صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - ضيافت الله در عالم ماده و عالم مثال - صبح 8 خرداد 1366

عنوان : ضيافت الله در عالم ماده و عالم مثال
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 8 خرداد 1366
تاریخ قمری : 1 شوال 1407
مناسبت : عيد سعيد فطر
جلد : 20

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ضيافت الله و مراتب آن
ان شاءالله ، اميدوارم كه اين عيد سعيد به همه مسلمين و همه مظلومان جهان ، خصوصاملت شريف ايران ، مبارك باشد. من فكر مي كردم كه اين ضيافتي كه شما مومنين دعوت برش شديد، كه ضيافت الله است ، اين چي است . دعوت شديم به ضيافت الله . وضيافت الله در عالم ماده ، عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوي .اين مرتبه مادي ضيافت الله است كه همه كساني كه دعوت شدند به اين ضيافت ، بدانند كه ضيافت خدا در اين نشئه ، چشمپوشي از شهوات است و ترك آن چيزي كه قلب انسان ؛يعني ، روح طبيعي انسان بهش مايل است ، آنها را بايد ترك كند. اين ضيافت خداست واين ضيافت سايه ضيافتهايي است كه در طول عالم وجود تحقق دارد، منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعي است ، شهوات جسماني است و در عالم مثال ، ترك شهوات خيالي است و در عالم بعد از مثال ، ترك شهوات عقلاني است ،روحاني است .
شهوت در هر جا به يك صورت تحقق دارد. در اين عالم به همين طوري [است ] كه مي دانيد و در عالم بعد از اين عالم ؛ عالم مثال ، شهواتي كه انسان در عالم مثال دارد بالاتراز شهواتي است كه در عالم طبيعت دارد و جلوگيري از آن هم مشكلتر است . و ضيافت الله در آنجا اين است كه از آن شهوات انسان منصرف بشود از شهوات نفساني ، آن شهوات نفساني اي كه الان عالم گرفتارش است . شهوات عقلاني هم كه بالاتر از اين شهوات است ، ضيافت الله در آنجا باز اين است كه از آن شهوات عقلاني هم بايد دست برداشت . و در همه اين مراتب هم شيطان وارد است كه نگذارد شما در اين ضيافت الله استفاده كنيد؛ در عالم طبيعت نگذارد، در عالم خيال نگذارد، در عالم عقل هم نگذارد.و دست برداشتن از آن آمال عقلاني نيز مشكلتر از دست برداشتن از اين آمال ديگراست . آمال نفساني كه پايينتر از آمال عقلاني است ، عالم را به آتش كشيده .
تمام اين جنگها و تمام اين نزاعهايي كه در اين عالم واقع مي شود، چه در يك عايله واقع بشود يا در همه عالم ، كه آن هم يك عايله است ، تمام اينها از همين سر كشي نفس است . و ضيافت الله در آنجا، كه ما دعوت بر آن شديم ، اين است كه وارد بشويم در آنجاو ترك كنيم آن شهوات نفسانيه را، و اين بسيار مشكل است . شهوات جسماني آسانتراست تركش تا شهوات بالاتر، تا برسيد به شهوات نفساني . تا آن آخر انسان مبتلاست به اين شهوات نفساني . و ضيافت الله هم در آن عالم اين است كه ما دعوت شديم كه ترك كنيم اينها را. اينجا ظل آنجاست و آنجا روح اينجاست ، و شهوات عقلاني هم كه دربسياري از تمام عالم پرتو انداخته است ، اين بالاتر از شهوات روحاني و نفساني وجسماني است ، و ضيافت الله هم در آنجاست كه آن هم ترك بشود. ضيافت الله به ترك اين چيزهاست ؛ براي اينكه ضيافت ، رفتن در حضور آن كسي است كه انسان را دعوت كرده است . خدا دعوت كرده است ، ما هم در اثر اين ، در دنبال اين دعوت وارد مي شويم در ضيافت .
آيا ما در اين ماه رمضان ، در اين ضيافت وارد شده ايم و ترك كرده ايم شهوات جسماني را؛ فضلا از شهوات خيالي و شهوات نفساني و شهوات عقلاني ؟ اين ديگر هركسي دست خودش است كه خيال كند، ببيند چه كرده است . آيا در محضر حق تعالي است كه دعوت كرده است ما را، ما رفته ايم در اين محضر؟ وارد شده ايم در اين محضر تااستفاده بكنيم يا وارد نشده ايم ؟ در مسائل بالاتر از اينجا هم هست . اينها مراتبي است ازآن ضيافت ، فوق اين ضيافات كه آن ضيافت اهل معرفت است . خدا همه را دعوت كرده است به اين ضيافت ، و اهل معرفت و كمل (1) از اوليا در آن ضيافت وارد مي شوند ومي توانند. البته نادري مي تواند از عهده برآيد و فوق اين همه مقامات ، آن جايي است كه ديگر ضيافتي در كار نيست ؛ مضيفي و ميهماني و مهمانداري و ضيافتي در كار نيست .آنچه در وهم تو نايد آن است كه اصل مسئله ديگر مي رسد به جايي كه ضيافتي در كارنيست .
معناي استغفار معصومين از گناهان
و از جمله چيزهايي كه در ماه مبارك هست ، قضيه ادعيه ماه مبارك است . انسان وقتي ادعيه ائمه - عليهم السلام - را مي بيند، چه در ماه مبارك ، چه در غير ماه مبارك - خوب ،در ماه مبارك زياد است ادعيه - اگر نبود اين كه نهي شده ايم از مايوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتي آنها را مي بينيم بكلي مايوس بشويم . اين امام سجاد است كه مناجاتهايش را شما مي بينيد و مي بينيد چطور از معاصي مي ترسد. مسئله ، مسئله بزرگتر ازاين مسائلي است كه ما فكر مي كنيم . مسئله غير از اين مسائلي است كه در فكر ما يا درعقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسئله اي است كه اوليا مي دانند چي است قضيه . آنهافهميده اند تا آن اندازه اي كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتي ما هستيم و سر [و] كار ما با كيست . اينها به ما تعليم مي دهند، و اين طور نيست كه دعا براي تعليم ما باشد. دعا براي خودشان بوده است ؛ خودشان مي ترسيدند، از گناهان خودشان گريه مي كردند تا صبح .
از پيغمبر گرفته تا امام عصر - سلام الله عليه - همه از گناه مي ترسيدند. گناه آنها غيرايني است كه من و شما داريم . آنها يك عظمتي را ادراك مي كردند كه توجه به كثرت ، ازگناهان كبيره است پيش آنها. حضرت سجاد در يك شبش - به حسب آن چيزي كه واردشده - تا صبح [گفت : ] "اللهم ارزقنا التجافي عن دار الغرور و الانابه الي دار السرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت ". (2)
مسئله ، مسئله بزرگي است . آنها در مقابل عظمت خدا، وقتي كه خودشان راحساب مي كنند، و مي بينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند. واقع مطلب همين است : جزاو كسي نيست و چيزي نيست ، وقتي كه توجه بكنند به عالم كثرت ، ولو به امر خدا.اين است كه نسبت مي دهند به رسول خدا كه فرمود: ليغان علي قلبي فاني لاستغفر الله في كل يوم سبعين مره . (3) او غير از اين مسائلي بوده است كه پيش ماهاست . آنها در ضيافت بوده اند، در مافوق ضيافت هم بوده اند. در ضيافت بوده اند و از اينكه حضور در مقابل حق تعالي دارند و مع ذلك ، دارند، مردم را دعوت مي كنند. از همين ، كدورت حاصل مي شده . توجه به مظاهر الهي ، از غيب متوجه شدن به شهادت به مظاهر الهي ، ولوهمه اش الهي است ، براي آنها همه الهي است ، لكن مع ذلك ، از آن جايي كه ، از آن غيبي كه آنها مي خواهند كه "كمال انقطاع اليك " است ، وقتي كه توجه مي كنند به مظاهر، اين گناه بزرگ است . اين گناه نابخشودني است ، اين دار غرور است پيش سجاد. توجه به ملكوت دار غرور است . توجه به ما فوق ملكوت هم دار غرور است . توجه به حق تعالي طوري كه ديگر ضيافتي در كار نباشد كه مخصوص كمل اوليا است ، آنجا ديگرضيافت الله نيست در كار.
خداوند به ما نصيب كند كه ما انكار نكنيم اين مسائل را. از جمله چيزهايي كه سد راه انسانيت است ، انكار مقامات است ؛ محصور كردن همه چيز را در اين چيزهايي كه خودما مي فهميم . اگر يك كسي يك قدم بالاتر بگذارد - ولو لفظا - اين از ديانت به نظر آنهاخارج شده است ؛ اين سد راه است . قدم اول يقظه (4) است . انسان بايد بيدار بشود. ما همهالان در خوابيم ؛ "الناس نيام ". (5) اگر موت حاصل بشود براي انسان ، آن وقت انتباه (6)است ، ولي كو كه حاصل بشود؛ عمده اين است كه انسان اين مسائلي كه وارد شده است ،ملاحظه كند كه تمام آن چيزي كه در گفتار اهل معرفت علمي است ، در ادعيه ما، فوق اوست . اگر انكار كرديد، انكار آنها را هم كرديد، انكار اقوال ائمه - عليهم السلام - را هم كرديد، ولو نمي دانيد. و اين انكار، سد راه انسان است ؛ نمي گذارد انسان يك قدم بالابرود. و اين مارب (7) نفساني و هواهاي نفساني سرچشمه تمام مفاسدي است كه در عالم هست ؛ اين مفاسدي كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش ، از دست آنها مي سوزد.
وحشي بودن از ديدگاه دولتمردان امريكا
لابد اخيرا شنيده ايد كه رئيس جمهور امريكا گفته است كه كشور ايران يا رژيم ايران وحشي هستند. اگر مقصود از "وحشي " اين است كه رام نيستند در مقابل آن چيزهايي كه شما مي خواهيد، گاو شيرده نيستند، اين را شما اسمش را وحشي مي گذاريد، بگذاريد. واگر واقعا "وحشي " به آن معنايي است كه شما به خيالتان است كه گفته اند، مي گوييد،بي حساب داريد حرف مي زنيد.
وحشي آن است كه نمي گذارد مردم ، زورمندها به او تعدي كنند يا وحشي آن است كه مي خواهد تعدي كند؟ بي حساب نبايد صحبت كرد. شما چنانچه رفراندم كنيد بين ملتهاي دنيا، اگر امروز وحشيترين رژيمها كي است ، من گمانم اين است كه بين ملتها اگراتفاق آرا نباشد، اكثريت قاطع هست كه امريكا؛ آن كسي كه از آن ور دنيا مي آيد به اين ور دنيا و تهديد مي كند كه من چه مي كنم و چه مي كنم ، اين وحشي است يا آن كه مي گويد: بابا، بگذاريد ما سر جاي خودمان ، در كشور خودمان آزاد باشيم ؟ در منطق آنها، وحشي اين است كه رام آنها نباشد؛ چنانچه تروريسم هم آن است كه تابع آنهانباشد. و لهذا، ديديد كه عراق را تا آن وقتي كه رام نبود براي امريكا، در [رديف ]تروريستها حساب كردند. همچو كه رام شد، او را [از ليست تروريستها] از بين بردند. آن وقت به جاي او ديگري را گذاشتند. بي حساب انسان اگر حساب كند، اين طوري است .وقتي كه سر خود انسان بخواهد مسائل را بگويد، اين است كه روساي جمهور دنيا الامعدودي آنها فكر مي كنند كه هر كس كه مصالح ما را در نظر گرفت و هر كس كه گاوشيرده ما شد، اين وحشي نيست ! و اما آنكه سر كشي كرد از اين فرمان ، اين وحشي است !اين منطق امثال ريگان است . و شما بايد، ملتهاي ضعيف بايد اين منطق را بكوبند. روي اين منطق است كه دارند عالم را مي چاپند، دارند مظلومين را زير پا له مي كنند. اگر يك قدري سستي كنيد، له مي شويد.
تقويت جبهه ها و كنار گذاشتن اختلافات
اينهايي كه مي گويند بايد سازش كرد، اينها مي فهمند كه ما اگر سازش كنيم ، له مي شويم . اينها راضي اند به اينكه سازش بشود. اينها مي گويند مطيع باشيد، هر چه ماگفتيم عمل كنيد، خودتان ديگر قدغن است كه فكر كنيد، فكر خودتان را بايد غلاف كنيد. آنها مي خواهند كه آرامش حاصل بشود در دنيا. آرامش وقتي حاصل مي شود پيش آنها، كه همه تابع باشند. ملتها بايد به فكر باشند، ملت ايران بايد به فكر باشد، اگر لحظه اي سستي كند تا ابد له است . الان كه صدام رو به جهنم دارد مي رود و ان شاءالله ، خواهدرفت ، وقت اين است كه شما جديتتان زيادتر بشود، چه قواي مسلحه از هر صنف كه هستند و چه ملت و چه اين بسيج ، اگر مهلت بهش بدهيد - هر روزي كه مهلت مي دهيد -او را تقويت مي كنند و كار مشكلتر مي شود. بايد مهلت بهش نداد، سستي نبايد كرد؛ مردم در اتصال به جبهه ها و جبهه ها در فعاليت . هر روزي كه تعويق بيفتد، اين قصه مشكلترمي شود. و شما بايد فكر كنيد و نگذاريد كار مشكل بشود. به جاي اينكه مناقشات لفظي بين خودتان باشد، رها كنيد. اين وقتش نمي گذرد. اگر باشد، همه را رها كنيد. يكصدادنبال اين باشيد كه نگذاريد ابرقدرتها در كشور شما ديگر دخالت كنند. آنها الان مسابقه مي كنند در اينكه دخالت كنند در كشور مسلمين ، در خليج . بايد نگذاشت ، نترسيد از اينهياهو؛ هياهويي است كه مي كنند كه ما را با همان هياهو بترسانند. آنها هم خيال مي كنندكه ملت ايران از اينكه يك وقت طياره هاي آنها بيايند و بمباران كنند جايي را، مي ترسند.امتحان خودشان را مردم داده اند. ملتي كه دنبال شهادت است ، ملتي كه افرادش اين است كه دست و پايشان وقتي قطع مي شود، گله مي كنند كه خدايا! چطور؟ مگر ما لايق نبوديم كه جان ما را بگيري ؟ يك همچو ملتي را نترسانيد از اينكه ما چه مي كنيم . شما هر غلطي مي خواهيد، بكنيد و نمي توانيد هم بكنيد.
اين ابر قدرتها مي خواهند به همه جا مسلط بشوند. و اين بدبختهاي خليج هم مثل كويت گرفتار اين وسوسه شده اند. خيال مي كنند كه اگر در دامن امريكا بروند خلاص مي شوند. اين اشتباه است . امريكا مي خواهد همه چيز شما را از بين ببرد و مسلط بر همه حيثيت ملت شما بشود، با همين بازيها. توجه به عواقب امر خودتان بكنيد! شما فردا كه امريكا دست از روي سرتان برداشت ، باز ايران همراه هست ، آن روزي هم كه دستش روي سر شماست ، هست ، هيچ ترس از اين كه او چه مي كند ندارد. تا حالا هر چه كردند،هرچه خواستند كردند، ملت ما قويتر شد. عمده اين است كه همه ملت همصدا باشند.مناقشات را دست بردارند، بگذارند براي بعد. وقت زياد است . امروز كه همه چيز همه شما، همه چيزتان - خداي نخواسته - چنانچه غلبه اي پيدا بشود، از يك قدرتي به بادمي رود، بايد راجع به اين چيزهاي جزئي كه اهميت ندارد، هي ننشينيد و بگوييد، هي بنويسيد؛ او بنويسد، او بگويد. بايد دست برداشت از اين چيزها. با هم باشيد تا اين شيطانها را بيرون كنيد. بعد، وقتي كه بيرون كرديد، بنشينيد خودتان هر كاري مي خواهيدبكنيد.
هر چيزي وقتي دارد. امروز وقت مناقشات نيست ؛ امروز وقت اين نيست كه يك دسته اي يك طرفي را بگيرند، يك دسته يك طرفي را بگيرند، يك دسته اي نصيحت كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد. اين مال ضعفاست ؛ اين اشخاص ضعيفي كه هميشه دردام امريكا بوده اند يا امثال اينها از اين مسائل مي گويند، لكن ما تازه خارج شديم از اين دام ، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم . ملت ما حاضر نيست به اينكه دوباره در اين داموارد بشود؛ دوباره مستشارهاي امريكا بيايند و هر حكومتي مي خواهند بكنند. تا حالا مارا عقب نگه داشتند، بس است اين . مي خواهند باز هم نگه دارند، عقبتر ببرند؟
من دعا مي كنم ، از خداي متعال مي خواهم كه خداوند ما را بيدار كند؛ و خداونددشمنهاي اسلام را اگر قابل اصلاح نيستند از بين ببرند؛ و ما را آشنا كند به وظايف همين عالم و به وظايف عالمهاي ديگر؛ و ما را از اين ضيافت ، يك حظي به قدرت خودش عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- جمع كامل . 2- "خداوندا! تجافي و جدايي از سراي غرور "دنيا" و بازگشت به سراي سرور "آخرت " و آمادگي براي مردن راپيش از جان باختن روزي من بگردان . " مفاتيح الجنان ، اعمال شب 27 ماه مبارك رمضان .
3- "گاهي براي قلب من كدورتي حاصل مي شود كه من در همه امور، هفتاد بار استغفار مي كنم . " مستدرك الوسائل ،ج 5، ص 321؛ باب 22، ح 2.
4- بيداري . 5- مردمان خوابند.
6- آگاه شدن .
7- كارها.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,856,010