صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - قيام بر عليه سلطان جائر تكليف شرعي الهي است - 18 آذر 1357

عنوان : قيام بر عليه سلطان جائر تكليف شرعي الهي است
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 18 آذر 1357
تاریخ قمری : 8 محرم 1399
جلد : 5

متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
بررسي علل قيام سيدالشهدا "ع "
از حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - خطبه اي نقل شده است كه در آن خطبه علت قيام خودشان را بر ضد حكومت وقت ذكر فرموده اند. و آن اين است كه فرموده اندخطاب به مردم كه پيغمبر اكرم فرموده است كسي كه ببيند يك سلطان جائري حلال مي شمرد حرمات الله را، چيزهايي را كه خداوند حرام كرده است اين آزاد مي گذارد، ومخالف سنت رسول الله عمل مي كند و عهد خدا را مي شكند، اگر كسي ديد يك سلطان جائري اين كارها را مي كند و مع ذلك ساكت شد و تغيير نداد با قول خودش ، با عمل خودش اين انحرافي كه سلطان جائر پيدا كرده است تغيير نداد، خداي تبارك و تعالي حتم كرده است ، حتم است بر او كه اين آدمي كه ساكت شد در مقابل اين سلطاني كه حرمت احكام خدا را نگه نمي دارد، مخالف سنت رسول الله عمل مي كند و عهد خدا رامي شكند، اين ساكت بشود در مقابل يك همچو سلطاني و قولا و عملا تغيير ندهد مسيراين سلطان جائر را، حتم است بر خداي تبارك و تعالي كه جاي او را هم جاي همان سلطان جائر در آخرت قرار بدهد. (1) يعني اين سلطان جائر كه اينطور اوصاف را دارد:سنت پيغمبر اكرم را تغيير مي دهد و عهد خدا را مي شكند و حرمات الله را سزاوار و رهامي كند يعني مستحل (2) است ، ولو اين آدم كه اين چيزها را از اين آدم مي بيند و ساكت است ، همه كارهاي واجب و مستحب هم به جا بياورد، آدمي باشد كه سه وقت نمازمي خواند، در مساجد مي رود، آدمي باشد كه احكام خدا را همه را ترويج مي كند، موافق رضاي خدا عمل مي كند، همه كارهاي خوب را مي كند، از همه كارهاي بد هم اجتناب مي كند، لكن ساكت است در مقابل سلطان جائر، به حسب اين روايتي كه نقل شده است از سيدالشهدا - سلام الله عليه - كه به منزله علت قيام ايشان است بر ضد حكومت وقت ،اين است كه مي خواهند عمل به قول رسول الله بكنند كه مبادا يكوقت تخلف بكنند وكسي كه تخلف بكند جاي او جاي همان سلطان جائر است ؛ يعني در هر طبقه اي از جهنم كه سلطان جائر، يك همچو سلطان جائري جا دارد، اين آدمي هم كه ساكت است كه اين سلطان جائر هر كاري مي خواهد بكند، ساكت است او، جايش جاي همين سلطان جائراست .
تشابه سلطنت شاه و يزيد
حالا ما حساب بكنيم ببينيم كه آيا حكومت وقت ما، سلطان وقت ما، اين اوصافي كه ذكر فرموده اند دارد؟ اگر اين اوصاف را دارد و ما ساكتيم ، بايد همين معنايي كه فرموده اند بر ما منطبق بشود. و ايشان در يكوقتي اين مطلب را فرموده اند كه وقتي كه قيام كرده اند و نهضت كرده اند در مقابل يزيد و اين سلطان جائر، با يك عدد كمي در مقابل يك عده كثيري و در مقابل ابرقدرتي ، كه در آن وقت همه مواضع قدرت دستش بوده است ، كه عذر را از ما ساقط كند كه ما بگوييم كه مثلا ما عددمان كم بود؛ ما زورمان كم بود. اين را در وقتي ايشان فرموده اند كه مي خواستند قيام كنند بر ضد سلطان جائر وقتشان .خطاب كردند به مردم و خطبه خواندند؛ و علت قيام است ، اينكه چرا من در مقابل اين آدم قيام كردم براي اينكه اين ، عهد خدا را شكسته است و سنت پيغمبر را مخالفت كرده است و حرمات الله تعالي را نكث (3) كرده است و نقض كرده است ، و پيغمبر فرموده استهركس ساكت بنشيند و تغيير ندهد اين را، جايش جاي همان يزيد است در جهنم . جايي كه يزيد دارد، كسي كه سكوت كند جايش جاي اوست .
حالا ما ببينيم چه كرده است كه حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - در مقابلش قيام كردند و همچو مطلبي را فرموده اند و برنامه داده اند. حضرت سيدالشهدا مطلبي را كه فرموده اند، اين مال همه است . يك مطلبي است عمومي : من راي هر كه ببيند، هركسي ببيند يك سلطان جائري اينطور اتصاف به اين امور را دارد، و در مقابلش ساكت بنشيند،نه حرف بزند و نه عملي انجام بدهد، اين آدم جايش جاي همان سلطان جائر است . يزيديك آدمي بود كه به حسب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خليفه پيغمبر حساب مي كرد و نماز هم مي خواند و همه اين كارهايي كه ماها مي كنيم آن هم مي كرد؛ اما چه مي كرد؟ اما از آن طرف معصيت كار بود؛ مخالف سنت رسول الله مي كرد. رسول الله سنتش اين است كه بايد با مردم چه جور عمل بكنند، او خلافش عمل مي كرد؛ بايد حفظدما مسلمين بشود، او دما مسلمين را مي ريخت ؛ بايد مال مسلمين هدر نرود، او هدرمي داد مال مسلمين را. همين شيوه اي كه پدرش معاويه هم داشت و اميرالمومنين هم قيام كرد در مقابل او. منتها حضرت امير لشكر هم داشت ولي سيدالشهدا عدد خيلي كمي [داشت ] در مقابل يك ابرقدرت .
ما مي بينيم كه اين كارهايي كه او كرده است ، به اين حكام وقت ما و به سلطان وقت ماتطبيق مي شود؟ اين مسائلي كه رسول الله فرموده است ، اينها تطبيق مي شود بر اين ؟سلطان است ؟ جائر است ؟ اينها معلوم كه الان سلطه دارد؛ "سلطان " يعني سلطه . الان سلطه دارد و جائر هم هست . خودش هم شايد قبول داشته باشد كه جائر است . همه كس هم مي داند كه اين آدم جائر است . خوب ، مخالفت سنت رسول الله را نكرده ؟ هرچه رسول الله فرموده است ، ايشان عمل كرده ؟! يا اقوال رسول الله را به حساب نمي آورنداينها؟ اينها سنت رسول الله را به حساب نمي آورند؟ بله ، در ايام عمرش براي اينكه من وشما را بازي بدهد، يك دفعه هم مي رود به حرم حضرت رضا و آنجا يك - دو ركعت نماز هم مي خواند! من هم نمي دانم با چه حالي مي خواند! يك - دو ركعت نمازي هم آنجامي خواند و يك حرفهايي هم آنجا مي زند و اين چيزها. اين براي اغفال من و شماست .آيا به سنت رسول الله عامل است ؟ ايشان عامل سنت رسول الله هست ؟ سنت رسول الله اين است كه دما مسلمين محفوظ باشد، ايشان حفظ كرده است دما مسلمين را؟! الان اطلاعي كه رسيده است در همين چند روز، در همين دو - سه روز در اصفهان پنجاه نفر،در كجا چقدر، در كجا چقدر كشته است . بي اطلاع ايشان است ؟! با اطلاع است . بي اطلاع دولت است ؟! با اطلاع دولت است . بي اطلاع شاه است ؟! اينها بي اطلاع شاه كاري نمي كنند. و من نگرانم از فردا و پس فردا براي اينكه يك خبري به ما رسيده است كه ان شاءالله دروغ است - من هم حمل كردم كه اين يك تبليغاتي باشد ولي خوب محتمل است - و آن اينكه اينها اعلام كردند به اينكه فردا و پس فردا آزادند مردم در شعائرخودشان و در شعائر مذهبي و در عزاداري آزادند. از آن طرف اطلاع دادند كه يك نقشه اي در كار است و آن نقشه اين است كه يك عددي از اشرار را بين مردم با همان صورت مردم وارد معركه كنند.
اين راهپيمايي كه علما و ساير طبقات بنا دارند كه فردا در همه شهرهاي ايران وقصبات انجام بدهند، اينها يك عده اي از اشرار را كه مربوط به خودشان است در بين اينها وارد كنند و آنها شلوغكاري بكنند؛ آنها كه شلوغكاري كردند، اينها بگويند كه خوب اين يك تظاهرات آرام نبوده و شلوغ كردند، و با رگبار مسلسل مردم را از پادرآورند. خوب ، من احتمال اين معنا را [مي دهم ] كه اين يك اشتهاري است كه اينهاداده اند براي اينكه مردم را از اين كاري كه فردا بنا دارند بكنند، مردم را از اين كاروادارند و نگذارند بشود؛ يعني خود مردم نكنند؛ و آنها به مقصد خودشان رسيده باشندكه هم گفته باشند كه خوب ما كه آزاد گذاشتيم مردم را و خود مردم بيرون نيامدند. لكن خوب ، يك احتمالش هم اين است كه يك نقشه شيطاني در كار باشد. و اين البته موجب نگراني است كه فردا اينها چه خواهند كرد.
شاه جائر است و مخالف احكام خدا
لكن مسئله اين است كه الان يك سلطان جائري است ؛ يعني يك سلطه اي دارد برمردم : قشون دارد، لشكر دارد، و قدرتهاي بزرگ هم دنبال سرش هستند، و سلطان جائراست ، و همه اين اوصافي كه فرموده اند در ايشان هم هست . نفوس مسلمين را خداي تبارك و تعالي محرم كرده است كه كسي تصرف در آن بكند اين مردم را بكشد؛ اين يكي از حرمات الله است و ايشان اجازه مي دهد، امر مي كند به آن . اموال مسلمين بايدمحفوظ باشد، اموال ملت ايران بايد محفوظ باشد براي خود ملت ايران ، نفت ايران مال خود ايران است ، مراتع ايران مال خود ايران است ، بايد به درد خود ايران بخورد، شيلات ايران بايد به درد خود ايران بخورد، مال خود ايران است ، جنگلها مال خود ايران است ،مخازن زيرزميني هرچه هست مال خود ايران است ، بايد خود ايراني ها بيرون بياورند،استخراج بكنند و استفاده كنند براي همين مصالح خودشان ، براي ملت ، ايشان همه اينهايي را كه ذكر كردم به باد دادند. بر همه حرام است كه اموال مسلمين را، آن اموالي كه مال يك ملت است ، به باد بدهد و به دشمنهاي اسلام مثل اسرائيل بفروشد. اسرائيلي كه الان در حال جنگ است با مسلمين ، نفت او را - بيشترش را - مي گويند كه از ايران اداره مي شود. در ازايش - آن هم از قراري كه مي گويند - بسياري از اين كشته هايي كه ما داريم با سربازهاي اسرائيل شده است . پس ايشان مستحل حرمات الله است . هم نفوس مسلمين را به باد دارد مي دهد، و هم اموال مسلمين را. مراتع ما را به غير داده است ، جنگلهاي ما رابه شركتهاي خارجي داده است ؛ شيلات را با كشتن چندين هزار - آنطور كه مي گويند -چندين هزار نفر را كشتند تا شيلات را از مردم بيچاره گرفتند و به غير واگذار كردند!نفتمان هم كه همه مي دانيد كه دارند چه مي كنند كه بعد از چند وقت ديگر ايران هيچ چيزندارد. هرچه هست غارت كردند و بردند.
غارت ارزها و جواهرات توسط شاه و عمالش
اين صورتي هم كه ديديد(4) - لابد اينجاها مثل اينكه آوردند - اين صورتي هم كه ديديد كه اين چپاولگرها خارج كردند از ايران و اموال ايران را به خارج بردند و بعد ازاينكه همه اينها را به خارج بردند، آن وقت به فكر اين افتادند كه نه ، ديگر كسي نبرد!ديگر كي نبرد؟! خوب بردند، تمام شد. سه هزار ميليون و بيشتر، سه هزار و چند صدميليون از خود ايشان و [مزدورهاي ] اين بوده است كه حالا بردند. آنهايي كه قبلا بردندخدا مي داند چقدر است . از اول اينها شروع كردند به بردن ! رضاشاه جواهرات ايران راآن وقتي كه مي خواستند بيرونش كنند، جواهرات را آنطوري كه براي من نقل كردند ازيك صاحب منصبي ، يكي از آقايان نقل كرد از يك صاحب منصبي كه همراه بوده است كه چمدانهاي - وقتي رضاشاه را متفقين آمدند و بيرونش كردند، در اين خلالي كه مي خواست برود - چمدانهاي جواهر را پر كرد، چمدانها را از جواهرات ايران ؛ و راه افتادند كه ببرند منتها بين دريا - همان صاحب منصب نقل كرده بود كه - در بين دريا كه باكشتي اين آدم را مي بردند، يك جايي نگه داشتند و يك چيز ديگري ، يك بلمي يا يك كشتي - كه آن شخص گفته بود مخصوص حمل دواب بوده ! - آنها آوردند متصل كردندبه اين كشتي و به او گفتند كه تو برو توي آن كشتي ، لكن همانجا چمدانها را برداشتند وانگليسي ها بردند، تمام شد. آن زمان او آن كار را كردند، غير از آنهايي كه دزديده بود وبرده بود.
يكوقتي در يك سفر رفته بود، يك سفري كه مورد خطر شايد بود، مرحوم مدرس -رحمه الله - كه آن روز مخالف با رضاشاه بود و جانش را هم سر همان مخالفت داد، گفته بود كه من دعا كردم به شما در اين سفر كه سالم برگرديد. خيلي خوشحال شده بود كه مدرس به او دعا كرده . گفته بود دعا كرديد؟ خوب ، ايشان گفته بود آخر نكته دارد؛ اين است كه اگر تو در اين سفر مرده بودي همه اموال ما از بين رفته بود، من مي خواهم زنده باشي تا اموالمان را پيدا كنيم ! در زمان او آن كار را او مي كرد؛ در اين زمان هم از اولي كه ايشان وارد سلطنت شده - ديگر جلوتر خيلي تجربه كرده است ، تجربه هاي پدر را داشته است - از اول بنا گذاشته به اينكه اموال را ببرد بانكهاي خارجي . بانكهاي امريكا، هر جاي ديگر، در آنجاها انبار كردند اموال اين ملت را كه وقتي اگر يك اتفاقي افتاد برود سراغ اين اموال . وظيفه ملت در جلوگيري از فرار شاه
ملت نبايد بگذارند اين فرار كند. اين الان در صدد است . گفتند رفته به جزيره كيش .البته رفتن او به جزيره كيش ، من يك . . . رفته است به جزيره كيش . و من اولش يك خوفي كردم كه اين گاهي وقتها كه از ايران ، از تهران خارج مي شد آن وقت يك مفسده اي مي خواست واقع بشود: امر مي كرد كه بكشند و خودش مي رفت بيرون . من در ذهنم آمدكه مبادا براي فردا و پس فردا هم يك همچو تهيه اي ديده اند، لكن محتمل است كه نباشدان شاءالله . بعضي هم گفتند رفته آنجا كه ديگر كار آخري را انجام بدهد. اين البته در صدداست كه فرار كند. ملت ايران بايد نگذارند اين فرار كند. آن قدري كه مي شود. آن قدري كه . . . امكان ندارد البته كه يك كسي بتواند سزاي عمل اين آدم را به او بدهد. يك آدمي كه سي و چند سال است مسلط شده است بر اين ملت و همه چيز ملت را به باد داده است .يك آدمي كه مادرها را به عزاي اولادشان نشانده است . و همين امروز كسي گفت كه يك زن بوده است كه سه تا بچه داشته ، هر سه بچه اش كشته شدند. يك پدر و مادري كه حالا وقتي مي آيند توي خانه مي بينند كه ديروز پنج نفر سر سفره بودند حالا دو نفرشدند، مگر مي شود كه اين را ما در اين دنيا بتوانيم جزايش را به او بدهيم ؟ مگر يك آدم كه مي كشد يك كسي را، همان مقدار مي شود خودش را بكشند؟ همين بس . پول خون اين هم خون يك آدم است - اگر آدم باشد - كسي كه سي و چند سال است بر اين ملت تسلط پيدا كرده و كشتار كرده و آنطور كشتار كرده ، و دزدي كرده و آنطور دزدي كرده ، وخيانت كرده و آنطور خيانت كرده ، و جنايت كرده و آنطور جنايت كرده ، مگر بشرمي تواند كه اين را به سزاي اعمالش برساند؟ اين يك جان بيشتر ندارد مقابل يك نفر.
منطق سازشكارها
و حالا عجب ! من گاهي وقتها از فهم بعضي اشخاص تعجب مي كنم كه مي گويندخوب حالا آمده ، حالا آمده عذر خواسته ديگر! خوب ، حالا بپذيريد! اين آمده گفته است كه من اشتباه كردم ، خوب بپذيريد ديگر از او! چي بپذيريم ؟ مگر خدا مي پذيرد ازاو اين عذر را؟ خدا حق ناس را نمي گذرد؛ خود ناس بايد بگذرند. خود مردم بايدبگذرند تا خدا بگذرد. مگر خدا مي گذرد از حق الناس ؟ بياييد حالا مصالحه بكنيد! بياييدحالا خوب ، عفو بكنيد! نمي دانم چه ! يك آقاي ريش سفيدي يك كاغذ مفصلي نوشته بود - البته خودش آدم دانشمندي است لكن ادراكش ، يك خرده عقلش ناقص است ! - به من نوشته بود كه پيغمبر اكرم در فلان جا فلان آدم را بخشيد، در فلان جا فلان كافر رابخشيد، در فلان جا فلان كس را بخشيد. تاريخ براي من نوشته بود! مثل اينكه من حق دارم كه ببخشم ايشان را! به من چه ربط دارد؟ بچه هاي آن پيرزن را كشته ، من ببخشم ؟!چطور من ببخشم كشته هايي كه از اين ملت ، جوانهايي كه از اين ملت به باد رفته ؟! همين امشب شما احتمال بدهيد كه عده اي را كشته باشند. همين امروز اطلاع رسيد كه اشخاصي را كشتند، مردم را كشتند، ما بنشينيم بگوييم كه شما "اعليحضرت " حالا ديگر باشيد! ديگراز اين به بعد حكومت نكنيد، "اعليحضرت " باشيد! آخر اين چه منطقي است ؟! اين چه ،چطور انسان همچو حرفي را مي تواند بزند؟! بياييم به قانون اساسي حالا عمل بكنيم !معني به قانون اساسي عمل كردن اين است كه آقا - يعني همين قانون اساسي كه الان دردست است - كه ايشان "سلطان " باشند و - عرض مي كنم كه - حاكم نباشند! آخر مي شوديك همچو چيزي ؟! امكان دارد براي يك آدم ، يك كسي كه ادراك آدمي داشته باشد؟حيوان هم نمي تواند يك همچو حرفي بزند كه ما ديگر اين را بياييم و عفوش كنيم ! كي عفوش بكند؟ كي حق دارد كه اين را عفوش بكند؟ مگر با من يك كاري كرده كه حق من است كه عفوش بكنم ؟ حق يك ملت را خورده است اين . خون يك ملت را ريخته اين آدم . اين ناكث (5) عهدالله است . خدا از همه مردم عهد گرفته است به اينكه بايد اطاعتش را بكنند، اين ناكث عهدالله است . خودش هم تعهد كرده است در مجلس ، اولي كه به اين سلطنت غاصب رسيد. آمده است در مجلس و قسم خورده است به اينكه به مذهب شيعه وفادار باشد، مروج باشد؛ به ملت خيانت نكند. آن قسمهايي كه مي خورد اين ، نقض اينعهدش هم كرده است . قرآن را گذاشته و قسم خورده و خدا را شاهد گرفته است ، عهدكرده است به اينكه به ملت خيانت نكند؛ مذهب شيعه را ترويج كند. ترويجش همين است كه مي بينيد و امانتش هم همين است كه شما داريد مي بينيد! مخالف سنت رسول الله هم كه الي ماشاالله ! هرچه بخواهيد مخالف سنت رسول الله است .
سكوت جايز نيست
اگر كسي ببيند محمدرضاخان را كه اين اوصاف را دارد و سكوت كند، جايش جاي محمدرضاخان است در جهنم ولو نماز شب بخواند، ولو يك عالم باشد، ولو تمام عمرش را در اطاعت الله صرف كرده باشد؛ اگر در مقابل اين آدم ساكت بنشيند، جايش [همان است ] به حسب اين نقلي كه از رسول الله كرده اند و نقلي كه از سيدالشهدا كرده اندكه مي فرمايد رسول خدا همچو فرموده است . چطور مي شود يك ملت ساكت بنشيند؟عذر همه منقطع است ؛ همه عذرها منقطع است . اگر ما چهار نفر هم بوديم قاعده اش بودكه قيام كرده باشيم . هيچ كس نمي تواند بگويد ما تنهاييم . حالا ملت است ؛ تمام ملت است الان . الان جميع ملت ايران ايستاده اند در مقابل اين سلطان جائر، اين حاكم جائر.تمام ملت اسلام ، تمام ملت ايران قيام كرده اند. از دهات گرفته - پريروز يك نفر پيش من آمده بود كه رفته بود يك دهات دورافتاده اي را ديده بود، گفت كه در اين دهات هم راه روي هر روز است صبح و عصر؛ مي گفت صبح و عصر در همه اين دهات آن ، اهل علم آن ده جلو مي افتد و رعيتها و مردم ديگر دنبالش پياده روي مي كنند. در يك همچوموقعيتي كه همه مردم قيام كرده اند ديگر من نمي توانم بگويم كه من نمي توانستم ! نخير،مي تواني ؛ چنانچه مي بينيد كه مي توانيد، چنانچه مي بينيد كه نه حكومت نظامي توانست كار بكند نه دولت نظامي . همين دولت نظامي كه آنقدر هياهو براي خودش به جا آورده بود، حالا ديد كه وقتي همه مردم مي خواهند پياده روي كنند، هركس از يك گوشه اي مي خواهد پياده روي كند، سران قوم ديد كه نمي شود، رها كرد گفت مجازند مردم ! خيال كرد اگر اين اجازه را ندهد نمي روند! "مجازند" چيست ؟ مگرديوانه اند اينها! مجازند مردم كه بروند! اجازه دادند! در يك جاي ديگر هم گفتند"اعليحضرت " اجازه داده اند! آخر اينها مضحك است ديگر.
[يكي از حضار: براي نماز جماعت هم حاج آقا اجازه دادند؟]
[حضرت امام : ] بله .
اينها ديگر مضحك است كه يك كسي يك همچو حرفي بزند و بگويد من اجازه دادم يادولت بگويد من اجازه دادم ! تو، كي هستي تو؟ شما سرنيزه ها را گذاشتيد طرف مردم ولي مردم آمده اند سينه هايشان را سپر كردند در مقابل سرنيزه هاي شما! بچه ها هم آمدند، زنها هم آمدند. زنها اين بچه هاي كوچكشان را بغل كردند آمدند در صف مردم .اين يك امر الهي است ، خدا همچو كاري كرده . اين آتش را خدا روشن كرده . و اين روشني اش هست ؛ مثل خورشيد مي ماند اين . تا آخر نتيجه اين مسئله هست ان شاءالله .
[ان شاءالله حضار].
كسي الان عذر ندارد كه بگويد كه ما نمي توانستيم ، ما نمي دانستيم . كسي مي تواند درهمه ايران بگويد من نمي دانستم كه اين سلطان جائر است ؟ كسي مي تواند بگويد من نمي دانستم مخالف سنت رسول الله [است ، ] مخالفت با سنت رسول الله مي كند؟ كسي نمي داند كه اين آدم عهد خدا را شكسته ، معصيت كار است به مردم جور دارد مي كند،مال مردم را، همه را هدر داده ؟! هيچ كس نمي تواند بگويد من نمي دانستم . حالا كسي مي تواند بگويد كه ما ديگر نمي توانستيم ؟ تمام قدرت همراه ماست ، چطورنمي توانستيم ؟! همه بايد استنكار كنند؛ يعني با لفظ بگويند شاه اينطور است . چطوربعضي از علماي بعض بلاد صريحا مي نويسند كه شاه اينطور است ، هيچ كاري شان نكردند. همه بايد بگويند شاه اينطور است ، دولت - نمي دانم - چطور و رژيم چطوراست . اينها غلط است ؛ بايد اسم ببرند بگويند كه شاه اينطور است . استنكار كنند. عذرنمي شود بگويد من نمي توانستم ؛ نخير مي توانستي . اگر كسي يك كلمه بگويد كه در اين كلمه ترويج از اين ظالم است ، تاييد اين ظالم است ، با اين كلمه حفظ بشود اين ، ظالم است ؛ اين خيانتكار به اسلام و مسلمين است . نبايد اين كار بشود. اسم "قانون اساسي " رانبايد كسي بياورد كه با قانون اساسي . . . مگر بگويد كه قانون اساسي ، اين موادي كه رضاخان با سرنيزه گذاشت توي قانون اساسي اين مواد كنار برود. مابقي قانون اساسي ،خوب آن [هم ] غلط است لكن ديگر اينقدر جنايت ندارد كه بخواهد اين را نگهش دارد.
تكليف ما در ادامه تبليغات و مبارزات
امروز عذر نيست براي ما، هيچ كدام ما عذر نداريم ؛ لكن ما هم كه اينجا هستيم ، شماآقايان كه در اين بلاد هستيد، بي تكليف نيستيد. آنها در صف مردم ، در صف قتال هستند؛ الان هم شايد صداي تفنگ ، صداي مسلسل ، در تهران و قم و اهواز و نمي دانم كجا، الان هم شايد باشد براي اينكه مردم كه آرام نمي نشينند، آنها هم كه ايستاده اند درمقابل آنها؛ در صف مقاتله هستند و محاربه هستند؛ تكليفشان را دارند عمل مي كنند، به قول رسول الله دارند عمل مي كنند، اقتدا به سيدالشهدا - سلام الله عليه - كردند و دارندعمل مي كنند؛ شما هم كه در اينجا هستيد، هر مقدار مي توانيد: مي توانيد كه مصاحبه مطبوعاتي بكنيد، مصاحبه مطبوعاتي كنيد و جرم و جرايمي كه اين آدم كرده است اين جرايم را افشا كنيد؛ مي توانيد كه اجتماع كنيد در يك جايي و بگوييد يكي برود مطالب را بگويد، برود بگويد. با اين رفقايي كه در خارج از كشور شما داريد از فرق ديگر، ازاهل مثلا اينجا يا ساير ممالك كه آشنا هستيد با آنها، هرجا اتفاق افتاد، بايستيد و مطالبتان را بگوييد تا مردم بدانند كه يك دسته اشخاص شلوغكار نيستند [كه ] مي خواهند، دارنداين كار را مي كنند. آنها كه قيام كرده اند بر ضد اين ، نه اينكه يك مردمي هستند كه مي خواهند شلوغكاري بكنند اين كارها را مي كنند، اين مردمي هستند كه حق مي گويند؛حق خودشان را طلب مي كنند. آزادي حق مردم است ؛ استقلال يك مملكت ، حق اهل مملكت است كه طلب استقلال بكنند در مملكت . مردم شريفي اند كه قيام كرده اند وخون خودشان را دارند مي دهند در مقابل اينكه احكام اسلام را و اين ثروت خودشان را،يعني ثروت ملتشان را نگذارند هدر برود؛ احكام اسلام را نگذارند از بين برود و زير پابرود. بايد به مردم ، به اهالي اينجا، شما حالي كنيد اين مطلب را. هركس به هر زباني ، به هرجوري كه مي تواند، بگويد به اينها كه اين مردم ايران كه قيام كرده اند بر ضد اين مرد و اين حكومت ، براي اينكه اين حكومت اين مرد پنجاه سال است خودش و پدرش به ماخيانت كرده ؛ خودش و پدرش پنجاه سال است جنايت كرده ؛ قتل عام كرده اند. خوب پدرش مسجد گوهرشاد را قتل عام كرد. خودش ديگر هرجا بگرديد! ولد صدق ! بگوييدبه مردم كه مسئله اين است ؛ نه مسئله اين است كه يك دسته اي هستند و اراذل و اوباش هستند و چند نفر معدود - اخيرا هم آن مردك (6) مي گويد كه يك عده "معدودي " مردم را ناراحت كرده اند - و حالا مردم همه شاه را مي خواهند! من نمي دانم آخر اينها چه جورفكر مي كنند؛ براي كي مي گويند اينها را.
بگوييد به مردم اينجا كه مردم ايران كه قيام كرده اند براي يك مطلب واضحي است كه همه بشر قبولش دارد كه آزاد بايد باشد؛ نبايد هي در حبسش كنند، نبايد جلويش بگيرند كه حرف نزن ! بيخ گلويش را فشار بدهند كه نبايد يك كلمه حرف بزني ! قلمش رابشكنند كه نبايد بنويسي ! قلمها را اينها شكستند؛ قدمها را شكستند در اين پنجاه سال .حبسها پر بود از اشخاصي كه آزادي مي خواستند در اين پنجاه سال . حالا قيام كرده اند وحقوق واضح ملي خودشان را، آنكه از حقوق بشر است و از اولين حقوق بشر است :آزادي ، استقلال ، حكومت عدل ، اين را مي خواهند مردم . اين تبليغاتي كه ، از قراري كه مي گويند در هر سال صد ميليون دلار ايشان خرج تبليغات خودش مي كند كه بگويندچشم و ابرويش كذا و - نمي دانم - قد و قامتش چه ! و مخالفين شان را به هرچه مي خواهندنسبت بدهند اينها - اينها را شما فشل كنيد. (7) بگوييد به اشخاصي كه با آنها ملاقات مي كنيد كه مسئله اين نيست . اين آدم مال ملت را برمي دارد بر ضد ملت خرج مي كند؛اموال ملت را به ضد مصالح ملت دارد خرج مي كند. ان شاءالله خداوند همه تان را تاييدكند، موفق باشيد. [صلوات حضار].
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 181,068,249