صحیفه امام خمینی ره - مصاحبه - خيانتها و جنايات امريكا و مظلوميت ملت ايران - اهداف انقلاب اسلامي - 5 آذر 1358

عنوان : خيانتها و جنايات امريكا و مظلوميت ملت ايران - اهداف انقلاب اسلامي
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 5 آذر 1358
تاریخ قمری : 6 محرم 1400
جلد : 11

متن :
[خبرنگار ژاپني : به نام تمام مردم ژاپن از شما تشكر مي كنم كه اجازه داده ايد كه با شما مصاحبه كنيم .دفعه قبل ، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود كه با شما يك مصاحبه اي كرديم كه كوتاه بود. امسال مي خواهيم با عمق بيشتري واقعيات ايران را به مردم ژاپن نشان بدهيم كه متاسفانه شناخت كاملي از ايران نداريم .
و حالا سئوال اولم را شروع مي كنم
سئوال : مي گويند كه در مبارزه اي كه شما عليه امريكا شروع كرده ايد، در مورد ساير كشورها، شما ژاپن را درجمع اين متجاوزين مي بينيد يا تبعيضي قائل هستيد؟]
جواب : بسم الله الرحمن الرحيم - اول من راجع به آن حرفي كه ايشان زده اند كه ژاپنيها اطلاع ندارند از اوضاع كشور ما، بايد يك كلمه بگويم كه چرا بايد ژاپنيها اطلاع نداشته باشند وچرا بايد مطبوعات ژاپن و گروه تبليغاتي ژاپن يك چنين مهمي كه در دنيا واقع شده است و يك چنين ظلمي كه در طول پنجاه سال بيشتر به ما شده است و يك چنين تعدي كه دولت امريكا به ما روا داشته است ، چرا نبايد در مطبوعات ژاپن ، در گروه تبليغي ژاپن منعكس بشود تا مردم بي خبر باشند. اين را من بايد يك چنين احتمالي را بدهم كه دست امريكا در كار است كه نمي گذارد مسائل ما به دنيا برسد. و مع الاسف به اين اعترافي كه شما كرديد كه ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، اين احتمال پيش مي آيد كه اين فعاليت در ژاپن هم بوده است كه نگذارند مسائل ما منعكس بشود، و يا بالعكس منعكس بكنند. و اما راجع به سئوالي كه كرديد راجع به ملتها، حتي ملت امريكا و هر ملت ديگري ،ملت ما و ما هيچ ابدا مخالفتي با آنها نداريم و از آنها هم به ما ظلمي نشده است كه مامخالفت با آنها داشته باشيم . مسائل روي دولتهاست . ما الان منتظر اين هستيم كه ببينيم دولتهاي اروپايي ، دولتهاي آسيايي ، ژاپن در اين قصه اي كه ما داريم و مظلوميتي كه براي ماست و اين تعدياتي كه دولت امريكا بر ما كرده است و اين خلاف قوانيني كه آقاي كارتر مي كند و يك نفر مجرم را پناه داده است و براي اينكه ما مطالبه آن مجرم رامي كنيم (1)، اين هياهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهديد به حصر اقتصادي يادخالت نظامي مي كند. ما ببينيم كه دولتهاي اروپايي و آسيايي ، دولت ژاپن در اين قضيه چه عملي خواهند كرد. آيا با مظلومها موافق اند يا با ظالم ؟ آيا با ما كه دادخواهي مي كنيم از همه عالم ، در همه عالم دادخواهي خودمان را بلند مي كنيم و مع الاسف نمي گذارند كه صداي ما برسد به ملتها. حالا ما ببينيم كه آيا ژاپن و امثال ژاپن در اين امتحاني كه براي همه پيش آمده است ، مقابله يك ملت مظلوم كه همه چيزش را پنجاه سال بيشتر است بردند از بين و يك دولت ظالم كه همه چيز ما را برده است ، آيا دولتها در اين باب چه مي كنند؟ ما در اينجا حسابمان با دولتها جدا مي شود. در همين مبارزه ، حساب ما با دولتهامعلوم مي شود كه دولتهايي كه طرفداري ظالم را بكنند پيش ما ممتازند از دولتهايي كه طرفداري مظلوم را بكنند. و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالمها واقع بشود، ما در صف مظلومين هستيم و با او هم موافقتي نداريم . و اگر در صف مظلومهاواقع بشود و كمك به مظلومها بكند، ما همانطور كه با ملت ژاپن هيچ مخالفتي نداريم بادولت هم نخواهيم مخالفت داشت .
-[از زماني كه ما به ايران آمده ايم مي بينيم كه مردم ايران خيلي لطف دارند نسبت به ژاپنيها و با محبت باآنها رفتار مي كنند. مي خواستيم بدانيم كه آيا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار مي دهيد يا اينكه او رامتمايز مي دانيد از غرب ؟]
-من جواب را الان دادم كه ما با ملت ژاپن ابدا مخالفتي نداريم . و با ملت امريكا هم مخالفتي نداريم . لكن آقاي كارتر دارند منعكس مي كنند در امريكا كه ملت ايران با ملتامريكا مخالف است . و اين هم يكي از جناياتي است كه دارد واقع مي شود در تاريخ كه ما فرياد مي زنيم كه ما با آقاي كارتر مخالف هستيم براي اينكه او برده است جاني ما را وحمايت از او مي كند. و او دارد منعكس مي كند كه ما با ملت امريكا مخالف هستيم . وملت امريكا را وادار مي كند كه از ما عصباني بشوند و با ما مخالفت كنند. در صورتي كه اين طور نيست . ما الان هم فرياد مي زنيم كه ما با كارتر كه جاني ما را برده و حفظ كرده است و هياهو در دنيا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعكس جلوه مي دهد و تحت تاثير اين قدرتهاي شيطاني صهيونيسم واقع شده است . ما از او فريادمي زنيم . ما با ملتها به هيچ وجه مخالفت نداريم . بلكه ما با مظلومها كه ملتها هم از طبقه مظلومين هستند موافق هستيم . و با اشخاصي كه ظلم مي كنند، چه در مملكت خودشان وچه به ملت خودشان ظلم بكنند و چه به ملتهاي ضعيف ظلم بكنند، با آنها ما مخالف هستيم .
-[آيا مذهب شيعه هم از لحاظ جنبه مذهبي و هم از لحاظ جنبه سياسي يك [جنبه ] ايدئولوژيك است كه با واقعيت ايران منطبق است و اين بر چيست ؟]
-مذهب شيعه در طول تاريخ ، از زماني كه اسلام وجود پيدا كرده است توام با وجوداسلام ، امام شيعه هم بوده است همراه با اسلام . و بعد هم مذهب شيعه يك مذهبي است كه سياسي - اجتماعي است . و در تمام دوره ها با ظالمهاي وقت ، با حكومتهاي جابري كه در اسلام بوده اند مثل زمان اموي و عباسي و بعد از او با حكومتهاي ديگر مذهب شيعه وپيروان شيعه بودند كه با اينها مخالف بودند. و مخالفتشان روي اصل ظلمي بوده است كه آنها حكومت را ظلما به دست گرفتند و با مردم رفتار جائرانه مي كردند. و علماي شيعه وبزرگان شيعه با آنها مخالفت مي كردند. ولهذا در طول تاريخ گرفتاري علماي شيعه وبزرگان شيعه به دست امثال امويها و امثال عباسيها و بعد از آن هم دولتهايي كه به وجودآمده است ، گرفتاريهاي اينها زياد بوده است . و مي شود گفت كه دائما اشخاصي از اينهادر حبس بودند. در تبعيد بودند. و يك مسئله اي است اينكه شيعه است كه در تمام امورمملكتي دخالت مي خواهد بكند. و يك طريقه اي است ، يك مذهبي است كه اسلامياست ، و در همه ابعاد شئون كشور بايد دخالت بكند، و مي خواهد دخالت بكند، ومي خواهد كه دست ظالمها را از ممالك اسلامي بلكه از سر مستضعفين كوتاه كند.مذهب شيعه طرفدار مستضعفين است و طرفدار مظلومين است و خصم با ظالمها ومستكبرين است . و هم عقايد شيعه اين طور است و هم اعمالش اين طور بوده است و هم بزرگان شيعه دائما در اين خط و صراط بودند. و اين طور باقي خواهد ماند تا آخر كه اسلام است .
-[ايشان مي گويند كه كتاب شما را كه در فرانسه به اسم حكومت اسلامي درآمده است كه همان ولايت فقيه [است ] خوانده ام و در اين كتاب خوانده ام كه اسلام بايد مذهب عفو و اغماض باشد. در حالي كه پرسشي كه از افكار عمومي در فرانسه شده نشان مي دهد كه 79 درصد مردم فكر مي كنند كه مبارزه شمابر ضد شاه به خاطر ارضاي اميال شخصي و انتقامگيري شخصي شما بوده است . در اين باره نظرتان چيست ؟]
-اين هم از مسائلي است كه ابرقدرتها، قدرتهاي بزرگ براي ما پيش آورده اند. ملتها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع از مسائل ما پيدا نكردند. اگر اطلاع پيدا كرده بودند، راي آنها غير راي دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد. وقتي دولتهامسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه مي دهند، البته ملتها هم منحرف مي شود افكارشان .اينكه شما مي گوييد كه در فرانسه يك چنين امري واقع شده است و عفو و اغماضي كه دراسلام مطرح است آنها مبدل كردند به انتقامجويي . چنانچه آقاي كارتر هم اين مسائل رامي گويد و در ملت خودش منتشر كرده است . اينها براي اين است كه مسائل ما پيش مردم معلوم نيست . مطالب ما را اگر بدانند كه ما چه مي گوييم و در مقابل ما چه منطقي است ، مامي گوييم كه ما پنجاه سال مظلوم واقع شده ايم و تاريخ ما، تاريخ عالم اگر چنانچه ضبطكنند تاريخ ايران را، شاهد بر اين بوده است كه ما از زماني كه رضاخان آمده است درايران و او را انگليسيها آوردند و تا اين وقتي كه محمدرضا بود كه او را امريكاييها تاييدمي كردند و دنبال حرفهاي آنها بودند، ما در اين پنجاه سال همه چيزمان به باد رفته است .ما يك ملت مظلوم هستيم . در اين پنجاه سال ، ذخايرمان كه بايد صرف مستمندان ما، زاغه نشينان ما بشود، برده شده است . و به كاخ نشينان داده اند و ابرقدرتها از آن استفاده كردند. ملت ما روي يك گنج بزرگي كه آن نفت است ، نشسته اند و گرسنگي مي خورند.و امريكا و امثال امريكا اين مخزنهاي ما را مي بردند، چپاول مي كردند در اين پنجاه سال و مي دادند به اشخاصي كه كاخ نشين هستند و قدرت طلب هستند. و مي دادند به اجانب ودر مقابلش براي اين ملت هيچ چيز نبود. يك مطلب ما اين است كه ما مي گوييم كه اين آدم كه الان امريكا او را نگه داشته است و از او حمايت مي كند و دنيا را متزلزل كرده است امريكا براي خاطر يك نفر جاني . ملت ما مي گويند كه اين جاني كه به ما آن قدرخسارت مالي وارد آورده است و آن قدر خسارات جاني اين پدر و پسر براي ملت ما بارآورده اند، قتل عامهايي كه در زمان اين پدر و پسر واقع شده است و جوانهايي كه از ماتلف شده است ، قبرستانهاي ما را اينها آباد كردند و خانه ها را خراب و مملكت راخراب ، مملكت ما ويرانه اي شده است به واسطه بودن اين شخص و پدرش در اين مملكت و حكومت كردن آنها. و به دست حكومتهاي بزرگ اينها را به ما سلطه دادند. وما اين مطلب را مي گوييم كه ما يك ملت مظلوم هستيم كه همه چيز ما را اينها از بين بردند.و ما حالا اين مجرم خودمان را مي خواهيم بياوريم اينجا كه اين چيزهايي را كه از ما برده به بانكها سپرده شده است ، ما به دست بياوريم . و ما آن جاني اصلي را پيدا بكنيم كه آن كسي كه اين آدم را وادار كرده است به اين كار و مامور كرده است و به ما مسلط كرده است . ما مي خواهيم اين آدم را پيدا بكنيم كه مخازن خودمان را كه برده است و در بانكهاهست ، كشف بكنيم و بگيريم . و اين همه جمعيت كه از ما كشته است ، ما نمي توانيم از اوانتقام بگيريم تا اينكه كسي بگويد انتقامجويي است . يك نفر آدم در مقابل يك نفر آدم بايد قصاص بشود. يك نفر آدم كه از اول حكومتش تا حالا بيش از صد هزار جمعيت رااز ما كشته است ، ما چطور مي توانيم از او انتقام بگيريم تا اين منطق بيايد پيش كه شمامي خواهيد انتقام بگيريد. ما مي خواهيم اموالمان را از او پس بگيريم . ما مي خواهيم بيايداينجا و معلوم بشود به مظلومهاي دنيا كه ظالم اصلي كي هست . كيست كه دنيا را اين طورمشوش كرده . آنهايي كه اينها را مامور كرده اند، در حكومتهايي كه به دست آنها در اينمملكتهاي اسلامي و در ساير ممالكي كه حكومتهايشان دست نشانده اينها هست . ببينيم كه ظلمهايي كه شده است از چه راهي شده است . و كي اين ظلمها را كرده است . و چه كسي وادار كرده است كه اين ظلمها را بكنند. اين را چنانچه منطق دولتها اين است كه اين انتقامجويي است معلوم مي شود منطق آنها غير منطق مظلومان است . چنانچه هميشه اين طور بوده است كه منطق ظالم يك منطق بوده است و منطق مظلومها منطق ديگر بوده است . ما با منطق مظلومها داريم صحبت مي كنيم ، نه با منطق ظالمها. ظالمها البته منافع ما رابردند. و حالا كه يك نفر كنار گذاشته شده است كه به آنها منفعتي نمي رسد آنها البته اين مسائل را طرح مي كنند و قضيه انتقامجويي [را]. و الا اسلام تمامش عفو است . تمامش اين است كه كساني كه خلاف مي كنند و البته مظلومها مي توانند كه از آنها [انتقام ]بگيرند، لكن اسلام مذهب عفو است . لكن منطق آقاي كارتر و امثال آقاي كارتر غير ازاين مطلب است . مايي كه يك نفر آدم را مي خواهيم كه بفهميم كه ريشه فساد، چه كسي است و به دنيا معرفي كنيم اين ريشه فساد را، تا اينكه فساد در دنيا از بين برود. مايي كه مي خواهيم يك نفر آدمي كه اموال ما را برده است بيايد اينجا و بگويد اموال شماكجاهاست ، تا ما برويم سراغ اموالمان . و اين ملتي كه گرسنگي مي خورد و اموالش دربانكهاي خارجي مانده است و آقاي كارتر هم جلوي اموال او را گرفته است و اين مظلومها را گرسنگي مي دهد، منطق ما اين است . اين را آقاي كارتر اسمش را انتقامجويي مي گذارد. و دولتهايي هم كه تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجويي مي گذارند. ودر منطق مظلومين اين اسمش انتقامجويي نيست . اسمش اين است كه مي خواهند ملك خودشان را، مال خودشان را كه بايد صرف خودشان بشود، در بانكها متمركز نشود، وآقاي كارتر جلويش را نگيرند و بگذارند بيايد كه مردم زندگي بكنند در اينجا.
-[حضرت امام ، به نظر بسياري از ناظران از پيروزي انقلاب به اين سو، به نظر مي آيد كه نظم حكومت روبه انحطاط دارد. شما در اين باره چه فكر مي كنيد؟]
-اين منطق چپاولگرهاست . بايد ما مقايسه كنيم انقلاب اسلامي ايران را با انقلابهايي كه دردنيا واقع شده است . ببينيم كه آيا انقلابهايي كه در دنيا واقع شده است ، به مجردي كهانقلاب شد و پيروز شد، نظم همه چيزها فورا برقرار شد، يا اينكه اين طور نبوده است ؟ مابه مجردي كه انقلاب واقع شد و پيروز شديم تمام راه ها باز بود بر دنيا. و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعيتها آزاد بودند. و تا پنج ماه تمام اين امور آزاد بود. و ايران هم مشغول زندگي خودش بود و نظمش برقرار بود. و بي نظمي آن طوري كه در مثل انقلاب اكتبر(2) واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، اين قتل و غارتها نبود در ايران . و الان هم ايران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مي كنند نظم را. و اين فرقي است كه مابين انقلاب اسلامي با انقلابهاي ديگر است . انقلاب اسلامي چون مردم مسلمان هستند،بدون اينكه يك ارتباطي بين حكومتي باشد كه بخواهد يك نظمي را ايجاد بكند، مردم نظم را ايجاد كردند. به مجردي كه انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ايجاد كردند. و نظم را بعدها به طور كامل ، خود ملت ايجاد مي كند. ملت ما موافق با حكومت اسلامي است . راي داده به حكومت اسلامي .راي قاطع قريب به اتفاق داده است به حكومت اسلامي . و موظف مي داند ملت ما به قواعد اسلام عمل كند. و يكي از قواعد اسلام ، حفظ نظم است . حفظ نظم را خود مردم دارند مي كنند. و اين كه گفته مي شود كه حكومت دارد رو به انحطاط مي رود، نخيرحكومت دارد رو به اعتلا مي رود. اشتباه مي كنند آنها. ما يك ملتي بوديم كه در تحت فشار ابرقدرتها بوديم و الان از تحت فشار آنها بيرون آمديم و داريم به پيش مي رويم . واين اعتلاي ملت است . اعتلا به اين نيست كه شكم ما سير باشد. اعتلا به اين است كه مامسلكمان را و مكتبمان را به پيش ببريم . و ما بحمدالله داريم مكتب را به پيش مي بريم ومكتبمان را گسترش خواهيم داد به همه ممالك اسلامي . بلكه در همه جا كه مستضعفين هستند. و ما رو به اعتلا هستيم و بشر را رو به اعتلا مي خواهيم ببريم . چطور گفته مي شودكه ما رو به انحطاط هستيم ؟ آنها خيال مي كنند كه انحطاط و اعتلا به سير شدن شكم است . انسان حيوان نيست ، انسان هست . انسان كه همه مسائل انساني را بايد مراعات بكند. مملكت ما مسائل انساني را دارد طرح مي كند. دارد رو به اعتلا مي رود، نه دارد رو به انحطاط مي رود. اينها همه از تبليغاتي است كه امثال كارتر مي كنند و منطق آنها، اعتلا اين است كه همه نفتها را ما به آنها بدهيم ، خودمان بنشينيم اينجا و تماشا كنيم . و انحطاط اين است كه ما نفتمان را از آنها بگيريم و تو دهانشان بزنيم . اگر اين انحطاط است ما منحطيم .لكن اين انحطاط نيست . اين اعتلاست . و ما مملكتمان را به پيش مي بريم . و دست ظالمهارا كوتاه مي كنيم از مملكت . و اجازه نمي دهيم كسي دخالت در مملكتمان بكند. و اين اعتلاست ، نه انحطاط.
-[حضرت امام ، در نوفل لوشاتو شما وعده كرديد كه نه تنها آزاديها حفظ مي شوند، بلكه تعميم نيزمي يابند. در صورتي كه بعد از پيروزي انقلاب ديديم كه تظاهراتي بر ضد زنان شد و اقليتهاي قومي مثل كردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه ها و احزاب سياسي ممنوع شد. آيا ممكن است اين تناقضهاي ظاهري را براي ما روشن بفرماييد؟]
-اين هم از همان ريشه همان اموري است كه امثال كارتر پيش آوردند. بايد ديد كه اين تشنجاتي كه در ايران واقع مي شود، اين را چه كسي دارد ايجاد مي كند. قضيه كردستان راچه كسي دارد ايجاد مي كند و ايجاد كرده است ؟ و چه كسي كوشش مي كند كه قضيه كردستان را خاتمه بدهد. و برادران كرد را از آن ظلمهايي كه برايشان شده است نجات بدهد؟ ما كوشش داريم كه تمام قشرهاي ملتمان در رفاه باشند. و همانطوري كه اسلام طرح كرده است هيچ يك از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند. و هيچ يك از افرادمان ظلم نكنند. اين يك مطلبي است اسلامي . و ما در صدد همين معنا هستيم . و ما از اول كه انقلابمان واقع شد تمام آزاديها در ايران بود. و مجال به تمام دستجات ما داديم و هيچ ابدا جلوگيري از هيچ چيز نشد. لكن توطئه ها شروع شد. وقتي كه ديدند آزادند توطئه هاشروع شد. توطئه قلمي كه مي خواستند مسير ملت ما را منحرف كنند. و اينها همان اشخاصي بودند كه جيره خوار شاه سابق يا جيره خوار امريكا و امثال امريكا بودند ومي خواستند كه نهضت ما را به تباهي بكشند. و ما بعد از پنج ماه كه به همه فرصت داديم ،توطئه گرها را پيدا كرديم ، قلمهايي كه توطئه گر بودند و مي خواستند باز سلطه اجانب را برمملكت ما مسلط كنند، آنها را گفتيم كه نبايد اين كار را بكنند و بايد محكمه ببيند كه اينهاچكاره هستند. و ديديم كه بعد از اينكه بررسي شد، اينها از اسرائيل خيليشان ارتزاق مي كردند. و بلندگوي اسرائيل بودند. بلندگوي امريكا بودند. منتها با صورتهاي ديگر. ويك ملتي حق دارد كه كسي كه بخواهد ملتش را به تباهي بكشد و توطئه كند و باز همان مسائل سابق را براي او پيش بياورد، از آن جلوگيري بكند. و الا ملت ما طرفدار آزادي است . طرفدار همه جور آزادي است . ولكن طرفدار توطئه نيست . طرفدار تباهي نيست .زنهايي كه تظاهر كرده اند همان زنهايي بودند كه از تتمه آن مسائل بودند. آنهايي بودندكه شاه آنها را به عنوان "آزاد زنان " به ميدان آورده بود و آنها را به تباهي كشيده بود. آنهاهم چون از اين وضعي كه آن تباهيها آن آزاديهايي كه آنها مي خواستند، مي خواستند كه با جوانها آزاد باشند كه هر كاري مي خواهند بكنند و مي خواستند با تباهيها هماغوش باشند. مي خواستند كارهاي برخلاف عفت بكنند. و مي ديدند كه اسلام با كارهاي خلاف عفت ، با كارهايي كه مملكت را به تباهي مي كشد و ملت را به عقب مي راند موافق نيست . آنها بودند كه آمدند در خيابانها و با آن صورتهايي كه مردم ديدند تظاهر كردند. والا جلوي آزادي هرگز گرفته نشده است و نمي شود و مردم آزادند. الا آنجايي كه بخواهند تباهي بكنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.
-[مسئله سفارت ايالات متحده ، كشورهاي بسياري را نگران كرده . فكر مي كنند گروگانگيري يك سابقه خطرناكي خواهد شد، آيا شما واقعا فكر مي كنيد كه با گرفتن اين 50 گروگان فشاري مي آوريد و درمقابل ، شاه را مي گيريد؟]
-كشورها معلوم مي شود كه در نظر شما هم همان هست كه در نظر كارتر است . كشورها رااين ابرقدرتها خيال مي كنند همان دستگاه دولتي است كه وقتي دستگاه دولتي از يك چيزي ناراضي شد، كشور ناراضي است . در صورتي كه دستگاههاي دولتي نسبت به كشورها، نسبت به جمعيتهايي كه اساس كشورها بر آنهاست ، يك قطره اي در مقابل درياست . بايد ديد كه اين عملي كه ما كرديم چه بوده است . و اگر اين عمل منعكس بشوددر دنيا به طور صحيح ، ببينيم موافقين ما كيست ، مخالفين ما كيست . آيا مظلومها در دنيابيشتر است عددشان يا ظالمها؟ وقتي كه مطالعه بكنند در حال همه كشورهاي دنيا مي بينيدكه اكثريت قاطع با مظلومهاست . ظالمها يك عدد قليلي هستند مجهز به جهاز شيطاني ومظلومها عدد كثيري هستند. و هميشه در طول تاريخ ظالمها عدد محدود بودند ومظلومها عددهاي بسيار زياد. اگر مراد شما از ناراحتي ، ناراحتي ظالمهاست ، مطلب صحيحي است . براي اينكه ظالمها با امثال خودشان رفيق هستند و هر كسي به آن جنسي كه دارد متمايل است ، به اشباه خودش متمايل است . ظالمها با ظالمها هميشه هستند و اينهااقليت هستند. اگر مطلب ما بر دنيا منعكس بشود، آني كه با آن مخالف است ظالمهاهستند كه اقليت دارند. و آني كه موافق است مظلومين هستند كه اكثريت قاطع دارند. شمامي گوييد كه ناراحت شدند و كشورها ناراحت شدند. همان منطق ابرقدرتها را داريد.تكرار مي كنيد يا تحت تاثير حرفهاي ابرقدرتها واقع شديد كه كشورها را عبارت از همان عده ، همان پاركها و همان عمارتهاي بزرگ و همانها و همان كاخ نشينها عبارت از ملت است . و اين جمعيت كثير، بسيار كثيري كه زاغه نشين هستند و خانه هاي گلي دارند، اينهااصلا از كشور نيستند و از ملت نيستند. اگر اين مقصود است ما اينها را از هم جدا مي كنيم و مي گوييم كه آني كه از اين عمل ناراحت است ، اين دسته كاخ نشين و ابرقدرت وسرنيزه به دست است . و آن كه اگر مطلب ما را در دنيا منعكس بشود با ما موافق اند، و آن ملتها هستند. ملتها كه مثل يك دريايي هستند و يك سيلهاي خروشان هستند. آنها با ماموافق اند. ما مسائلمان ، مسائل مظلومين است و موافق با طبقات مظلوم . و آنها با ماموافق اند، اگر ظالمها بگذارند صداي ما به آنها برسد. و اگر نگذاشتند يا منعكس جلوه دادند، اين مخالفت نيست . اين مخالف آن عملي است كه شده است كه ما از آن عمل بري هستيم . ما تمام مسائلمان ، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم . غارت شده است درمقابل غارتگر. كشته شده است در مقابل كشنده . اينها مسائل ماست و از اينها خارج نيست . ما مي خواهيم مملكتمان مال خودمان باشد. مستقل باشيم . ما مي خواهيم آزادباشيم . مطبوعاتمان آزاد باشد. قلمهايمان آزاد باشد. ما مي خواهيم ذخاير مملكتمان خرج مملكتمان بشود. گرسنه ها را سير كنيم . برهنه ها را لباس بدهيم . بي خانه ها راخانماندار كنيم . ظالمها با اين منطق مخالف اند. و با اين مطلب كه لانه جاسوسي كه به اسم سفارت در ايران بوده است و جوانهاي ما لابد مطلع شدند بر اينكه مسائل جاسوسي دراينجاست و رفتند و آنجا را قبضه كردند، ظالمها با اين مسئله جاسوسي موافق اندهمه شان . ظالمها همه مي خواهند كه مسئله جاسوسي رواج پيدا بكند و لانه هاي جاسوسي در ممالك مظلوم باشد. لكن منطق مظلوم غير از اين منطق است . منطق مظلوم كه اكثريت قاطع دنيا را تشكيل مي دهد اين است كه بايد هر مملكتي آزاد باشد. هرمملكتي مستقل باشد. هر مملكتي ذخايرش خرج خودش بشود. اين منطق مظلومهاست .منطق ظالمها اين است كه بايد اينها را غارت كرد. اينها آدم اصلا نيستند. اين ابرقدرتها مارا اصلا آدم نمي دانند. مظلومها را در هر جا هست ، در ممالك خودشان كه هست .مظلومها را جزو بشر حساب نمي كنند. حقوق بشر مي گويند. حقوق بشر يعني حقوق ظالمها. حقوق بشر يعني اينكه حق دارند كه تمام نفتهاي ما را ببرند و در ازاي آن چيزي ندهند، الا براي خودشان نفع داشته باشد. بايد همه اين ملتها بيچون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نكشند. اينها منطق ظالمهاست كه اقليت هستند. ناچار بايد آنها نگران باشند از اين امري كه در ايران پيدا شده است . بر اينكه همه ظالمها را ما اعلام مي كنيم كه در خطر هستند و از بين خواهند رفت . و مملكتها، مملكتهاي مظلومين است . و خداي تبارك و تعالي اراده فرموده است كه زمين را به اين مستضعفين بدهد، و اين مستكبرين رااز صحنه تاريخ خارج (3) بكند. و ما ابتداست كه قيام كرديم براي اين معنا. و تمام ملتهاي مظلوم را پشتيباني مي كنيم . و تمام ملتهاي مظلوم بايد ظالمها را از صفحه روزگار بيرون كنند. و از تاريخ بيرون برانند. آن كه با ما مخالف است طبقه ظالم است . و طبقه ظالم يك اقليت ناچيزي است . و آني كه با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسيار خوشحال مي شود راجع به اين لانه جاسوسي ، آن عبارت از طبقه مظلوم است . شما ببينيد كه الان درممالكي كه دولتهايشان اگر اجازه به ايشان بدهند - الان هم كه اجازه ندادند دولتها - دربسياري از ممالك ، مظلومها موافقت خودشان را با ما اظهار كردند. تظاهرات كردند برضد امريكا. تظاهر كردند و ظالمها نمي گذارند كه آنها تظاهر كنند. پليس نمي گذارد كه آنها تظاهر كنند. اگر اين سرنيزه برداشته بشود، تمام ممالكي كه مظلوم هستند و اكثريت قاطعي كه مظلومين هستند، اينها بر وفاق ما هستند. و اين لانه جاسوسي در منطق مظلومين اين است كه بايد بسته بشود. و منطق ظالمين اين است كه بايد باشد، اين مظلومين اند كه بايد به حقوق خودشان برسند. و اين ظالمها هستند كه مي گويند حقي براي مظلومين نيست . اين دستگاههايي كه براي حقوق بشر درست كردند، تمام دستگاههايي است كه براي چپاول بشر است . اين دستگاههاي شوراي امنيت كه با طمطراق اسمش را مي برند- ديشب بعد از اينكه اجازه داد آقاي كارتر به اينكه شوراي امنيت باشد - مي گويد كه فقطراجع به كساني [است ] كه گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اينها. اما راجع به شاه نبايد شوراي امنيت دخالت بكند. اما راجع به چيزهايي كه آنها از ما برده اند،مظلوميتي كه براي ما واقع شده است و ظلمي كه بر ما شده است ، اجازه ندارد شوراي امنيت دخالت بكند. شوراي امنيت را از اول تكليف آن را معين كرده اند كه بايد راجع به گروگانها تو بحث بكني و راجع به شاه نبايد تو بحث بكني و راجع به اين مظلوميتهايي كه بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نبايد دخالت بكني . او مي داند كه اگر دخالت ،دخالت صحيح باشد خودش گرفتار خواهد شد. خودش به آن سرنوشتي كه شاه پيداكرده است خواهد گرفتار شد. از اين جهت از اول معلوم كرده است كه بايد اين نوكر مابهابنشينند و فقط گوش به فرمان آقاي كارتر بدهند كه ايشان اجازه بدهند كه فقط راجع به اين گروگانها بحث بكنند. ما هرگز همچو بحثي را با آنها نمي كنيم . و هرگز يك همچوشوراي امنيتي را پذيرفته نداريم و نخواهيم پذيرفت .
والسلام
پانویس :
1- محمدرضا پهلوي ، كه دولت امريكا او را پناه داد. 2- انقلاب اكتبر 1917 در اتحاد جماهير شوروي ، كه بر اساس آن حكومت تزارها از بين رفت و طبقه پرولتاريا"كارگران " با مشي كمونيستي ، حكومت را به رهبري لنين به دست گرفت . 3- اشاره به آيه 5 سوره قصص : "و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين ". و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روي زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,870,813