صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - تفاهم ارتش و ملت - 28 تير 1358

عنوان : تفاهم ارتش و ملت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 28 تير 1358
تاریخ قمری : 24 شعبان 1399
جلد : 9

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما جوانهاي نيرومند مومن تشكر مي كنم كه آمده ايد و از نزديك با من ملاقات ، و حضور خودتان را در همه مشكلاتي كه مملكت ما الان دارد اعلام كرديد.
هر كس وظيفه اش را درست انجام دهد
مي دانيد كه امروز مملكت آشفتگي زياد دارد. اينها يك مملكت آشفته اي درست كردند، و به جا گذاشتند و رفتند. و الان شما وارث يك مملكت خراب شده تقريباهستيد. و همه ما بايد كوشش كنيم كه حالا - كه سد عظيم را شكستيم و پشت سد، اينقدرخرابي داريم مي بينيم - كوشش كنيم در ساختن اين مملكت . و كوشش به اين است كه هرگروهي در هر محلي كه هستند در همان محل خوب عمل كنند. معنايش اين نيست كه شما كه در يك محل خاصي خدمت مي كنيد كوششتان اين باشد كه در جاي ديگري يك خدمتي بكنيد. كوشش براي ساختن اين است كه هر جمعيتي آن كار خودش را خوب انجام بدهد، اينكه به او محول شده است ، آن را خوب انجام بدهد. اگر همه قشرهاي مملكت به اين فكر باشند كه الان مملكت اسلامي است و بايد همان طوري كه دستوراسلام است عمل بكنند. كم كاري در كاري كه بايد كار بكنند نداشته باشند، انحراف نباشد در كار، با صداقت ، با امانت ، با توجه به خدا، عمل بكنند.
ارتش حافظ كشور و ملت
شما ملاحظه كرديد كه در اين انقلاب شما همه قلوبتان برگشت به طرف ملت . وخداي تبارك و تعالي اين قلبها را برگرداند. و الا يك ارتشي كه در طرف ديگري بود، بايد به حسب آن وضعي كه ارتش دارد، بايد برخلاف مسير مقابل خودش باشد. لكن شما ملاحظه كرديد كه دلهايتان برگشت به اين طرف ؛ و اسباب اين شد كه گروهها[ي ]مختلف پيوستند به ملت و با ملت هم قدم شدند، هم صدا شدند؛ و اين موجب پيروزي ملت شد. ملتي كه هيچ نداشت ؛ و آن طرف همه چيز داشت . اين اراده خدا بود كه ما راپيروز كرد. و ما بايد طوري عمل كنيم كه اين عنايت الهي محفوظ بماند براي ما، امانت داشته باشيم ، توجه به خدا داشته باشيم ، براي ملت خدمتگزار باشيم ، همه مان وضعمان تغيير بكند با وضعي كه رژيمهاي طاغوتي دارند. بناي ما بر اين باشد كه به مملكتمان خدمت بكنيم ؛ به ملت خدمت بكنيم .
ارتش بايد نگهبان يك ملت باشد و نگهبان كشور باشد؛ و ساير قواي انتظامي هم همين طور. بايد طوري عمل بكنند كه ملت را برادر خود بدانند، و ملت هم آنها را برادرخود بدانند، و ملت هم آنها را برادر خود. آنها پشتيبان ملت باشند، ملت پشتيبان آنها.اگر يك مملكتي دولت و ملتش ، ارتش و ملت ، قواي انتظامي و ملت از هم شدند، با هم شدند و هر دو احساس كردند كه بايد خدمت به هم بكنند، يك همچو مملكتي وكشوري شكست نخواهد خورد.
سبب عمده شكست كشورها
عمده شكستهايي كه كشورها مي خورند براي پوسيدگي است كه از باطن خودشان پيدا مي شود. ارتششان از آنها جدا مي شود؛ ملت پشت به آنها مي كند. همين پيروزي كه شما مشاهده كرديد در ايران ، ديديد كه ملت پشت كرده بود به دستگاه و فرياد مي كرد"نمي خواهيم ". ارتش هم از همين ملت بودند، ژاندارمري هم از همين ملت بودند، اينهابرادر بودند، مي ديدند كه نمي شود مخالفت كرد؛ نمي شود تا آخر سركوبي كرد ملت را،اين است كه پيوستند به ملت . خرابيها مال اين است كه يك مملكتي قواي انتظامي اش راجدا كنند از ملت ؛ ارتشش از ملت جدا باشد؛ به طوري كه ملت وقتي كه ارتش را ببيند ازآن فرار كند؛ ارتش هم در ذهنش اين باشد كه بايد سركوبي كند ملت را! ژاندارمري اشهم همين طور. شهرباني اش هم همين طور. اداراتش هم همين طور. وقتي بنا شد كه يك كشوري اينطور حالش شد كه ملت علي حده شدند و دولت با همه بساطش هم علي حده ،اين دولت پشتيبان ندارد. ملت بايد پشتيبان دولتها باشد. دولتي كه پشتيبان ندارد شكست خواهد خورد. همه دولتهايي كه در خارج شكست مي خورند - و مال خودمان هم ديديم كه رژيم سلطنت اصلا به هم خورد - براي همين بود كه تفاهم مابين ملت و رژيم نبود. اگرملت با رژيم تفاهم داشتند، اين مسائل پيش نمي آمد؛ اصلا الان شما مشغول كار خودتان بوديد؛ ما هم مشغول كار خودمان ، اين مسائل روي همين زمينه پيش آمد كه دولتها درمقابل ملت مي ايستادند و جبهه مي گرفتند، ملت هم در مقابل دولت همين طور بود، وقتي اينطور شد، نمي تواند دوام داشته باشد. ممكن است سرنيزه تا يك مدتي باشد، اما دوام نمي تواند داشته باشد. اما اگر ملت و دولت هر دو با هم باشند، دوست باشند، اينهاخودشان را خدمتگزار آنها بدانند، آنها خودشان را پشتيبان اينها بدانند ، هر دو به هم خدمت بخواهند بكنند، يك همچو ملت و دولتي هيچ وقت شكست نخواهد خورد. تااينطور هستيد كه با ملت هستيد، تا اينطور هستيد كه توجه به خدا داشته باشيد، شكست برايتان نيست .
ضرورت تفاهم ميان ارتش و ملت
بپرهيزيد از اينكه از ملت جدا بشويد؛ شما را بخواهند جدا بكنند. ملت هم بايدبپرهيزد از اينكه از شما جدا باشد. وقتي اين دو قدرت همراه هم شدند، هيچ قدرتي نمي تواند اينها را شكست بدهد. همه قدرتهاي خارجي ، همه قدرتها تقريبا، يعني اينهايي كه تماس داشتند - خوب بعضي تماسي نداشتند - چه ابرقدرتها و چه قدرتهايي كه با اين ممالك ما تماس داشتند، همه كوشش كردند كه محمدرضا بماند، همه كوشش شان اين بود كه بماند - اگر "همه " نگوييم ، يك اكثريتي كه يكي - دو تا از آن مي شود گفت مستثنابود، كه آن هم كاري نداشت - در عين حال چون ملت يك مطلبي را نمي خواست ، نشد.وقتي ملت نخواست ، قواي انتظامي هم وفادار ديگر نمي توانند باشند به يك نفر. نمي شود كه قواي انتظامي ، كه از همين مردم است ، پسرش توي اين مردم است ، برادرش توي اين مردم است ، عيالش در اين مردم است ، براي خاطر يك نفر از همه چيز خودش دست بردارد. براي چي ؟ يكوقت اين است كه خدا و اسلام است ، انسان مي تواند ازخودش بگذرد براي خاطر اسلام ، براي خاطر خدا، براي خاطر عقيده . يكوقت اين حرفها نيست . يك رژيمي است كه طاغوتي است . معنا ندارد كه انسان براي خاطر يك نفر ديگر از خودش بگذرد. از اين جهت ، چون پشتيبان نداشت اين ، وقتي كه ملت بادست خالي فشار آورد، شماها هم به او پيوستيد، همه قواي انتظامي رو آوردند به اين طرف ، و او هم وقتي ديد كه از باطن پوسيده است مسئله ، نتوانست كاري بكند، ديگران هم نتوانستند. كوشش كنيد كه قواي شما با ملت يكي باشد، با ملت تفاهم داشته باشيد.
ان شاءالله خداوند همه شما را حفظ كند؛ و همه شما را از لشكر امام زمان - سلام الله عليه - قرار بدهد.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,778,265