صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - رسالت ، وظيفه و نقش وزارت امور خارجه - صبح 4 دي 1361

عنوان : رسالت ، وظيفه و نقش وزارت امور خارجه
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 4 دي 1361
تاریخ قمری : 9 ربيع الاول 1403
جلد : 17

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
نقش حساس وزارت امور خارجه
اول تشكر مي كنم از آقايان كه تشريف آورده اند و با هم ملاقات كنيم و درد دلهاي سابق را تشريح كنيم . شما مي دانيد كه وزارت خارجه تنها وزارتخانه اي است كه بيشتر ازسايرين مي تواند با خوب شدن و اسلامي شدن ، در خارج ، موجوديت اسلامي خودش را نشان بدهد، و تاثيرش بيشتر از همه وزارتخانه هاست . و بعكس صدماتي كه به كشور مااز ناحيه سفارتخانه هاي خارجي در اينجا و سفارتخانه هاي خودمان در خارج ووزارتهاي خارجي بر كشور وارد كرده اند، شايد ديگران نكرده باشند. و اين براي اين است كه وزارت خارجه روابط با همه دنيا دارد؛ با افكار مختلف ، با ايده هاي مختلف وبرنامه هاي مختلف . و البته كار وزارت خارجه كار مشكلي است ، لكن حساس ، و لازم است كه درست اصلاح بشود.
و من مي دانم كه اين مشكلاتي را كه براي ما ايجاد كرده اند، در هر بعدي كه ايجادكرده اند، چه در وزارت خارجه ، چه در ساير وزارتخانه ها و چه در همه ارگانهاي دولتي و ملي و امثال اينها، خيلي وقت لازم دارد تا اصلاح بشود. ولي وقتي بنابراين شد كه اصلاح بشود؛ يعني ، دولت و همه وزارتخانه هايش عزم بر اين كردند كه ما بايد خودمان باشيم ، نبايد بسته به غير باشيم ، ما خودمان بايد حيثيت خودمان را حفظ كنيم ؛ اگر اين معنااحساس شد و در راه اين مطلب پيش رفت ، ان شاءالله ، منتهي به اين مي شود كه اصلاحبشود همه چيز، چنانچه همه وزارتخانه ها و جاهاي ديگري كه دولت دارد يا خود ملت ،همه ، اگر اين معنا را احساس كردند كه ما روابطمان با خارج باشد بايد، با آنهايي كه نمي خواهند ما را ببلعند باشد و با آنهايي كه با رابطه مي خواهند ما را وابسته بكنند، اصلاروابطمان با آنها خيلي لزومي ندارد. بايد خيلي با احتياط [كار] بشود. و چنانچه در اين راه مستقيم ، كه راه اسلام است ، وارد بشويد، شما تا آخر عمرتان و همه كساني كه نماز تاآخر عمر خوانده اند از خدا هي خواسته اند، روزي چند مرتبه خواسته اند كه اهدنا الصراطالمستقيم ؛ (1) كه ما را به صراط مستقيم هدايت كن . وقتي هدايت هدايت كن ، وقتي هدايت شد به آخر رساندنش هم مي شود. عمده اين است كه وارد بشود انسان در آن راهي كه بايد سير بكند، چه سيرهاي معنوي و چه سيرهاي مادي كه آنها هم معنوي است به يك معنا؛ يعني ، بعد از اينكه يك دولتي اسلامي شد، همه چيزش با معنويات بسته است به هم ، اين طور نيست كه دولتش معنويت نداشته باشد و اما فرض كنيد كه ائمه جماعتش داشته باشد. وقتي بنا شد كه مردم احساس كردند كه ما مي خواهيم آدم باشيم ، مامي خواهيم كه اصلاح بشويم ، ما مي خواهيم كه خودمان را اصلاح بكنيم ، ما مي خواهيم دولتمان يك دولت الهي باشد، مجلسمان هم همين طور و همه چيزمان همين طور،وقتي اين طور شد همه اش معنويات است ، منتها با راههاي مختلف .
همين كاري كه شما مي كنيد در وزارت خارجه و سفرا در خارج ، چنانچه راه مستقيم اسلامي باشد، خودش "سير الي الله " است . "سير الي الله " لازم نيست كه انسان گوشه اي بنشيند و بگويد من "سير الي الله " مي خواهم بكنم . خير، "سير الي الله " همان طوري [است ] كه سيره انبيا و خصوصا پيامبر اسلام [بود] و كساني كه مربوط به او بودند؛ در عين حالي كه در جنگ وارد مي شدند، آدم مي كشتند، كشته مي دادند، حكومت داشتند، همه چيز داشتند، همه اش "سير الي الله " بود. اينطور نبود كه آن روزي كه حضرت امير مشغول به قتال است "سير الي الله " نباشد، آن روزي كه مشغول نماز است ، باشد. خير، هر دويش"سير الي الله " است و لهذا، پيامبر مي فرمايد كه ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين (2)اين براي اين است كه "سير الي الله " است .
استقامت در راه هدف
وقتي بنا شد كه ما بخواهيم با منحرفين در جنگ باشيم - نه جنگ آنطوري كه تفنگ بكشيم - وقتي ما مي خواهيم كه جهات معنوي را بكشيم در ماديات ، ماديات را هم بكشيم در طرف معنويات ، اين موفق مي شود انسان آخرش ، ولو كار مشكل است ، لكن اينطور نيست كه نباشد، نشود؛ يك امري است كه انسان موفق مي شود، وقتي كه واردعمل شد موفق مي شود. شما ببينيد در همين قضيه پيروزي ملت بر آن رژيم منحط سابق ،خوب ابتدايش كس توهم اين را نمي كرد كه بشود اين ملتي كه هيچ دستش نيست با يك دولتي كه همه چيز دستش هست و همه دولتها هم با او هستند، روبرو شود؛ اصلا تصوراين معنا براي هر كس كه وارد مسائل مي شد مشكل بود. و لهذا، آنهايي كه اين تصور درآنها قوي بود، هميشه سفارش مي كردند كه نبايد بشود. لكن ديديد كه وقتي بنا گذاشت ملت به اينكه يك كاري بكند، وقتي روي اين بنا در ميدان وارد شد، به آخر مي رسد.رساندن به آخر، يك كار بزرگي بود كه ما نمي توانيم درست حجمش را الان متوجه بشويم كه ملت ما چه كرد.
يكي از نويسندگاني (3) كه نوشته هاي مفصلي دارد، توسط يكي از آقايان به من پيغام داده بود كه شما خودتان هم نمي دانيد چه كرديد. راست مي گويد اين را؛ براي اينكه يك امري كه در ايران واقع شد يك امري بود كه مورد توجه ماها هم نبود كه چه هست ومي خواهد چه بشود. هر قدمي كه ما برداشتيم ، شما برداشتيد، خداوند يك قدم ديگرراهش را نشان داد. اصلا تمام قدمها اينطور بود كه كانه چراغ را خداي تبارك و تعاليجلو گرفته است ، تاريكيها را روشن مي كند. هر قدمي كه شما برمي داريد، مي رويد و هيچ وقت نگذاشت به اينكه اين ملت سست بشود؛ كشته ها داد، همه جنايتها بر او وارد شد،لكن عقب ننشست . اين معنا اين بود كه راهش را پيدا كرده بود. وقتي كه راه مستقيم پيداشد، رفتنش آسان است . عمده آن است كه در اول راه اين منحرفين معوج كنند راهها را ومعوج كنند، و يكي بكشد از اين طرف ، يكي بكشد از آن طرف : مغضوب عليهم وضالين . (4) آنها از يك طرف مي كشند، اينها از يك طرف مي كشند. وقتي اينطور شد،انسان راهش كه عوض شد، ديگر در آن غلطك كه افتاد، مي رود تا آخر؛ يعني ، درانحراف تا آخر مي رود. بايد راه را پيدا كرد. اگر راه پيدا شد، انسان مي رود و بحمدالله ،الان ايران راهش را پيدا كرده است . و من اميدوارم كه هر روز هم محكمتر در اين امربشود و بهتر حركت كند.
تبيين خط مشي سفارتخانه هاي جمهوري اسلامي
و سفارتخانه ها اميدوارم كه حالا كه مال خودتان شده است و يك حاكمي بر سرتان نيست كه فشار بياورد كه چه بكنيد و بايد خودتان عمل بكنيد، سفارتخانه ها بايدسفارتخانه هايي باشند كه در صراط مستقيم انسانيت سير بكنند. صراط مستقيم انسانيت هم اين نيست كه ما نماز بخوانيم ، بايد آن را هم بخوانيم ، اما سفارتخانه بايد از تحت سلطه غير بيرون بيايد، تصرفاتي كسي بر او نداشته باشد، الا خود دولت ، الا خود وزارت خارجه . يك راه باشد، نه اينكه بكشندش از اين طرف و از آن طرف ؛ چنانچه پيشترخوب ، آنطور بود كه يا اين طرف مي كشيدند و مي بردندش يا آن طرف مي كشيدند ومي بردندش . گرفتاريهاي ما همين بود كه وابستگي طوري شده بود كه بازكردن اين وابستگي و برداشتن اين قيد از گردنها كار بسيار مشكلي بود. لكن بحمدالله ، تاكنون ملت ما و دولت ما موفق شده است و امروز هم بايد همين طور باشد؛ يعني ، در هر قدمي كهبرمي داريد، بايد فكر اين باشيد كه آيا اين قدمي كه ما برمي داريم رو به وابستگي است ؛شياطين ما را دارند وابسته مي كنند يا نه روي آزادي است و ما خودمان مي خواهيم اين كار را بكنيم ؟
سفارتخانه ها هر كاري مي كنند بايد اين را قبلا توجه بكنند كه ما داريم اين كاري را كه مي كنيم ، آيا اين كار، ما را يك قدري به وابستگي دارد نزديك مي كند يا ما را به رهايي وآزادي دارد نزديك مي كند؟ و همين طور ساير جاها. ما اگر به فكر اين باشيم كه خودمان كارهاي خودمان را انجام بدهيم ، كشور مال خودمان است ، زراعتش را خودمان بايدانجام بدهيم ، فرض كن اداراتش را خودمان اداره بكنيم ، كارگري را خودمان بايد انجام بدهيم ، وقتي اين احساس در انسان قوي شد، دنبال اين احساس مي رود انسان . پيدا كردن راه مشكل است ، لكن بعد از پيدا كردن ، پيمودنش آسان است . يك كسي كه در بيابان گم شده است ، اين هي از اين راه مي زند، از آن راه مي زند و شايد تا ده سال هم اينطور وقتي برود، نمي تواند برسد به مقصد. اما وقتي افتاد در راهي كه اين ديگر راه ، راهي كه مي رسد انسان به جايي ، آن ديگر رفتنش نزديك است . يك كسي در بيابان است ، يك قدري از اين طرف مي رود مي بيند نشد يك وقت از آن طرف مي رود مي بيند نشد، تااينكه بر مي خورد به راه اسفالت . وقتي برخورد به راه اسفالت ، راه را پيدا كرده است ،مي رود و مي رسد به مقصد.
تلاش براي خودكفايي و رهايي از وابستگي
الان ما هم اينطور هستيم كه بحمدالله ، راه را پيدا كرده ايم و اين از بزرگترين چيزهايي هست كه براي ما موفقيت آميز بوده است و حاصل شده است و رفتنش آسان است ، لكن همت مي خواهد. بايد همه همت كنيد، دست به هم بدهيد و تمام مردم با دولت ، با ملت ،با هم بجوشند و كوشش كنند به اينكه ما خودمان مي خواهيم كارهاي خودمان را انجام بدهيم و مي خواهيم خودمان با كفايت خودمان خودكفا باشيم . نه گندم را از خارج بياوريم ، نه - فرض كنيد كه - چيزهاي خوردني بياوريم و نه چيزهايي كه احتياج داريم ؛ نهپوشاك بياوريم ، نه خوراك بياوريم ، نه چيزهاي ديگر كه احتياج داريم در جنگ و درساير جاها.
اين احساس اگر شد بعضيش در مدت طويل ، بعضيش زودتر انجام مي گيرد. زودمي تواند كه - فرض كنيد كه - لباس را تغيير بدهد؛ آن نباشد كه آنها مي خواهند يا - فرض كنيد كه - خوراكش چنين نباشد كه اشراف مي خوردند. اين آسان است ، زود مي شودتغييرش داد. البته راجع به ابزار جنگ و اينها يك مسائلي است پيچيده و در هم و بر هم كه بايد با طول مدت بشود. لكن مع ذلك ، كساني كه در اين امر هم وارد هستند موفقيت زيادي حاصل كرده اند. ديروز وزير دفاع كه آمده بودند اينجا يك قدري نقل كردند،واقع مرا خوشحال كردند كه چه كارهايي شده است و چه اشخاص اين كار را كردند.
اميدوارم همه تان موفق باشيد، مويد باشيد و براي خودتان كار كنيد، براي خدا كاركنيد. مي شود؛ يعني ، وقتي بنا شد براي كشور اسلامي شما مي خواهيد از زير سلطه خارجيها خارج بشويد، اين يك مسئله اسلامي است ، اخلاقي است ، معنوي است ،معنويت در بينتان پيدا مي شود. و اميدوارم كه اين معنويت رشد كند و ما را تا آخر منتهي كند به اينكه به خدا برسيم . ان شاءالله .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- سوره فاتحه الكتاب ، آيه 6: "خدايا، ما را به راه راست هدايت فرما". 2- ((يك ضربه شمشير علي (ع ) در جنگ خندق ، برتر از عبادت جن و انس است . )) بحارالانوار، ج 39، ص 1 - 2،ح 1.
3- آقاي محمد حسنين هيكل ، سياستمدار و روزنامه نگار معروف مصري و سردبير سابق روزنامه معروف و معتبرالاهرام . 4- اشاره است به آيه 7 سوره فاتحه الكتاب : "صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم و لاالضالين "؛ راه آنان كه به آنها انعام نمودي ؛ نه راه كساني كه بر آنها خشم گرفتي ، و نه راه گم گشتگان .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 181,029,029