفته اند، و در مقابل اسلام ،مي خواهيد استخوانها را از زير خاك درآوريد، شمايي كه اينقدر مي نازيد به اين استخوانهاي پوسيده و ملت سابقه دار كذا و كذا، حالا اين آخر عمري آمده ايد با اسرائيل هم پيوند [شده ايد]؟ در مقابل احكام اسلام ، در مقابل مسلمين ؟ ما وقتي مي گوييم كه بااسرائيل [هم پيمان ] نشويد، حالا ما پيوند كرديم با كذا و "جوجو" آمده و چي آورده ؟(10)تف بر اين منطق ! سياه باد رويتان ! ما اين حرفها را مي زنيم ؛ كجاي اين ، كجاي اين كهنه پرستي است كه مردك مي گويد كهنه پرستي . كجاي اين كهنه پرستي است ؟
اسلام در اعلا مرتبه تمدن
ما در اعلا مرتبه تمدن هستيم ؛ اسلام در اعلا مرتبه تمدن است ؛ مراجع عاليقدر اسلام در اعلا مرتبه تمدن هستند. خوب ، برويد ببينيد آنها [را]، اينجا موجودند، مشهد موجوداست ، تهران موجود است ، نجف موجود است ، بروند ببينند، كدام اينها مرتجع هستند؟آقايان خودشان با طياره اينجا و آنجا مي روند، بعد مي گويند با الاغ ملت برود؟ مگرامسال نبود يكي از مراجع با طياره رفت به مشهد؟ مگر ساير مراجع با اتومبيل راه نمي روند؟ امسال هم مراجع راه افتادند، همه مجتمع شدند - كه بعد تشكرش را عرض مي كنم - همه مجتمع شدند در تهران ؛ اينها با الاغ رفتند؟ اينها مخالفند با آثار تمدن ؟
روحانيت ، پشتوانه رايگان مملكتحبسها، با اين زجرها، با اين اهانتها، با اين فحشها و براي اين مملكت يك استوانه اي هستيم ؛ ايستاده ايم اينجا. اگر خداي نخواسته يك چيزي ، يك خطري براي اين مملكت پيش بيايد، ما ايستاده ايم در مقابلش و نمي ترسيم .
آخوند مي ايستد، شما فرار مي كنيد
اين آقاياني كه مي گويند كه ما مملكت را مي خواهيم حفظ كنيم ، ما چطور هستيم وكذا هستيم ، شما يادتان نيست كه وقتي كه متفقين آمدند اينجا، چطور فرار كردند اين بيچاره ها از تهران تا به يزد. اگر يك آخوند پيدا كرديد فرار كرده ، يك آخوند، يك آخوند. آن روز كه در بالاي تهران طياره ها راه افتاده بود و مردم را مي ترساندند، من تهران بودم ؛ خدا رحمت كند مرحوم آقاشيخ حسين قمي - رضوان الله عليه - با ايشان درآن ميدان شاپور، آنجاها بوديم ؛ ايشان سبيلش را چاق كرده بود(11) با كمال طمانينه ،اصلش كانه خبري نيست من هم مثل او، هيچ ابدا، كانه خبري نيست . اين بيچاره ها، اين نظاميهايي كه مي گويند اينقدر ما كذا هستيم و كذا هستيم و براي مملكت چه مي كنيم ،اينها وقتي كه پاي استفاده و پاي بردن منافع و پاي زورگويي هست ، اينطورند. خدا نكندكه يك روزي يك ورقي برگردد؛ اول كسي كه فرار كند همين نشاندارها هستند، و ماهستيم الحمدلله اينجا تا آخرش ؛ مگر اينها بيايند بگيرند ما را ببرند، ما باز هستيم .
دين عليه دينگفت : آقا صبر كنيد، [گفتند: ] خير نمي شود، قرآن ، الحكم لله ، نمي شود، نمي شود،نمي شود. مي خواستند بكشند حضرت امير را همين اصحاب ، اين خوارج اصحاب حضرت بودند؛ انصار حضرت بودند. آنها حيله كردند؛ قرآن را بالاي نيزه ها كردند كه "الحكم بيننا و بينكم كتاب الله ؛ الحكم كتاب الله ". (12) حضرت [پيغام ] فرستاد به اصحابش كه جنگ مي كردند كه آقا برگرديد. گفت : آقا مهلت بدهيد يك ساعت ديگرمانده . حضرت فرمود: مي كشند اينها مرا؛ ريخته اند دورم ؛ شمشيرها كشيده اند؛ اگر نياييدمي كشند. با قرآن ، اسلام را شكست دادند.
توطئه شكست اسلام به اسم "دانشگاه اسلامي "
مگر مي شود با دانشگاه اسلامي ، اسلام را شكست داد. مگر ما مي گذاريم شما"دانشگاه اسلامي " درست كنيد. ما تفسيق مي كنيم آنكه وارد بشود در آن دانشگاه ؛ بين ملت از بين خواهد رفت . مگر اينها مي توانند كه اسلام و مسلمين و علماي اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط مي كند آن وزارت فرهنگي كه دخالت در امر ديانت واسلام مي كند. مگر ما مي گذاريم اين مطالب بشود. مگر خميني بميرد؛ نعوذبالله مراجع اسلام هم خداي نخواسته ، از بين بروند. وقتي رفتيم ما ديگر تكليفي نداريم ، لكن ملت اسلام هست ؛ ملت اسلام باز زنده است ؛ الان زندگي [را] از سر گرفته است ، "بارك الله فيكم "! (13)
سازش ناپذيري ملتبر ملت مي آيد، مخالفيم ؛ با تمام حبسيهايي كه بي جهت حبس كرده اند، با حبس كردن آنها مخالفيم . ما مرتجع هستيم كه مي گوييم : بابا بيچاره ها را در بندرعباس ، آخر چه كردند اين بيچاره ها كه اعدام كرديد؟ چه كردند اينها كه در بندرعباس فرستاديد؟ چه كردند اينها را كه در حبس قرار داديد؟ اين بيچاره ها جز اينكه گفتند: بابا به قانون عمل كنيد؛ بياييد همه مان ، بزرگهايشان گفتند به قانون ، اين بيچاره ها، كوچكترها هم ، كه خوب به تبع مسلمين و به تبع اسلام ، فرض كنيد يك كلمه هم گفته باشند؛ حالا اين يك كلمه گفته اند، بايد تا آخر عمر اين بيچاره در بندرعباس [به ] سر ببرد؟
بربريت قرون وسطايي
آقا يك قدري اصلاح كنيد خودتان را؛ يك قدري از اين حال ارتجاع بيرون بياييد؛يك قدري از اين حال بربريت بيرون بياييد؛ يك قدري از اين كارهاي قرون وسطايي دست برداريد؛ اينقدر مرتجع نباشيد؛ متمدن باشيد؛ مترقي باشيد. مملكت را مترقي [كنيد]، احترام به افراد مملكت بگذاريد؛ مردم را اينقدر بيچاره بار نياوريد،دانشگاههايتان جوري نشود كه برنامه هايش جوانهاي ما را بد بار بياورند. جوانهاي ما رامبارز بار بياوريد؛ جوانهاي ما را جوري بار بياوريد كه در مقابل استعمار ايستادگي كنند.ماي مرتجع اينها را مي گوييم .
"ترقي " يا فحشا و فساد و استبدادقابل استعمال نيست . "مملكت مترقي "! تو از لولهنگ (14) سازي هم باز بالا نرفتي . رزم آراگفت : ما غير لولهنگ سازي چيزي بلد نيستيم . كشتندش . اين "مملكت مترقي "! اين مملكت مترقي كه الان نسبت به هر چيزش احتياج دارد به خارج ؟ از اسرائيل كارشناس مي آورد، اي واي ! به اسرائيل مي فرستد كه ياد بگيرند. شهرداريها از قم امسال رفته اند؛ ازقم اشخاصي رفته اند؛ يعني فرستاده اند آنها را كه بروند - مثل اينكه در روزنامه استوار(15)هم بود اين - كه بروند در آنجا چيز ياد بگيرند. من نمي دانم از يهوديها مي خواهند چه چيز ياد [بگيرند]؟ از آنها تقلب بايد ياد بگيرند؛ از آنها بايد خدعه و فريب ياد بگيرند.چه چيز مي خواهند ياد بگيرند؟ اين "مملكت مترقي "! چه مي گويي ؟ چه مي گوييدشماها؟ مگر با الفاظ مي شود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن [به ] مجلس ، ترقي حاصل مي شود؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقي براي شما درست كردند تا زنهايتان ترقي [درست كنند]؟ ما مي گوييم اينها را فرستادن در اين مراكز جز فساد چيزي نيست . شمابعد تجربه كنيد ببينيد بعد از ده سال ، بيست سال ، سي سال ديگر، اينها را بفرستيد، به خيال خودتان ، ببينيد اگر شما جز فساد چيز ديگري ديديد؟ ما با ترقي زنان مخالف نيستيم ، بااين فحشا مخالفيم ، با اين كارهاي غلط مخالفيم .
مگر مردها آزادند كه زنها مي خواهند آزاد باشند؟ "آزاد مرد" و "آزاد زن " با لفظدرست مي شود؟ مردها آزادند؟ در اين مملكت الان مردها آزادند؟ در چه چيز آزادند؟بود همراهي مي كرد. (16) همه ، همه با هم دست دادند به هم ؛ فهماندند به اينكه ما ملت زنده هستيم ؛ ما براي آزادي اين ملت به همه جور حاضريم ؛ يكي مان حبس مي رود؛يكي مان زجر مي كشد؛ يكي مان اهانت مي شود؛ يكي مان فحش مي خورد؛ ما به همه چيزش حاضريم . حالا هم همين مراجع عظام تشريف دارند - كثرالله امثالهم ؛ همان مراجع نجف تشريف دارند - كثرالله امثالهم ؛ همان مراجع تهران و مشهد تشريف دارند -كثرالله امثالهم . اسلام اين نيست كه يك فرد داشته باشد، دو فرد داشته باشد، همه سربازاسلامند؛ همه سربازان اسلامند؛ همه علما جان نثار اسلامند؛ نمي شود نباشند؛ همه هستندالحمدلله . همه دست به هم داده اند، چه آنكه صلاح ديده است كه به ملايمت كار راانجام بدهد، چه آنكه صلاح ديده است با حدت كار را انجام بدهد؛ همه اينها از ماهستند. من لسانم ضعيف است كه تشكر كنم از اين افراد برجسته ، از اين علماي بزرگ ؛من نمي توانم تشكر كنم ؛ خداي تبارك و تعالي آنها را حفظ كند [آمين حضار]؛ خداي تبارك و تعالي سايه آنها را بر سر ما و مسلمين مستدام بدارد [آمين حضار]. ما همه يك هستيم ؛ يك ؛ افراد زياد، لكن آرا واحد؛ يك هستيم ؛ همه يك هستيم . گمان نكند كه كسي گمان نكند كه ، بشود با پخش يك چيزهاي مسموم بتواند كه بين علماي اسلام جدايي بيندازد؛ هيچ امكان ندارد اين مطلب ؛ ما همه با هم هستيم ؛ ما براي ذب (17) ازاسلام و ذب از ايران و ذب از استقلال ايران و ذب از كيان اسلام ، همه يك هستيم ، يك حلقوم داريم . گمان نشود كه خداي نخواسته ، بچه ها خيال كنند كه اختلافي در كار هست .
اهانت به مراجع ، يعني انقطاع ولايتمراجع اسلام ، شطر كلمه اي اهانت بكند كسي به يك نفر از مراجع اسلام ، بين او و خداي تبارك و تعالي ولايت منقطع مي شود. كوچك فرض مي كنيد؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را كوچك فرض مي كنيد؟ اگر به واسطه بعضي از جهالتها لطمه اي بر اين نهضت بزرگ وارد بشود، معاقبيد پيش خداي تبارك و تعالي ؛ توبه تان مشكل است قبول بشود،چون به حيثيت اسلام لطمه وارد مي شود. اگر كسي به من اهانت كرد، سيلي به صورت من زد، سيلي به صورت اولاد من زد، والله تعالي راضي نيستم در مقابل او كسي بايستد دفاع كند؛ راضي نيستم . من مي دانم ، من مي دانم كه بعض از افراد يا به جهالت يا به عمدمي خواهند تفرقه مابين اين مجتمع بيندازند. تفرقه بين اين مجتمع معنايش اين است كه در اسلام خداي نخواسته خلل واقع بشود؛ استعمار به آرزوي خودش برسد.
ما خودمان را بايد فدا كنيم براي اسلام ؛ آمال و آرزويمان را بايد فدا كنيم براي اسلام .همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ در عشره مشئومه يا ميمونه . (19) اگر براي خدا در اين عشره از بين برويم ، عشره ميمونه است ؛ و اگر چنانچه باز به [دنبال ] آمال و آرزو باشيم مشئومه . همه مراجع از شصت به آن طرف هستند؛ ديگر مي شود كه اين اشخاصي كه ريششان را در اسلام سفيد كرده اند، اينها خداي نخواسته برخلاف مصالح اسلام عملي بكنند؟ نمي شود آقا. اگر يكوقت اختلاف اجتهاد در كار باشد؛ مثل ساير مسائل شرعيه اختلاف اجتهاد در كار باشد، بچه ها و جوانها نبايد دخالت بكنند؛ خطرناك است ؛ دشمن بيدار است . گمان نكنيد كه فحش به يك نفر است ؛ فحش به يك جامعه اسلامي است ؛اهانت به يك جامعه اسلامي است ؛ وهن وارد شدن (20) بر يك جامعه اسلامي است .
دست برادري به سوي مسلميناز اين است آقا. من دست برادري دراز مي كنم به تمام ملتهاي اسلام ، به تمام مسلمين دنيا؛ در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند، من از اينجا دست برادري دراز مي كنم ودست آنها را مي فشارم . ما خاضع هستيم براي همه علماي اسلام ؛ شما هم بايد خاضع باشيد؛ همه ، همه ، همه بايد خاضع باشيد. اين هم امري است كه به حضرات آقايان [گفتم ]. البته نمي گويم واقعه اي هست ؛ ان شاءالله هيچ ابدا نيست ؛ اما جوانند، بچه اند،گاهي وقتها عصبانيتي پيدا مي كنند از اين امور. آقا ما اهل يك ملت ، اهل يك مملكت ،اهل يك ديانت ، اهل يك بساط ، همه بر خوان نعمت خداي تبارك و تعالي نشسته ايم ؛همه بايد شكر اين نعمت را بگزاريم كه يك همچو مراجع بزرگ داريم ؛ متشكر باشيم ازخدا كه يك همچو افراد برجسته داريم ؛ قدرداني كنيم از آنها؛ عزت آنها، عزت اسلام است ؛ اهانت به آنها اهانت به اسلام است . توجه داشته باشيد، مبادا يكوقت خداي نخواسته ، يك اهانتي به يك مسلمي ، يك اهانتي به يك مرجعي ، يك اهانتي به يك مومني بشود كه خداي تبارك و تعالي راضي نيست ؛ و من مي ترسم كه يكوقت خداي تبارك و تعالي ما را اخذ بكند، اخذ عزيز مقتدر. (21)
مطالب با اين حرفها تمام نمي شود؛ زياد است حرف و من هم كه ديگر قدرتش راندارم كه صحبت بكنم . از اين جهت توفيق همه علماي اسلام را در خدمت به اسلام ازخداي تبارك و تعالي درخواست دارم . خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمايت خودش حفظ كند. سايه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمين و بر سر همه ما مستدام بدارد.ديانت اسلام را تقويت كند. دست اشخاصي كه به استقلال مملكت ما، به اقتصاد مملكت ما خيانت مي كنند قطع كند.
والسلام عليكم
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 181,421,254