صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - نقش نيروهاي انتظامي در جامعه و بيان وظايف و رسالت آنان - صبح 7 بهمن 1361

عنوان : نقش نيروهاي انتظامي در جامعه و بيان وظايف و رسالت آنان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 7 بهمن 1361
تاریخ قمری : 12 ربيع الثاني 1403
مکان : تهران ، جماران
جلد : 17

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
وحدت ، ضامن بقاي انقلاب
اين از بركات انقلاب است كه ماهايي كه در آن وقت از هم جدا بوديم ، ما شما رامي ديديم فرار مي كرديم ، شما هم ميل نداشتيد ماها را ببينيد، شماها را نمي گويم ، آنهايي كه بودند، انقلاب بحمدالله اين جدايي را از هم برداشت ، و ما همه خودمان را از هم مي دانيم . يعني همه ايران يك گروه است ، يك حزب الهي است ، يك گروه است ، و اين يكي از نعمتهايي است كه ما بايد قدرش را بدانيم . و هرچه بركات بر اين كشور واردمي شود از همين كانال است كه دولت و قواي نظامي و قواي انتظامي و روحانيون وبازاري و همه ببينند كه خودشان در يك صف واقع شده اند، يك صف طولاني است كه همه در صف واحد واقع شده اند، و نه اين مي خواهد به او ظلم كند، نه او مي خواهد كلاه سر اين بگذارد. آن وقتي ان شاءالله به مقصد اصلي مي رسيم كه همه ما، آحاد ما وظيفه اسلامي اش را بداند، كه يك كشوري كه همه گرگها در اطراف نشستند و منتظرند فرصت پيدا كنند و حمله كنند، ما بايد چطور خودمان باشيم . و اين را مطمئن باشيد كه هميشه اين قدرتهاي بزرگ از داخل مي پوسانند تا بتوانند كاري بكنند. اگر داخل مستحكم باشد،آنها اصل بنايشان بر اين نيست ، نمي توانند هم ، چون مي دانند موفق نمي شوند. از اين جهت ، آنها كوشش دارند كه يك راهي را از خود داخل پيدا بكنند، و از آن راه كه نقطه ضعف است ، از آن راه اشخاصي را وادار كنند كه خود اشخاص و خود گروهها يكچيزي براي آنها پيش بياورند. همه كودتاها هم كه در دنيا مي شود همين طوري است كه قدرتهاي بزرگ راهش را نشان مي دهند به يك نظامي ، به يك - عرض مي كنم كه -قدرتمند، و او وارد مي شود در عمل و كودتا مي كند و قدرت را در دست مي گيرد، وهمان طور كه آنها مي خواهند عمل مي كند. اگر مردم همه تكليف خودشان را اين بدانندكه ما همه مان مي خواهيم به يك كشور خدمت بكنيم ، يك نظامي است خدمت نظامي بكند، يك انتظامي است خدمت انتظامي مي كند، يك روحاني است خدمت روحانيت بكند، بازاري خدمت بكند، و - عرض بكنم كه - كشاورز خدمت بكند، كارمندان دولت همه خدمت بكنند، كارگرها همه براي يك مقصد خدمت بكنند، مطمئن باشيد اگر يك همچه چيزي را ان شاءالله تحكيم كرديم و پيش آمد، و الان هم تقريبا دارد درست مي شود، ديگر به شما طمع نمي كنند. ديگر آنهايي كه مي خواستند شما را، همه رابخورند ديگر تهديد نمي توانند بكنند، مايوس مي شوند. از اين جهت كه آن چيزي كه درراس همه امور است اين است كه اين كه خدا به ما داده است حفظش كنيم . ما الان درست توجه نداريم كه چه شده است ، چون ما واردش هستيم . ما وقتي كه وارد هستيم در يك مسئله اي ، همه وارد هستند در يك چيزي ، نمي دانند كه قضيه عمقش چقدر است وچقدر مهم بوده است . الان آنهايي كه از خارج هستند، مانده اند در خارج ، آنها گاهي وقتها نظر مي دهند به اينكه خود شما هم نمي دانيد قضيه چه است . يك قدرت آن طوري را خود مردم بريزند و خود آنهايي كه يد او بودند كمك كنند به مردم ، و ملحق بشوند به مردم ، و يك طوري درست بشود كه كار را از آنها بگيرند. آن هم چه اشخاصي ، ازآنهايي كه همه دولتها با آنها موافق بودند، همه اصرار مي كردند كه بايد اين (1) باشد، اين را بگذاريد باشد. گاهي هم از داخل يك همچه حرفهايي مي زدند. اين كار، كار بسياربزرگي بود كه خداي تبارك و تعالي به ما عنايت كرد، اين نعمت را بايد ما شكرش بكنيم ،شكرش اين است كه همه مان به وظيفه مان عمل بكنيم . پشتيباني ملت در گرو خدمت به آنان
شما مي دانيد كه آن ذايقه تلخي كه ملت از شهربانيها داشت ، اينها بيشتر داخل بودنددر امور مردم ، يعني در داخل شهرها بودند، با دست اينها در زمان رضاخان - هر كه يادش باشد مي داند - با دست اينها مردم را آزار مي دادند. در قم يك رئيس شهرباني بود كه نقل كردند دماغش خون آمده بود، توي خيابان نشسته بود، اين طور گرفته بود يك نفر را ديدكه حجاب ندارد رها كرده و پريد به او. اينها را اين طور كرده بود كه مردم را متنفر كردنداز همه ، از همه دستگاهها و خصوصا شهرباني چون تماسش با مردم زياد بود، آن احساس و ذايقه در مردم خيلي زياد بود، شما بايد كاري بكنيد كه اين ذايقه تلخ را به ذايقه شيرين برگردانيد. و ان شاءالله وقتي كه شما بنايتان بر اين معني باشد خدا تاييدتان مي كند و مردم پشتيبانتان مي شوند، الان هم پشتيبان شما هستند. شما بدانيد كه اگر درزمان سابق بود يك جنگي پيش آمده بود، مردم دعا مي كردند كه اين رضاخان شكست بخورد. خوب ، من يادم هست رضاخان وقتي كه اقلا يك شاهي بود براي ايران ، حالا به هر ترتيبي بود بالاخره مال ايران بود، از ايران بود، وقتي اجانب آمدند اينجا و مردم همه چيزشان را در خطر مي ديدند، وقتي كه رضاخان رفت مردم شكرگزاري كردند كه لااقل اين نعمت آمد كه اين آدم را از بين ببرد؛ يك همچه وضعي درست كرده بود كه اهل يك كشوري نسبت به كسي كه از خود اين كشور است - و فرض كنيد كه - شاه كشورهست ، اجنبي ، انگليسها و روسها و امريكاييها كه آمده بودند آن وقت ، اين را وقتي فرستادند كانه مردم يك نعمتي بهشان رو كرده بود كه اگر آن وقت يك مجالي بود شايدچراغاني مي كردند، چنانچه براي رفتن محمد رضا ديديد كه چه كرده بودند. ما هم بايديك كاري بكنيم ، شما هم بايد يك كاري بكنيد كه اگر خداي نخواسته برايتان يك مشكلي پيدا شد، همين بازار و همين محله و همين كوچه بريزند و مشكل شما را رفع بكنند؛ الان وضع اين طوري است . در انقلابات ديگر شما خيال نكنيد كه يك انقلابي مثل اينجا بوده است كه همچه تا قضيه چه شد مردم با دولتش موافق باشند، با سرنيزه ، آنهاكار مي كردند؛ براي اينكه ، انقلاب مال مردم نبوده ، انقلاب مال قدرتها بود؛ از اين جهتآنها با سرنيزه مردم را نگه مي داشتند. الان هم آنهايي كه انقلابات بزرگ را كرده اند، باسرنيزه مردم را نگه مي دارند. اينجا مردم چون خودشان بودند، خودشان انقلاب كردند،كودتا در كار نبود، اين نبود كه يك قدرتي بيايد و آن قدرت بخواهد يك كاري را بكند،خود كوچه و محله و بازار و روحاني و - عرض مي كنم كه - ارتش و اينها همه شان داخل هم شدند و كار را انجام دادند. از اين جهت الان همه مردم احساسشان اين است كه ازخود ما هست ، هرچه هست ؛ خودشان را غريبه ديگر نمي دانند با شما، خودشان راخودي مي دانند، شما را فرزند خودشان مي دانند. بايد شما به وظيفه فرزندي براي اين ملت عمل بكنيد، آنها هم به وظيفه پشتيباني و پدري ؛ تا اين نعمت هستش شما قوي هستيد، قدرتمند هستيد، هيچ قدرتي هم نمي تواند شما را از بين ببرد. و اگر خداي نخواسته ، در شهرباني - مثلا فرض كن - رئيس شهرباني شروع كند به اين كارهايي كه ناراضي درست مي كند - حالا البته يك چيزي است در گوشه اي واقع مي شود، چيزمهمي نيست - اما اين امور كم كم هي سرايت مي كند، يك وقت مي بينيد كه - فرض كنيد -يك جايي كه يك رئيس شهرباني كه يك كاري كرد كه خلاف بود در آن شهر، كم كم فاسد مي شود آن شهر، از اين سرايت مي كند به جاي ديگر، آن سرايت مي كند، يك وقت انسان مي فهمد كه يك كشور مخالف شدند با شهرباني ، كه اين مصيبت است . الان ما يك نعمتي داريم كه بايد حفظش كنيم اين نعمت را، مادامي كه شكر اين نعمت را بجابياوريم و شكرش هم اين است كه خدا به ما اين نعمت را داده ما براي خدا خدمت بكنيم به مردم ؛ شهرباني براي خدا خدمت كند. الان نمي خواهد شهرباني كلاه كسي را بردارد،مي خواهد خدمت كند براي خدا، و مادامي كه اين طور باشد خداي تبارك و تعالي تقويتش مي كند به دست همين مردم ، همين مردم را تقويت مي كند كه برويد دنبال اينها وما بايد اين را، اين نعمت را حفظ بكنيم . و مسائلي كه آقا فرمودند خوب ، خيليهايش رامي شود اينجا صحبت كرد، بعضيهايش هم ان شاءالله من بعدها صحبت مي كنم . كلي مسئله را گفتم ، اصل آن مسئله اي را كه من گفتم براي اين بود كه ايران را برگردانيم به يك مملكت اسلامي ، همه چيز اسلامي بشود. اگر يك كسي بنا شد سوءاستفاده بخواهد بكندكه شما الان آن توجه به اين معني هم بايد داشته باشيد، اگر فرض كنيد كه يك كسي بخواهد سوءاستفاده بكند، يك كسي بخواهد براي اينكه ، خيال كند كه نخير ديگر آزاداست ، ديگر چه و چه ، بخواهد آن كارهاي خلافي كه پيشتر مي كرد، خلاف شرعي كه پيشتر مي كرده بكند، توي خيابانها يك كار خلاف شرعي بكند، خوب وظيفه شهرباني جلوگيري است ؛ اصلا براي همين است ما مي خواهيم شهربانيمان به وظايفش عمل كند؛يكي از وظايفش اين است كه جلوگيري كند از اين منكراتي كه در شهر بخواهد واقع بشود، هرجا يك دكاني ، يك چيزي دارد جلويش را بگيرد. لااقل به دادستان بگويد تا اوبفرستد جلويش را بگيرد، سوءاستفاده نبايد مردم بكنند از اين مسائل .
لزوم رعايت مقررات و برخورد با جرايم
من جمله از مسائل ، اموري بود كه مربوط به نظام است ، ما كه نمي خواهيم نظام به هم بخورد، اسلام از اول آمده ، يك نظامي مي خواهد درست كند، نظام صحيح ، منتهي نظام صحيح اين است كه همان طوري كه شهرباني اش روي نظام دارد عمل مي كند، مردمش هم آن طور عمل كنند. اگر بنا شد كه فرض كنيد كه در خيابانها تخلف بكنند از حرفهاي شهرباني ، و از آن خلافي كه در رانندگي مي خواهند بكنند، خوب اين راننده بايد تعقيب بشود. اين جور نيست كه حالا آزادند مردم از باب اينكه اسلامي است . اسلام آزادنمي گذارد مردم را اين طوري ، اسلام يك آزادي صحيح مي دهد به مردم ، نه يك آزادي كه اين سر او را بشكند او سر او را بشكند. رانندگي اگر يك روز خلاف مقررات باشد صدها نفر از بين مي روند، اين را بايد تعقيب بكنند، بايد جلويش را بگيرند، ابدا اين صحبتها نيست كه حالا دل آنها بلرزد از اينكه مبادا يك وقت يك چه بشود، خير، بايداين كار بشود. اين مسئله اي است كه براي نظام مملكت بايد آن چيزهايي كه در حفظنظام مملكت ، در حفظ نظام يك شهر دخالت دارد، با آنها با جديت عمل بشود؛ هرجاوظيفه شهرباني است شهرباني بايد عمل بكند. يا مسئله توطئه ها، شهرباني مي بيند كه توطئه هايي در كار هست ، شهرباني كه مي بيند توطئه ها در كار است ، اين بايد توطئه رازود خنثي بكند. و اين طور نيست كه حالا توطئه را بگذاريم تا از بين برود، ما برويم ببينيم كه بايد روي چه موازيني اين كار را بكنيم . نخير، اين در مواردي كه حتمي است ، شمامي بينيد كه الان اگر شما وارد نشويد و دنبال نكنيد اين قضيه را، اين منزل ، منزلي است كه درش اجتماع كرده اند، مي خواهند كه فرض كنيد كه خلافي بكنند، مي خواهند كه يك انفجاري درست كنند، مي خواهند يك دسته اي را از بين ببرند، اين وظيفه مامورين است كه جلويش را بگيرند. اين طور نيست كه اين طور چيزها را، البته يك موازيني هم دارد،روي موازين بعدها بايد صحبت بشود، درست بشود. اما آن چيزهايي كه مربوط به اين اشخاص فاسد است كه بخواهد يك مركزي باشد، هروئين تقسيم كند بين مردم ، اين هروئين فسادش از همه چيز بالاتر است . يا يك مركزي هست كه خداي نخواسته ، محل مشروبات است ، محل اجتماع اشخاص است در اينكه قمار بكنند، در اينكه فحشا بشود،و اينها يك اموري است كه بايد جلويش را گرفت . نمي شود اينها را بگوييم كه نخير،حالا ما صبر كنيم برويم ببينيم بايد چه كرد، نه ، اينها جلوگيري مي خواهد، اينها را باقدرت بايد جلويش را گرفت .
عدم تجسس در امور شخصي و برخورد با توطئه
البته آني كه ما مي گوييم اين است كه به مردم ، مردم عادي به خيال اينكه توي خانه شان ، خودش توي خانه اش بخواهد يك كاري بكند حقي ندارد كسي برود، بداندهم كه در جوف منزلش يك كاري مي كند اين نهيش مي كنند؛ اگر يك وقت بريزند توي خانه اش ، نه ، اين حق نيست . همچه چيزي نمي شود، يك كار خلافي را با يك كارخلافتري ما بخواهيم جلويش را بگيريم ، موازين دارد، نهي از منكر موازين دارد، امر به معروف موازين دارد. اما اين ، تمام اين صحبتها غير مسئله توطئه است . اگر منافقين - فرض كن - خانه تيمي دارند نمي شود گفت كه اينها بگذار باشند، حالا چه كارشان دارند، حالا كه نيامده اند بيرون ، خوب ، وقتي كه بيايند بيرون ، يك عده اي را مي كشند،اينها انفجار ايجاد مي كنند، اينها را بايد جلويش را بگيرند. و من در آنجا هم نوشته بودم ،كهدر آن مطلبي كه من نوشتم اين را گفتم به اينكه ، همه اين امور استثناء دارد، استثنايش يكي اشخاصي است كه اين طوري هستند، آنهايي كه مراكز فساد دارند، آنهايي كه مراكزتوطئه دارند، آنهايي كه مراكز فحشا دارند، اين طور چيزها اينها نيست اصلش . مسئله ،مسائل ديگري است كه مبادا يك وقتي فرض كنيد منزل يك كسي را بروند تفتيش بكنندبيخود، به خيال اينكه توي خانه اين ، يك چيزي است ، بروند تفتيش كنند، نه اين صحيح نيست ، اما اگر فهميدند، اطلاع پيدا كردند به اينكه خانه مركزي از براي فساد هست ، يك وقت توي يك خانه چيزي هست ، احتمال مي دهيد، نه ، حق نداريد برويد. يك وقت درخانه اي است كه مي بينيد مركزيت دارد براي يك امري ، براي يك فسادي ، هر فسادي باشد، مي خواهند فحشا در اينجا چي بكنند، مركز فحشا درست كرده اند، مركز - نمي دانم - قماربازي درست كرده اند، اينها از اموري است كه بصراحت عرض مي كنم بايدجلويش را بگيرند؛ و هرجايش وظيفه شهرباني است ، شهرباني بگيرد، هرجا وظيفه پاسدار است پاسدارها بگيرند و اينها از اموري نبود كه ما بگوييم كه نبايد اين طور بشود.اين كه هست آن است كه نبايد از خانه هاي مردم ، مردم عادي ولو تويش - فرض كنيد -فسادي دارد واقع مي شود فسادي شخصي ، براي شخص ، زندگيهاي شخصي ، معصيت شخصي ، واقع مي شود حق ندارد كسي وارد خانه اش بشود. بيرون كه آمد نهي از منكرش هم روي موازين شرعي ، نهي از منكرش كنند. به اين بهانه هم به خانه مردم نروند، تفتيش از حال مردم نكنند، تفتيش از حال - فرض كنيد - كه مسلمانهايي كه توي خانه هايشان يك كاري مي كنند ازش بپرسند كه تو آنجا چه مي كردي ؟ نه ، اين حق ندارد، به غير مراكز،مراكز فساد است ، مراكز فساد حتي احتمال اين يك مركزيتي شما بدهيد كه در اين شهر،فلان خانه ، خانه تيمي احتمال مي رود باشد، براي رفت و آمدهايي كه مي شود مي بينيدغير متعارف است ، رفت و آمد غير متعارف مي شود، بعدش خانه احتمال مي رود تيمي باشد، تفتيش بايد بشود، اين بايد جلوگيري بشود. من ان شاءالله اميدوارم كه شما دركارهايتان موفق باشيد. اين احساس در همه ما پيدا بشود كه ما امروز اين نعمت خدايي كه به ما داده است تشكرش را بكنيم ؛ تشكر به اين است كه خدمت بكنيم . البته لفظا همتشكر كنيم ، اما تشكر حقيقي اين است كه وقتي شهرباني خود مي بيند كه حالا ديگرمملكت مال خودش است ، هيچ قدرتي در اين دخالت ندارد، هيچ كس نمي خواهد اين مملكت را بچاپد، حالا احساس كند كه وطن خودش است ، مملكت خودش است ، بايدرفع ظلم بكند، بايد خدمت بكند. اين طور چيزها، اين كارها را انجام بدهد. و همه در هرجا هستند آن كاري كه محول به آنهاست به طور شايسته انجام بدهند. و من به همه شمادعا مي كنم و خداوند همه شما را تاييد كند ان شاءالله .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- محمدرضا پهلوي ، شاه مخلوع ايران .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,839,047