صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - غير قانوني بودن رژيم پهلوي - جنايات نابخشودني شاه - ناتواني قدرتها در برابر اراده ملت - 7 آبان 1357

عنوان : غير قانوني بودن رژيم پهلوي - جنايات نابخشودني شاه - ناتواني قدرتها در برابر اراده ملت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 7 آبان 1357
تاریخ قمری : 26 ذي القعده 1398
جلد : 4

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اعتراف وزير خارجه بريتانيا
مطلبي كه ما مكرر گفته بوديم وزير خارجه انگلستان فاش كرد. ما از اول گفته بوديم
كه شاه سابق به دستور انگليسها كودتا كردند و آمدند و منافع آنها را مي خواستند حفظ
بكنند؛ و وقتي كه يك خطايي كرد، يك تخلفي كرد، بيرونش كردند و بردندش به جزيره موريس و رفت سراغ كارش ؛ و شاه فعلي هم روي (1) منافع متفقين ، . . . در ايران هستند؛ وبراي منفعت متفقين : شوروي و امريكا و بريتانيا، مشغول كارند، و وزير خارجه بريتانياهمين مطلب را در چند روز پيش از اين گفت كه ما نمي توانيم كه ساكت باشيم و كسي كه براي منفعت ما در ايران هست و حافظ منافع ماست اينطور باشد. ملت ايران هم كه الان قيام كرده است ، روي همين معناست كه وزير خارجه انگلستان گفته است .
ايران در آتش و خون
ملت ايران كه الان اينقدر در خاك و خون كشيده شده است ، جوانانشان را آنقدركشته اند، تمام شهرهاي ايران ، شهرهاي مهم ايران ، قصبات ايران الان انقلاب است .زنجان را نوشته است ، تمام زنجان در آتش دارد مي سوزد. تهران هر گوشه اش انقلاب است . قم ، ساير شهرها، همه جا اين مسائل هست و يك قيام همه جانبه ، و منتهي به يك انقلابي من مي ترسم بشود كه ديگر نشود جلويش را بگيرند؛ و عقل وزير خارجهانگلستان و همين طور وزراي خارجه اين ممالك استفاده جو، سر جاي خودش نيامده كه بفهمند با يك ملت نمي شود اينطور رفتار كرد. سران كشورهاي ابرقدرت خيال مي كنندكه به واسطه همينكه ابرقدرت شدند بايد همه عالم را بخورند!
نافرجامي حكومت نظامي و كودتاي نظامي
اگر ملتي همگي قيام كردند و همه چيزشان را دارند مي دهند؛ براي اينكه آزادي واستقلال خودشان را به دست بياورند، نمي شود اين را با سرنيزه و حكومت نظامي ودولت نظامي ، اين آتش را خواباند. اين جز اشتباهاتي است كه اينها مي كنند. اگر بخواهنداينها، فرض كنيد كه يك حكومت نظامي [سر] كار بياورند، خوب الان دوازده تا شهررسما نظامي است ؛ همه ايران هم به غير رسمي نظامي است . الان حكومت ايران حكومت نظامي است ، لكن مع ذلك مردم زير بار حكومت نظامي نمي روند؛ كسي كه گذشته از همه چيزش ، ديگر اعتنا به حكومت نظامي نمي كند. فرضا كه يك كودتاي نظامي بشود، يك نظامي سر كار مي آيد، مثل اين آدم (2)؛ اين آدم با نظامي سر كار آمدن فرقي ندارد. الان هم حكومت ايران ، حكومت نظامي است .
مردم ايستاده اند و حق خودشان را مي خواهند. يك چيزي نمي خواهند كه غيرمشروع باشد؛ مردم حق مشروع خودشان را مي خواهند؛ مردم مي گويند كه ما پنجاه سال با اختناق زندگي كرديم و خسته شديم ؛ پنجاه سال است ! بيشتر از پنجاه سال است اين جوانهاي چهل - پنجاه ساله ما، چهل ساله ما، چشم كه باز كردند در حال اختناق بودند.
رژيمي غيرقانوني و جناياتي نابخشودني
مردم دو حرف دارند: يكي اينكه اين شاه ، شاه مشروطه نيست ، استبداد است ، وجناياتي كه كرده است قابل عفو نيست . بر فرض اينكه ايشان آنطوري كه حالا دارد توبه مي كند و قول مي دهد به اينكه "من ديگر از اين به بعد از اين كارها نمي كنم و ديگر مطابققانون اساسي رفتار مي كنم " فرضا كه راست بگويد - راست كه نمي گويد، لكن فرضا كه راست بگويد - يك كسي كه اين همه جنايت كرده و اين همه كشتار از مردم كرده ، حالامي گويد "توبه كردم " مگر مي پذيرند از تو؟ كسي كه امر مي كند به كشتن غير ولو خودش نكشد، امر مي كند به كشتن غير، يك نفر، به كشتن يك نفر، اين در اسلام محكوم به حبس ابد است . كسي كه امر كرده است ملتي را فوج فوج كشته اند، حالا مي گويد كه من همين سلطنت مي كنم و حكومت نمي كنم ! ! تو غلط مي كني سلطنت مي كني ! سلطنت مال آن است كه قانوني باشد سلطنتش ؛ آن وقت مطابق قانون اساسي سلطنت بكند وحكومت نكند.
پهلوي ، سلسله سرنيزه و زور
ما همه اطلاع داريم كه اصلا روي قوانين نيست سلطنت پهلوي . و سلسله پهلوي ،اولي كه رضا شاه آمد به ايران و كودتا كرد، اولش به شكل يك صاحب منصب بود و بعدوزير جنگ شد و بعدش حكومت موقت شد و با سرنيزه تمام اينها شد. ملت ايران ، ابتدائاملتفت نبودند كه اين چه آدمي است ، صحبتي نمي كردند، لكن بعد كم كم آن روي واقعيش را نشان داد كه يك آدمي است كه از هيچ چيز نمي گذرد. تمام حيثيات ايران را ازدست داد اين آدم ، و با زور، با سرنيزه ، مجلس درست كرد. اين مجلسي كه او درست كرد؛ براي اينكه خلع قاجاريه را بكند و خودش به سلطنت برسد، يك مجلسي نبود كه به مردم ارتباط داشته باشد. مردم اطلاعي از آن نداشتند، كاري به آن نداشتند. وليكن خودآنها، خود سرنيزه مجلس درست كرد! با سرنيزه اينهايي كه در مجلس بودند براي او راي دادند. همه اش قضيه راي بود! اين موادي كه از قانون اساسي برداشتند و جايش يك موادديگر گذاشتند؛ يعني سلطنت قاجاريه را گفتند "نه " و سلطنت اينها را گفتند "آره " اين همه اش روي سرنيزه بود، قانوني نبود اينها. اصلا اين موادي كه الان هست از مواد قانون اساسي نيست ؛ قانون اساسي اين مواد را نداشت . اين با سرنيزه [آمد] مردم هم هيچ اطلاعي نداشتند. برخلاف ميل يك ملت ، با سرنيزه ، ايشان آمد سر كار؛ برخلاف قانون اساسي . سلطنت بعد از او منتقل شد به پسرش ، و خود پسرش هم گفت كه "من را متفقينگفتند كه بايد باشي سر سلطنت ! " يك سلطنت غيرقانوني ! از اول يك سلطنت غيرقانوني .ياغي است اين شاه ، نه اينكه شاه پدرش ياغي بود، خودش هم ياغي است ؛ منتها مردم نمي توانستند حرف بزنند. حالا بحمدالله مي توانند حرف بزنند؛ حالا كشته مي دهند وحرف مي زنند.
بركناري شاه به جرم خيانت
همه حرف ملت ما اين است كه اين آدم ، يك آدمي است كه خيانت [كرده ]، برفرض اينكه يك سلطنت قانوني ، فرض كنيد، فرض كنيد كه خير، سلطنت قانوني و به قانون صحيح هم - كه همه اش باطل است ، لكن ما حالا فرض مي كنيم - يك نفر آدمي كه سلطنت قانوني داشته باشد به حسب قانون اساسي ، اگر به ملتي خيانت كرد، اگر تخلف ازقوانين اساسي كرد اين عزل است ، اين ديگر سلطان نيست .
اين آدم در تمام دوره سلطنتش مردم را از آزادي [محروم و]آزادي را از مردم سلب كرده ؛ اين را خودش هم قبول دارد! اينكه مي گويد "من آزادي مي دهم "، دليل بر اين است كه آزادي را گرفته بوده ! تو جيبشان بوده ، حالا مي خواهد بدهد! اين اقرار به جرم است . اگر در محاكم اين محاكمه بشود - كه ان شاءالله بشود - اينكه مي گويد "من آزادي به ملت دادم ، آزادي به ملت دادم " ملت ، آزاد هست به حسب قانون اساسي ؛ به حسب شرع ملت آزاد است ؛ قانون اساسي ، ملت را آزاد كرده ؛ حالا شما آزادي داديد؟! معلوم مي شود كه آزادي را گرفته بوديد حالا مي خواهيد بدهيد! اين اقرار به جرم است .
فرياد آزاديخواهي مردم
صداي مردم و فرياد مردم اين است كه ما آزادي نداشتيم در زمان سلطنت اين [شاه ]و پدرش . از اول تا حالا آزادي را به چشم خودشان جوانهاي ما نديدند؛ نمي دانند مزه آزادي چيست . هر جا چشمشان را باز كردند، يك پاسبان بالاي سرشان بوده ؛ و يك نظامي بالا سرشان بوده و يك مامور دولت بالا سرشان بوده و يك چپاولگر بالا سرشان بوده ؛ اصلا نديدند اينها[آزادي را]؛ يك روز آزاد نديدند؛ ما هم نديديم . براي اينكه اززمان رضا شاه تا حالا [در] هيچ مسئله اي آزادي در كار نبوده . يك داد مردم اين است كهما آزادي مي خواهيم . بچه هاي كوچولو داد مي زنند "آزادي "، مردهاي بزرگ هم دادمي زنند "آزادي "، دانشگاهي هم فرياد مي زند، غير دانشگاهي هم فرياد مي زند، همه آزادي مي خواهند. ايشان سلب آزادي يك ملت را كرده . كسي كه سلب آزادي ملت راكرده ، صالح نيست از براي سلطنت ، و بر فرض اينكه سلطنت اين قانوني بوده ، الان ديگرسلطان نيست ايشان . علاوه بر اين ، ما همه اينها را فرض مي كنيم كه واقعيتي داشته و ايشان هم سلطان بودند، ايشان هم [قانوني بودند]، الان تمام ملت مي گويند "ما نمي خواهيم "؛الان مي گويند كه "مرگ بر اين سلطنت پهلوي ! " اين رفراندمي است كه همه مردم ، همه مردم در همه بلاد ايران دارند فرياد مي زنند كه ما نمي خواهيم . بازارها را مي بندند،عرض مي كنم كه موسسه هاي دولتي را تعرض به آن مي كنند همه ؛ نمي خواهند او را؛ وبسا اين شاه به حسب قانون اساسي ، به حسب راي ملت ، شاه هست ؛ اگر ملت راي بر شاه ندهد، شاه نيست . الان ملت ما مي گويد كه ما نمي خواهيم اين را. يك جهتش هم اين است كه سلب آزادي ما را كرده است . پنجاه سال است پدرش و خودش سلب آزادي كرده [اند] و ما اين را نمي خواهيم .
تسليم سرمايه ها و منابع ايران به بيگانگان
يك جهت ديگر هم اين است كه منافع ما را فروخته به غير. ما هر چه داشتيم اينهادادند به غير؛ خدا نكند كه دوام پيدا كند سلطنت اين ، چند سال ديگر. اگر اين [شاه ]، چندسال ديگر سلطنتش دوام پيدا كند، تمام اين نفت ما را مي دهد به امريكا و انگلستان وساير ممالك ديگر؛ تمام نفت ما را دارد همين طوري مي دهد، بدون اينكه معلوم باشد كه اين براي چه خرج مي شود؛ چه جور هست . خوب ، بله ، مي دانيم اين را كه از امريكااسلحه مي خرند؛ اسلحه هايي كه فقط براي اين است كه پايگاه امريكايي درست بشود.نفت ما را مي گيرند مي دهند به امريكا. امريكا مي خواهد يك پايگاه نظامي درست كنددر ايران ، در مقابل شوروي ؛ نفت ما را مي گيرد پايگاه براي خودش اينجا درست مي كند!هم خود نفت را مي برد، هم عوضش را مي برد؛ عوضش هم به نفع خود او هست ، والاچه احتياجي ايران دارد به اينطور اسلحه هاي بزرگي كه بي اطلاع است اصلش لشكرايران ؛ جيش ايران بي اطلاع هست از اينكه اينها چه جوري [است و] اصلا براي چه ، به چه درد مي خورد؛ اين را خود كارشناسهاي آنها مي دانند.
يك آدمي است كه اقتصاد مملكت ما را به هم زده است . از آن طرف ، نفت ما را داردمي دهد به غير و ما بعد از چند سال ديگر، نه نفت داريم و نه مخازن ديگر، اگر اين بماند.از آن طرف ، زراعت ايران را به اسم "اصلاحات ارضي " از بين برده است و بازار درست كرده است براي امريكا، كه ما همه چيزمان احتياج به خارج دارد كه اگر يكدفعه جلوي اين را گرفتند [يا] بگيرند؛ ايران مي ماند بدون آذوقه ، اگر از خارج نياورند. اين [شاه ]اگرچند سال ديگر بماند، نفت تمامش برود، زراعت [را] هم كه از بين برده ؛ اين نسل آتيه باچه زندگي بايد بكنند؟ چه چيز دارند كه زندگي بكنند؟ هيچ چيز ندارند.
فرهنگ سترون و غيرمستقل
اين راجع به اقتصاد مملكت ما. راجع به فرهنگ ما؛ يك فرهنگي كه نمي گذارند،دست غير نمي گذارد كه اين اولاد، اين اولادهاي ما تحصيل بكنند و خوب تحصيل بكنند. مانع هستند از اينكه تحصيل بكنند. الان داد همه معلمها و شاگردها و همه درآمده كه "ما مي خواهيم مستقل باشيم ، ما مي خواهيم خودمان اداره بكنيم كار خودمان را؛نمي گذاريد شما كه ما زندگي بكنيم ". فرهنگ را مامورند كه عقب نگه دارند؛ نگذارندانسان پيدا بشود، نگذارند يك آدمهاي تحصيل كرده صحيح مستقل پيدا بشود كه مستقل فكر كند. مي خواهند نگذارند كه نسلي پيدا بشود كه مستقل فكر بكند و زمام مملكت راآنها بخواهند دست بگيرند؛ بايد حتما يك اشخاصي باشند انگل ، مربوط به سياست امريكا و انگلستان و شوروي ، تا اينكه اينها بتوانند استفاده هاي خودشان را بكنند! پس مافرهنگ هم الان نداريم . هم فرهنگ ما را از بين برده ، هم اقتصاد ما را از بين برده ؛ ما چه داريم ديگر؟
ارتش وابسته
وقتي كه به ارتش نگاه مي كنيم ، ارتشي است تحت فرمان مستشارهاي امريكا؛ ماارتش داريم ؟! ارتشي كه استقلال ندارد، ارتشي كه خودش نمي تواند يك كاري را انجامبدهد؛ مستقل نيست در كارش . شصت هزار مفت خور امريكايي آمده به اسم "مستشار"!حالا ديگر چه مي كنند من نمي دانم ؛ اما ارتش ما تحت نظر آنهاست ؛ پس ما ارتش هم نداريم . چه چيز ما داريم ديگر؟ ايران چه چيز دارد؟ اين ايراني كه ايشان مي فرمايند كه به "تمدن بزرگ " [رسيده ] اين كارايي اش است ؟! اين تمدن بزرگش است ؟!
سفسطه كارتر
آن آزادي كه كارتر مي گويد كه چون شاه يك آزادي خيلي سريعي ، خيلي تندي به مردم داده ؛ از اين جهت با او اختلاف مي كنند! به منطق كارتر اين همه فريادي كه دارندمردم مي زنند، از اين است كه تخمه (3) كردند براي آزادي ! آزادي اينقدر به اينها دادندكه اينها ديگر نمي توانند هضمش بكنند! فرياد مي زنند! خوب ، اين حرفها، حرفهاي آنهاست ديگر. كارتر در چند روز پيش از اين همين را گفت . در روزنامه ما نقل كردند كه مي گويد يك "آزادي تندي " به مردم داده است و از اين جهت منشاء اختلاف مردم با اواين است ! اين همه داد مي كنند "آزادي " براي اين است !
كشتار در سراسر ايران
الان كه شما اينجا نشستيد من نمي دانم در ايران ؛ مي دانم كه خبرهاست ؛ اما حالا كدام نقطه است ؟ كشتار چي است ؟ امشب چند نفر را كشته اند؟ امروز چقدر كشتار شده ؟ اينهارا ما الان اطلاعي نداريم ، اما هر روزنامه اي كه از ايران مي آيد؛ با اينكه روزنامه ها معلوم نيست بتوانند تمامش را بنويسند، چند تا كشته كجا بوده ، چند تا كشته [كجا]. در"كبوترآهنگ " [كه ] دهي است در اطراف همدان ؛ يك دهي است در اطراف كبوترآهنگ ، نوشته است كه پنج نفر كشته آنجا داشته . در يك ده ! اين آتشي كه الان درايران روشن شده ، زبانه كشيده و دهات ايران را، عرض مي كنم كه قصبات ايران را،شهرهاي بزرگ و كوچك ايران را فرا گرفته و اين يك مژده اي است براي ما كه همه ناراضي صدا درآورده اند [و] كشته داد[ه ا]ند؛ بيخود كه نيست ؛ براي فريادي است كه مي زنند كه مانمي خواهيم . تا فرياد "مرگ بر شاه " هم نكنند، نمي زنند آنها را. اين فرياد، اين امرشان اين است كه "هر وقت اسم شاه آمد و نگفتند كه اعليحضرت آريامهر ياالله بزنيد"! الان همه ايران ، از آن بچه هاي كوچك تا آن پيرمردهاي بزرگ ، با يك كلام ، يك كلام حرفشان است كه ما نمي خواهيم اين را؛ اين برود! و يك همچو ملتي نمي شود پيروز نشود. شمابدانيد كه پيروز است اين ملت .
ناتواني ابرقدرتها در برابر اراده ملت
با يك ملت نمي شود بازي كرد. شما نترسيد از اينكه كارتر از آن طرف مي گويد "ماپشتيباني مي كنيم " و وزير خارجه انگلستان از آن طرف مي گويد كه "ما پشتيباني مي كنيم "و نمي دانم كرملين از آن طرف مي گويد "پشتيباني مي كنيم "؛ اينها همه حرف است كه مي زنند. هيچ از اين معنا نترسيد. يك ملت - هر چه هم كه ضعيف باشد - وقتي همه گفتندنه ، اين "نه " است ، نمي شود "آره " بشود. نه مي تواند نظامي اين كار را بكند، نه مي تواندارتش امريكا و روسيه اين كار را بكند؛ اين يك چيزي است نشدني .
چاره حل اين بن بستي كه الان هست ، نه وزير مي تواند اين را حلش كند، نه وكيل مي تواند حلش كند. حلش دست شاه هست ! و آن اين است كه بگذارد و برود، بگذارد وبرود! بگذارد مردم را به حال خودشان . بن بستش اين است كه الان دولتها بن بست آوردند، شاه اين بن بست را پيدا كرده ، و بن بست به دست شاه واقع شده . [دائما]مي گويند بن بست است ، بياييد بنشينيم حلش كنيم ؛ حل كي و حل كي ! هيچ كس نمي تواند حلش كند، اين آتش را هيچ كس نمي تواند خاموش كند؛ فقط كليدش دست خود ايشان است كه گورش را گم كند برود! وقتي كه رفت يك آرامشي هست . وقتي دنباله هايش هم رفتند؛ يعني آنهايي كه پشتوانه او بودند، آنها هم قدرتهايشان را جمع كردند رفتند، مملكت آرام مي شود. مملكت ايران چرا آرام نباشد؟ مردم ايران مردم آرامي هستند، لكن وقتي اينقدر فشار به آنها مي آيد، آن وقت صدايشان درمي آيد؛ والامردم نجيب آرامي هستند. الان از نجابتشان است كه اين داد را دارند مي زنند؛ از اصالت ايران است كه دارند اين داد را مي زنند. مسئوليت ايرانيان برون مرزي
ان شاءالله خداوند تاييد كند همه شما را، همه اهالي مملكت ما را؛ و اين را هر شب من دارم عرض مي كنم كه ما تكليف داريم آقا. شما الان كه اينجا ايستاديد يا نشستيد تكليف داريد؛ يعني ملت ايران الان يك ديني به عهده ما دارد. اينهايي كه در ايران هستندبچه هايشان كشته شده است ؛ مادرها داغ پسر ديدند، پدرها داغ جوانها را ديدند، آنهاالان به ما يك ديني پيدا كردند؛ يعني ما مديون آنها هستيم . آنها براي نفع همه ملت است كه قيام كردند؛ خودشان تنها نيستند، براي ملت قيام كردند؛ ما هم از ملت ايران هستيم ،پس براي ما هم قيام كردند. ما بايد در اينجا كه هستيم ، يا در هر جا؛ امريكا هستيد، اروپاهستيد، انگلستان ، هر جا هستيد، شماها بايد خدمت كنيد به اين مملكت ؛ خدمتتان به اين است كه تبليغ كنيد. شما مي توانيد، هر كدام مي توانيد با چند نفر تماس كه پيدا مي كنيدمسائل ايران را طرح كنيد.
انگ ارتجاعي به انقلاب ايران
مسائل ايران را به واسطه تبليغات سوئي كه شده ، اشتباه به مردم مي گويند؛ خلاف به مردم گفتند. گفتند به اينكه : نه آنچه اينها مي خواهند . . . ارتجاع است ايران را؛ مي خواهندبرگردانند . . . به حال نمي دانم هزار و چند صد سال پيش از اين . نخير، ارتجاع نيست . شمامرتجع هستيد كه تاريخ فعلي ما را برگردانديد به تاريخ 2500 سال قبل و تاريخ گبرها؛ اين ارتجاع است ، نه ارتجاعي كه ما مي گوييم . ما تاريخمان را مي خواهيم ، تاريخ زنده اسلام خودمان را مي خواهيم . مي گويند: اينها مرتجع هستند؛ نخير، مرتجع نيستند و مترقي هم هستند و مي خواهند كه آزادي داشته باشند و استقلال . كسي كه آزادي و استقلال مي خواهد، مرتجع است ؟ مرتجع آن است كه آزادي را سلب مي كند، برگشته به حال سلاطين قلدر! و مرتجع آن است كه آزادي را سلب مي كند، مرتجع آن است كه خيانت مي كند به مملكتي و به ملتي ؛ نه [اينكه ] مرتجع مردمي هستند كه مي گويند چرا خيانت مي كني ، چرا آزادي را به ما نمي دهي .
ان شاءالله اميدوارم كه همه تان خدمت كنيد؛ و همه تان مسائل را در دانشگاه [كه ]هستيد، دانشگاهيها را وقتي چند نفرشان جمع شدند، بايستيد بگوييد ايران اينطور است ،اينطور است و مسائل ايران اين است ؛ به ما اينطور ظلم كرده اين مردكه . وقتي ده هزار نفرايراني كه فرض كنيد "اينجاها بيشتر از اينها هست " هر كدام به ده نفر بگويند يك جمعيت زيادي مطلع مي شوند، اطلاع هم دارند؛ اما مطلع تر مي شوند، مطالب روشن مي شودپيششان كه اين ملت يك همچو گرفتاري دارد و مي خواهد آزاد باشد. ان شاءالله موج دراينجا هم پيدا بشود و بلكه نتيجه زود حاصل بشود. نتيجه حاصل مي شود، لكن ان شاءالله زود حاصل بشود. ان شاءالله خدا همه تان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,882,335