صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - ويژگيهاي حكومت اشرافي و حكومت محرومان - صبح 11 مرداد 1362

عنوان : ويژگيهاي حكومت اشرافي و حكومت محرومان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 11 مرداد 1362
تاریخ قمری : 22 شوال 1403
جلد : 18

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
رسيدگي ننمودن به محرومان ويژگي حكومت اشرافي
قبلا بايد از شما آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيديد و با زحمت به اينجا آمديد تا باهم ملاقات كنيم و بعض مسائل را عرض كنم . مسائلي كه آقا فرمودند راجع به خدمت هايي كه هم وزارت راه و هم وزارت نيرو انجام داده اند و همين طورخدمت هايي كه وزارت فرهنگ انجام داده است و ساير وزارتخانه ها، اينها از آثارحكومت مستضعفين است . در طول تاريخ ، اسكلت حكومت ، چه اصل حكومت و چه مجلس ها از وقتي كه مجلس تحقق پيدا كرد الا كمي در دوره اول و همين طور ارتش وساير نهادها، اينها چون از طبقه مرفه بودند و اسكلت حكومت را به اصطلاح اشراف واعيان تشكيل مي دادند از اين جهت ، اطلاع از اينكه به قشر مستمند چه مي گذرد نداشتند،نمي توانستند بفهمند كه مستمند يعني چه ؛ فكرشان اصلا در اين قضيه هيچ وقت واردنمي شد. كساني كه از اول كودكي تا آن وقتي كه به حكومت رسيدند در مهد آرامش ورفاه بارآمدند، اينها ادراك اين مطلب را كه قشر ديگري هم ما داريم كه قشر مستمنداست نمي كردند. اگر هم يك وقتي هم در ذهنشان مي آمد، عبور مي كرد. فكر اين نبودندكه اين طبقه هم يك موجوديتي دارد و بايد براي موجوديت اينها هم فكري كرد. و لهذادر طول تاريخ ، اين قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاريخ شاهنشاهي و دراين تاريخي كه شماها هم ادراك كرديد زمان محمدرضا و بعضي تان هم زمان رضاخانرا ادراك كرديد، مي بينيد كه حكومت ، حكومت اشراف بود. اگر در يك مجلسي يك نفر، دو نفر هم از طبقه محرومين پيدا مي شد، دريك اقليت بسيار ضعيف بودند كه درمقابل آن جمعيت كثير نمي توانستند كاري انجام بدهند. اصل جنس اسكلت حكومت اشرافي اين است كه به مردم نرسند. و لهذا تمام اين روستاهاي ايران تقريبا از همه مواهبي كه بايد به دست حكومتها تحقق پيدا كند براي اين روستاها و اين دهات دور افتاده هيچ تحققي پيدا نكرد؛ كمي بوده است ، آن هم روي يك مطالبي كه باز پاي مالكين و اشراف تو كار بود. اگر روستايي بود كه يكي از اشراف مالك او نبود يا يكي از - حكومت - افرادحكومت مالك او نبود، او از تمام مواهب محروم بود. برق يك مطلبي بود كه الان هم در اكثر روستاهاي ما كمي رفته است و مشغول اند كه برود، بهداري ابدا نبود، راه نبود، به طوري كه اگر يكي مريض مي شد، يك زني مي خواست وضع حمل بكند، در آنجااسبابش فراهم نبود، مي خواستند بياورند به يك شهرستاني ، از باب اينكه راه نبود، بين راه ، مريض يا آن زن بدبخت تلف مي شد يا كمي اش مي رسيد به معالجه . اين وضع حكومت اشرافي در جهان است .
حكومت محرومان و مستضعفان نعمت بزرگ الهي
يكي از نعمتهاي بزرگي كه خداي تبارك و تعالي به اين ملت عنايت فرمود اينكه حكومت ، حكومت مستضعفين است ، حكومت محرومين است . يعني ، آنهايي كه درراس حكومت واقع شدند وقتي كه ملاحظه مي كنيد رئيس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئيس جمهور شده ، طلبه مدرسه بوده . رئيس مجلسش از مدرسه آمده است و رئيس مجلس شده است . رئيس دولتش يك بازاري است كه پدرش الان هم بازاري است ظاهرا، از بازار آمده است و رئيس دولت شده ، و وزراي ديگرش هم همين طور، وكلاي ديگرش هم ، وكلا هم همين طور. الان شما در تمام قشر دست اندركاران ،چه در مجلس و چه در حكومت يك نفر از آن اشخاصي كه در آن وقتها، در زمان شاهنشاهي كفيل امر بود يك نفر از اشباه آنها را شما نمي بينيد. و خاصيت يك حكومتمحرومين ، مستضعفين و حكومت مردمي اين است كه هم مجلسش مي فهمد مستضعفين و محرومين يعني چه ، هم حكومت و وزرا مي فهمند كه يعني چه ، هم رئيس جمهور ورئيس مجلس اش مي دانند كه اين محروميت يعني چه ؛ براي اينكه خودشان لمس كرده اند، خودشان لمس محروميت را كرده اند؛ اينها مي فهمند كه ناداري يعني چه ومحروميت يعني چه . ولهذا خاصيتي كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالامن بعضي اش را عرض مي كنم . يكي اينكه چون احساس كرده اند محروميت را، به فكرمحرومين مي توانند باشند. مي توانند كه بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكده اي مريض بشود و بخواهند بياورندش به شهر، چه مصيبت هايي هست ، براي اينكه ، راه نيست بايد با الاغ مثلا با اسب بياورند. اينها مي فهمند اين يعني چه ، در ذهنشان اين معنا مي آيد. اينها مي فهمند كه محروميت از حيث بهداري و درمانگاه يعني چه . اينهامي فهمند كه محروميت از حيث آب و برق يعني چه . اينها از باب اينكه خودشان لمس كرده اند اين مسائل را، مي توانند بفهمند. به خلاف آن قشري كه سابق متكفل اين اموربود نمي توانستند بفهمند. يعني يك كسي كه در مهد اشرافيت به اصطلاح آن وقت بزرگ شده است و از اولي كه چشمش را باز كرده است با نوكر و كلفت و حشم و اينها روبروبوده ، اين وقتي بزرگ شد خيال مي كند همه چيز همين است . نمي تواند ادراك كند كه يك طبقه اي هستند كه نان ندارند، يك طبقه اي هستند كه نمي توانند زندگي كنند. اين يكي از خاصيت هاي حكومت محرومين و مستضعفين است .
خوف نداشتن از قدرتها، ويژگي حكومت محرومان
يكي از خاصيت هاي بزرگش اين است كه اينها ديگر از قدرت ها نمي ترسند.خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين مطلب كه نبادا از اين مقام ، پايين بيايم و نبادا يك لطمه اي به اشرافيت من بخورد، اين خوف ، اسباب اين مي شد كه نسبت به زير دست ها ظالم و نسبت به بالا دست ها توسري خور باشد. يك نفر كه نخست وزير بود، وزير بود و در تاريخ ، در طول تاريخ از كسانيبود كه متكفل امور كشور بود، نسبت به زيردستان با تمام معنا ظلم مي كرد - به حسب نوع البته - ولي وقتي مواجه مي شد با يك سفارتخانه خارجي ، كمال ذلت را داشت . اين خاصيت اشرافيت ، به اصطلاح اشرافيت آن معناست كه آنها داشتند، و خاصيت حكومت رفاه طلبان است كه در مقابل سفارتخانه هاي خارجي ذليل بودند و در مقابل رعيت خودشان و قشر محرومين با كمال قلدري رفتار مي كردند. از قراري كه من شنيدم همين محمدرضا در اواخر سال جناياتش وقتي كه ايران قيام كرد و آن بساط را و آن نهضت را،انقلاب را بپاكرد و ديدند خارجي ها كه نمي توانند اين را ديگر اينجا نگه دارند، ديگر اين عروسك به درد نمي خورد، گفتند - از بعضي اشخاصي كه نقل كردند كه از خود آنهابودند و حاضر قضيه بودند - كه وقتي از طرف امريكا با او آمدند و گفتند كه شما بايدديگر برويد، او كه نشسته بود يك قلم دستش بود لرزيد و قلم از دستش افتاد، اين قدرعاجز بود؛ اما نسبت به ملت ديديد كه چه كرد، حكومت محرومان اين خاصيت را داردكه امروز اگر رئيس جمهور امريكا بيايد اينجا بخواهد به يك نفر از كارمندهاي اداره ،دولت ما يك درشتي بكند يك سيلي مي خورد. در حكومت ، حكومت هاي سابق تعقل نمي كردند كه مي شود يك سفارتخانه امريكايي با يك سفارتخانه شوروي را باهاش اين رفتاري بكنند كه در حكومت محرومين شد، تعقل اين مطلب را براي آنها امكان نداشت . امروز خاصيت حكومت محرومين اين است كه خوف به دلشان راه نمي دهند.امريكا از آن طرف درياها نشسته و فرمان مي دهد بر حكومت هاي قلدري ، همه فرمان مي برند، حكومت ايران كه حكومت مستضعفين است هيچ اعتنا به او نمي كند. در اين قضيه اي كه راجع به نفت ايران صدام يا يكي از وزراي او گفته بودند كه ما نفت ايران رامي زنيم و طياره هايي از فرانسه مثلا مي گيريم و نفت ايران را مي زنيم ، ايران و كارفرمايان ايران ايستادند و گفتند اگر يك همچو غلطي بكنيد ما نفت را به روي همه كشورهاي خارجي مي بنديم ، و اين يك واقعيت است . امريكا از آن طرف دنيا نشسته مي گويد كه ماحفظ امنيت اين خليج را مي كنيم ، تا آمده او تخيل بكند، اين كار شده است در ايران . بايدامريكا فكر اين معنا باشد كه امثال نوكرهاي خودش مثل صدام و امثال اينها را به جايخودشان بنشانند، به فكر اين نباشد كه به ايران مي توانند يك ضرب شستي وارد كنند.ايران حكومت مردم است ، حكومت مردمي ديگر نمي تواند بترسد از اينكه امريكا چي مي گويد. حكومت مستمندان است ، حكومت مستضعفان است . اينها در دلشان خوف نيست به اينكه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مي دهيم . مقام نيست تو كار، هيچ يك از اينها به فكر اين نيستند كه ما الان يك مقامي داريم و مقام فروشي بكنند. و هيچ كدام هم يك زندگي اشرافي ندارند كه بترسند از دستشان گرفته بشود. و چون حكومت ايمان است ، خوف از شهادت هم ندارند. بنابراين ، امريكا و امثال امريكا تصور نكنند كه با يك كلمه اي كه در سابق ، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مي گفتند در اينجااطاعت مي شد، حالا هم آن هست . نخير، حالا آن نيست . حالا اگر يك سفيري از شمانسبت به يك نفر از كارمندهاي ما بخواهد يك جسارتي بكند غايت امر اين است كه اورا بيرونش مي كنند. - اگر در همين جا تربيتش نكنند -. حكومت ، حكومت محرومين است ، محرومين ترس ندارند از اين امور، آن حكومت اشراف بود كه تشر مي زديد وآنها جا مي خوردند. اينها حكومت توده است ، توده مردم است ، محرومين است ، بازاراست ، خيابان است و كارگرانند و كشاورزان ، حكومت مال اينهاست . يك همچوحكومتي ، يك همچو بافتي كه در حكومت ايران است امروز، اين بافت جوري است كه خوف تويش نيست . از چي بترسند؟ بترسند شهيد مي شوند؟ بسيارند، بسياري هستند كه آرزوي اين كار را مي كنند. بترسند مقام از آنها گرفته بشود؟ مقامي تو كار نيست تا گرفته بشود. بترسند - نمي دانم - پارك ها و نمي دانم دهات از آنها گرفته بشود؟ نه پاركي دارند،نه دهي دارند، اين از خاصيت حكومت محرومين است كه نه از اين ابرقدرت مي ترسد ونه از آن ابرقدرت مي ترسد و از جنگ هم نمي ترسند. شما خيال مي كنيد كه اگر در زمان سابق يك همچو جنگي پيش مي آمد، وضع ايران اين نحو بود كه مردم بايستند و درجبهه و پشت جبهه بايستند و اينطور توي دهني بزنند به امريكا؟ صدام كه قابل آدم نيست ، اين تو دهني به امريكاست كه قلاده را از سر اين برداشت و اغوا كرد اين بدبخت را و او را به اين حال رساند. امروز روزي است كه مردم ما از جنگ نمي ترسند، براياينكه از جنگ براي چه بترسند؟ از جنگ مي ترسند كه بيايد كسي در بين بلادشان چه بكند؟ خوب اينها بيرونشان كردند و كسي نمي تواند وارد بشود در اينجا. از كودتابترسند؟ كي كودتا بكند؟ كي مي تواند در اين كشور كودتا بكند؟ كشوري كه همه افرادش مجهز هستند براي مقابله ، حتي خانم هاي پشت پرده . اين هم يكي از خاصيت هايي است كه حكومت مستضعفين دارد كه خوف ندارند اينها. ديگر سفارتخانه ها نمي توانندبزرگي بفروشند به حكومت ايران . پيش تر حكومت مال سفارتخانه ها بود، يك وقت سفارت انگليس بود كه همه چيز دستش بود و بعدش هم سفارت امريكا شد. حالا يك سفارتخانه در اينجا نمي تواند يك حرفي بزند كه به يكي از كارمندهاي ما بر بخورد، چه سفارت شوروي باشد چه سفارت امريكا باشد و چه سايرين . حكومت مردم اين است خاصيت اش در مقابل حكومت اشرافي ، حكومت مردمي يكي از خاصيات بزرگش اين است كه خوف در دلشان نيست .
پشتيباني مردم از حكومت ويژگي محرومان
يكي از خاصيت اش كه همين معنا را دنبال دارد اين است كه مردم پشتيبان حكومت هستند. اگر مردم ، نصف مردم پشتيبان محمدرضا بودند، اين مصيبت ها به سر او مي آمد؟مردم يكپارچه پشتيبان اين حكومت هستند. اگر حكومت يك گرفتاري پيدا بكند اين مردم اند كه رفع مي كنند گرفتاري را. اگر جنگ براي دولت پيش آيد، اين مردم اند كه جبهه ها را پر مي كنند و پشت جبهه ها را هم خدمت مي كنند در پشت جبهه ها، اين خاصيت حكومت مردمي است . امروز مجلس چون مجلس مردمي است ، اين مجلس مردمي مي تواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز نمي توانست كه به فكر محرومين باشد براي اينكه محروم تويش نبود، اگر هم بود يكي دوتا بود كه كاري از او نمي آمد. اماامروز مجلس ، مجلسي است كه محروميت كشيده اند اهل اين مجلس ، و در آنها ازاشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر وجود ندارد؛ ولو بعض منحرفين هستند اما از اشراف و اعيان ديگر خبري نيست . يك همچو مجلسي مي تواند خدمت كند به اين كشور و يكهمچو مجلسي پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند. اين هم يكي از خاصيت هاي بزرگ حكومت مردمي است كه خوف اينكه چه بشود ندارند. و قدرت هاي بزرگ توجه به اين معنا بكنند كه نمي توانند امروز آن فرمانفرمايي كه در زمان محمدرضا يا زمان رضاخان مي كردند امروز هم بكنند.
سربلندي حكومتهاي اسلامي در مقابل قدرتها
امروز ديگر خريدار ندارد آن حرف ها، پوچ است آن حرف ها. شيوخ خليج واينهايي كه حكومت هايي در كشورهاي اسلامي دارند توجه بكنند به اينكه ما براي چندمين بار به آنها سفارش مي كنيم كه با كشور ما اينطور نكنند. يك روز اينها بيدارمي شوند كه وقت گذشته است . يك روز دولت حجاز به خود مي آيد كه مسئله ديگرگذشته . از همين حالا به فكر باشد كه كارهايش را تعديل كند. قضيه جلوگيري از حجاج ايران يك مسئله اي نيست كه بتواند حكومت حجاز يك همچو امري را انجام بدهد.حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوي حجاج را بگيرد؛ لكن اشكالتراشي مي كنند و اين اشكالتراشي يك روزي بيدار مي شوند كه وقت گذشته است و ديگرنمي توانند عذرخواهي كنند. از همين حالا درست توجه بكنند كه شمايي كه مي گوييد ماخدمتگزار بيت هستيم و شمايي كه در يك كشوري واقع شديد كه خانه خدا در آن كشوراست ، خيال نكنيد كه خانه خدا مال شماست و شما كليد دار خانه خدا هستيد. خانه خدامال مسلمين است . مستشارهاي امريكا در حجاز به طور رفاه زندگي مي كنند و از آن پول محرومين و نفت محرومين به آنها هر چه خواستند مي دهند، لكن حجاج ايران مضراست براي آنها. معلوم است چرا مضر است ، براي اينكه وقتي يك حكومتي سرسپرده يك دولتي شد ناچار است كه حفظ بكند منافع آن دولت را. ما مي گوييم چرا سرسپرده باشيد. ما مي خواهيم كه حكومت هاي اسلامي سربلند باشند، آقا باشند بر دنيا، همان طوري كه حكومت ايران امروز هست . چرا بايد شما خودتان را اينطور ذليل كنيد درمقابل امريكا كه جرات اينكه يك كس ديگري در مكه نسبت به امريكا يك كلمه ايبگويد يا نسبت به اسرائيل يك كلمه اي بگويد، اين جرات را نداشته باشيد و بخواهيد كه كشور ايران حجاج ، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا؟ - حجاج - ايران تمام حجاجش را مي فرستد يا اصلا نمي فرستد. من به حكومت حجاز نصيحت مي كنم كه اينطور با مسلمين رفتار نكنند و اينطور طرفدار دشمن هاي اسلام و دشمن هاي بيت الله الحرام نباشند. من نصيحت مي كنم كه تا دير نشده به خود آيند. نگذارند يك وقت كه وقت گذشته است آن وقت عذرخواهي كنند؛ حال صدام را مشاهده كنند. صدام - از همه حكومت عراق - از همه حكومت هاي منطقه قويتر بود، و امروز همچو ذليل شده است كه نمي داند چه بكند و دست گدايي به اين ور و آن ور دراز مي كند و فايده ندارد.
هشدار به كشورهاي منطقه در مساعدت با صدام
من به حكومت هاي اطراف خليج و به حكومت هاي منطقه هشدار مي دهم كه دست از مخالفت با ايران و مساعدت با صدام بردارند. دست بردارند كه اين حزب بعث از بين برود و حكومت عراق به دست مسلمانها اداره بشود و ايران همان طوري كه به دست خود مردم اداره مي شود عراق هم اينطور باشد، و حكومت اسلامي براي همه شيوخ منطقه بهتر است از يك قدرت پوشالي امريكا.
بايد تجديدنظر بكنند در حرفهاي خودشان . ننشينند در كاخ هاي بزرگ خودشان وخيال كنند كه حالا كه در كاخ هستيم پس به ايران هم مي توانيم چه بكنيم . خدا نكند كه امسال حجاج ايراني نروند به مكه ، و خدا نكند كه اين اسباب اين نشود كه اسلام ومسلمين انفجار در آنها حاصل بشود، و ديگر نه از شيخي وجود پيدا بشود و نه از بستگان امريكا. به خود آييد و توجه كنيد كه اين قضيه ، قضيه اسلام است ، مخالفت صريح با قرآن است . (1) آن كه مخالفت صريح با قرآن بكند چطور مي تواند حكومت اسلامي داشته باشد و كليد دار مكه باشد؟ بنابراين ، من باز هم از باب اينكه مي خواهيم با همه مسلمين ، باهمه دولت ها به طور مدارا رفتار كنيم و هيچ وقت ميل نداريم كه با خشونت رفتار كنيم ، ازآنها مي خواهم كه تجديدنظر بكنند در افكار خودشان . آن روزي كه شما گرفتار بشويدامريكا به دردتان نمي خورد؛ همان طوري كه امروز صدام امريكا به دردش نمي خورد،هي مي گويد ما بيطرفيم . نمي تواند بگويد من هم طرفم . اصلا اينها مي خواهند يك دسته اي را به جان هم بريزند و استفاده اش را آنها بكنند. آنها حاضر نيستند كه سربازهاي خودشان را به كشتن بدهند براي خاطر صدام و براي خاطر ديگران . ساير حكومت هاي منطقه بيدار بشوند و گرفتاري صدام براي آنها عبرت باشد. و خداي تبارك و تعالي اگرچنانچه ، آنها برگردند و به طريق اسلامي برگردند، خداي تبارك و تعالي بخشنده است وما هم تابع احكام خدا هستيم .
اميدوارم ان شاءالله اين قشر مومن ايران را خداوند سلامت نگه دارد و حكومت را،حكومت اسلامي را توفيق بدهد كه خدمت بكنند، به اين قشر مستمند، خدمت بكنند. چه آنهايي كه در وزارتخانه ها هستند و چه آنهايي كه در مجلس هستند، خودشان راخدمتگزار اين ملت بدانند. ان شاءالله همه موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- اشاره است به آيه 217، سوره بقره .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,952,097