صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - مقايسه انقلاب ايران با ساير انقلابها - فرصت و آرامش در اصلاح امور كشور - اهميت كشاورزي و تمدن اسلامي شرق - 6 آبان 1358

عنوان : مقايسه انقلاب ايران با ساير انقلابها - فرصت و آرامش در اصلاح امور كشور - اهميت كشاورزي و تمدن اسلامي شرق
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 6 آبان 1358
تاریخ قمری : 6 ذي الحجه 1399
جلد : 10

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
مقايسه بين انقلاب ايران و ساير انقلابها
من اول تشكر كنم از همه خواهرها و برادرها كه از راههاي دور آمده اند تا در اين اتاق كوچك با من ملاقات كنند و مطالب خودشان را بگويند؛ و من هم تا آنجايي كه مي توانم مطالبي به آنها عرض كنم .
من مطلعم از اينكه گرفتاري زياد است . و مطلعم از اينكه در همه جا الان آشفتگيهايي هست ، و البته اينطور آشفتگيها دنبال يك انقلاب بزرگ هست ، قابل اجتناب نيست . درهمه انقلابات دنيا آشفتگيها هست ، و بحمدالله آشفتگيهايي كه در ايران پس از انقلاب هست خيلي زياد نيست ؛ چشمگير نيست ؛ موجب خوف نيست ، لكن هست و اسباب زحمت است . خيلي انقلابها را اگر ملاحظه كرده باشيد، بعد از گذشتن سالهاي طولاني ،باز هم آرامش در مملكتها نيست . دنبال سر بعضي انقلابات ، تمام احزاب را از فعاليت بازداشتند؛ تمام روزنامه ها را توقيف كردند؛ تمام اجتماعات را منع كردند؛ به اسم اينكه انقلاب است ، و انقلاب معنايش اين است كه هيچ كس حق هيچ نفس كشيدن ندارد.
اما شما ملاحظه كرديد كه انقلاب ايران ، همان روز انقلاب ، همه گروهها را فرصت داد؛ همه روزنامه ها را اجازه داد؛ همه اجتماعات را اجازه داد فعاليت كردند؛ چند ماه هم فعاليت كردند تا آنكه به ملت ثابت شد كه بعضي از جناحها مخالف مسير ملت هستند و به ضد انقلاب عمل مي كنند و توطئه ها دارند. از آنها بعضيشان جلوگيري شد، و مشغولبررسي هستند.
بايد گفت كه انقلاب ايران بهترين انقلابي بوده است كه در دنيا تاكنون پيدا شده است .و نكته اش هم اين است كه ملت مسلمان انقلاب كردند. انقلاب مربوط به حزبي - مثلافرض كنيد - نبوده است ؛ مربوط به يك كودتايي نبوده است ؛ از طرف نظامي يا از طرف حزب ، بلكه مال خود ملت بوده است و خود ملت قيام كرده است ، و خود ملت پيش برده است و طرف را شكست داده است ، و ملت هم ملت اسلامي بوده . از اين جهت كه ملت يك ملت مسلم بوده است ، بي جهت نمي خواسته است كه اشخاصي را بكشد، اشخاصي را حبس كند، اشخاصي را منع كند از فعاليت ، هيچ ابدا نظر به اين معاني نبوده است . از اين جهت ، يك انقلاب بسيار آرامي بوده است ، ولو اينكه الان مفسده جوها كارشكنيهايي مي كنند، لكن خوب ، اينها اشخاصي هستند كه ضد انقلاب هستند؛ و ريشه دار هم نيست ؛فعاليتهاشان يك فعاليت هاي سطحي است كه اصلاح مي شود ان شاءالله .
دانشگاهها در رژيم شاه
و شما مي دانيد كه يك مملكت اينطور خرابي كه براي شماها گذاشته اند - كه همه جايش آشفتگي بود و خرابي بود و عقب ماندگي بود - اين بخواهد اصلاح بشود، به طريق عادي يك زمان طولاني مي خواهد تا اصلاح بشود. اينها همه چيز را خراب كردند. و بالاتر از همه چيز كه خراب كردند، دانشگاهها و مراكز تحصيل بود. اينها از باب اينكه مي ترسيدند كه در دانشگاه ، اشخاص صحيح تربيت بشود و مقابلشان بايستد،نمي گذاشتند كه دانشگاهها آنطوري كه بايد مشغول كار بشوند. تحت نظر خودشان اداره مي شد، و تحت نظر خودشان تعليمات به آن قدري كه مفيد به خودشان بود فعاليتها هم به همان حد بود. و روي اين اصل ، نيروي انساني ما را نگذاشتند كه ترقي بكند و رشد بكند.و حالا كه مجالي اگر بگذارند پيدا بشود، بايد از سر شروع كنند.
نياز به فرصت در اصلاح فرهنگ و امور جامعه
طرح برنامه هايي براي فرهنگ و اصلاح فرهنگ ، و تصفيه از اشخاصي كه باز هم درفرهنگ يا در جاهاي ديگر هست ، كه اين همه بايد با تدريج درست بشود. فورا نمي شودپشت سر انقلاب ، اين كارها درست بشود. اين كارها كارهايي است كه بايد به تدريج درست بشود. و ان شاءالله اميدواريم كه درست بشود.
وقتي يك مجلس شورا با خود ملت ، با راي خود ملت ان شاءالله تحقق پيدا كرد و يك حكومت مستقر و مستمري به وسيله مجلس درست شد، بسياري از كارها آن وقت اصلاح مي شود. لكن البته مهلت مي خواهد. نمي شود، يك آدم ممكن است يك سرمابخورد و به چند دقيقه سرما خوردن مريض مي شود، اين را بخواهند صحيحش كنندگاهي يك ماه ، دو ماه طول مي كشد تا اين چند دقيقه اي كه اين سرماخورده جبران كند.يك مملكتي كه دو هزار و پانصد سال زير ظلم اين رژيم سلطنتي بوده ، و آن قدري كه ماشاهد بوديم ، پنجاه و چند سال زير ستم بوده است ، و همه اشخاص ، دولتهاي بزرگ دراو تصرف داشتند، در برنامه هايش تصرف داشتند در همه چيزش ، و همه چيزش راآشفته كردند، اين البته بايد با يك مدت طولاني اصلاح بشود. لكن اميد است كه اصلاح بشود؛ براي اينكه - بحمدالله - مملكت ما الان همه جا وقتي كه برويد مي بينيد كه همه توجه به اسلام دارند، و توجه به اينكه بايد از زير بار ظلم بيرون بروند، از زير بار اجانب خارج بشوند. اين يك مطلبي شده است ، ديگر عمومي شده . بچه هاي كوچك هم مي گويند؛ پيرمردهاي افتاده هم مي گويند؛ جوانها هم كه بايد بگويند. بحمدالله اين روشني و اين بيداري كه براي ملت ما حاصل شده است ، اميدبخش است . همان طوري كه شما ملت با نداشتن تجهيزاتي غلبه كرديد بر اين قدرت بزرگ كه همه قدرتها دنبالش بودند؛ يعني نه فقط ابرقدرتها، قدرتهاي ديگر همه دنبالش بودند، حكومتهاي اسلامي هم دنبالش بودند، لكن وقتي ملت يك چيزي را خواست ، نتوانستند حفظش بكنند؛ و باقدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خداي تبارك و تعالي اين سد بزرگ راشكستند.
اصلاح مملكت در گرو آرامش
من اميدوارم كه اين ملت با همين بيداري و يك قدري اغماض كردن از مشكلات ، يك قدري توجه به اينكه كار بايد با تدريج انجام بگيرد، كار بايد با يك قدري حوصله ،يك قدري صبر، يك قدري توجه به اينكه مشكلات كم نيست ، زياد است [انجام شود]نبايد هر قشري هي فكر كنند كه يك مشكلاتي ما داريم ، چرا الان درست نمي شود. اين اسباب اين مي شود كه نتوانند آنهايي كه مي خواهند رفع مشكلات را بكنند، نتوانند رفع بكنند. و لهذا، من از همه قشرها، خصوصا از جوانهاي دانشگاهي و دانشسرايي ومحصلين ، خواهش مي كنم يك قدري توجه داشته باشند به اينكه آلت دست ، يك وقت واقع نشوند كه با يك طوري كه خود شماها هم نمي توانيد مطلع بشويد چه است ، همچومطلب را درست مي كنند كه هر كه اعتقاد كند كه نه ، الان بايد اعتصاب كرد، الان بايدريخت در خيابان ! اگر نريزيم در خيابان ، چه خواهد شد. شما بدانيد كه هر چه آرامترباشد مملكت ، بهتر مي شود اصلاحش كرد.
در يك محيطي كه توي خيابان بريزند به جان هم ، نمي شود اقتصادش را درست كرد؛نمي شود دانشگاهش را درست كرد. وقتي محيط آرام باشد، توجه بكنند كه بايد آرام بشود، محصلين سر كلاس بروند، مشغول كارشان بشوند، معلمين مشغول كارشان بشوند،اساتيد مشغول كارشان بشوند، زارع مشغول كارش بشود، كارگر مشغول كارش بشود،آرامش در يك مملكتي پيدا بشود، آن وقت كساني كه مي خواهند خدمت بكنند،مي توانند خدمت بكنند. اما اگر آرامش نباشد، مثلا فرض كنيد كه كردستان ، كه اين اشخاص فاسد ريختند و به همش زدند، خوب ، كردستان كه نمي شود با اينكه به هم خورده است اسفالت بشود. جايي كه دارند جنگ با هم مي كنند ديگر اسفالت معنا ندارديا مريضخانه درست بشود، اين بايد آرامش پيدا بشود تا بتوانند آنهايي كه مي روند براي اصلاح ، اصلاح بكنند، مثلا آقايان كه در جهاد سازندگي رفتند - و خداوند همه شان راحفظ كند - يك همچو كار بزرگي را مشغول شده اند و يك همچو فداكاري مي كنندجوانها، مي روند در جهاد سازندگي ، كار بسيار باارزش است ، لكن اگر يك وقتي فرض كنيد در آنجا هم آمدند يك شلوغكاري كردند، يك كاري كردند كه نگذارند كار انجام بشود، خوب ، محيط وقتي به هم خورده بشود، آنها هم نمي توانند كارشان را انجامبدهند.
ما به همه ملت بايد عرض بكنيم كه ملت بايد بداند كه الان مملكت مال خودش است .يك مملكتي كه مال خودش است بايد آرامش را خودش حفظ بكند، تا آنهايي كه مشغول اند به اينكه كار را انجام بدهند بتوانند مجال پيدا كنند كه انجام بدهند. اگر اين آرامشهاي محل درست نباشد، كارها درست نمي شود. به هم ريختن مثلا فرض كنيد كه دانشگاهها، ريختن در خيابانها، نرفتن سر كلاسها، كار را درست نمي كند. كار وقتي درست مي شود كه اينها مطالبي كه دارند بگويند، با آرامش بگويند، تا رسيدگي بشود به آن مطالب ، و ان شاءالله با آرامش عمل بشود به آن . شما خيال نكنيد كه دولت يك دولتي است كه مي خواهد كارشكني بكند؛ خودش مي خواهد خيانت بكند. اين حرفها نيست در كار. خوب ، اين اشخاص معلوم است اشخاصي اند كه مي خواهند كار انجام بدهند.البته كار كار بزرگي است ، و به اين زودي نمي توانند انجام بدهند. نه اين است كه نخواهندانجام بدهند، نمي توانند انجام بدهند. كار كاري است كه يك قشر نمي تواند انجام بدهد.اگر همه ملت با هم دست به هم ندهند و كمك نكنند به هم ، نمي شود انجام داد. بايدكمك كرد به هم .
اهميت كشاورزي در قطع وابستگي ها به خارج
كشاورزها كمكشان به اين است كه كشاورزيشان را زياد بكنند. ما اگر كشاورزيمان طوري نشود كه خودمان براي خودمان بتوانيم وسيله معاش تهيه كنيم و دستمان پيش امريكا باشد كه نان ما را بده ، خوب ، اين پيوستگي است به آنها. و آنها هر روز جلويش راگرفتند، ما ناچاريم كه هر چه تحميل بكنند قبول كنيم و از آنها، تا اينكه نان به ما بدهند. درصورتي كه آنها به ما خيانت خواهند كرد. بايد ما كاري بكنيم كه در معاشمان احتياج به كسي نداشته باشيم . و به اين قدرت اين كشاورزهاست . الان وقت تخمكاري پاييزي است ؛ كشاورزي پاييزي است ؛ مي گذرد وقت ؛ الان وقت اين است كه فعاليت بكنند، ازآن طرف ، دولت همراهي بكند و كمك بكند و رفع گرفتاريها را بكند. از آن طرف هم ، آنها مشغول فعاليت بشوند و كشاورزيشان را توسعه بدهند. خوب ، شما ديديد در اين سال گذشته كه يك قدري توسعه دادند، خوب ، خيلي فرق كرد با سالهاي قبل . و من اميدوارم به اينكه اين كشاورزها روزبروز رو به رشد بروند، به طوري كه ما صادر كننده باشيم . مملكت ما يك مملكتي است كه مي تواند صادر كننده باشد. زمين دارد، آب دارد، همه چيز دارد؛ مخازن همه جور دارد. و ما مي توانيم كه در اين امور صادر كننده باشيم . و نبايد دستمان دراز باشد پيش غير كه به ما گندم بدهيد، به ما جو بدهيد! درصورتي كه مملكت ما بايد صادر كند. بايد همه دست به هم بدهند كمك بكنند. همين جهاد سازندگي يك كمك بزرگي است ، كه اينها در همه چيز كمك بايد بشود، و همه قشرها بايد كمك بكنند، تا اين مملكت را نجات بدهند. يك مملكتي كه بخواهيد ازخودتان باشد و ديگر نتوانند در آن دخالت كنند، اول بايد آن چيزي كه مربوط به ارزاق خودتان است ، احتياج از حيث رزق ، ما به ديگران نداشته باشيم ؛ نان ما را ديگران ندهند.آخر براي ما عيب است كه ما بنشينيم و نانمان را ديگران بگويند كه ما به شما مي دهيم ، ياما به شما نمي دهيم . بايد خودمان تهيه كنيم ، و اين به اين است كه كشاورزي را توسعه بدهيم . اگر قبلا كم كاري مي كردند، حالا زيادتر كار بكنند. اشخاص كمك كنند به آنها، ودولت كمك شايان به آنها بكند، و از همه اطراف كمك بشود، تا اين كشاورزي بخوبي راه بيفتد. وقتي كه راه افتاد، ما احتياجمان را از غير در جهت اقتصاد بريده بشود، آن وقت در همه كارها مي توانيم با آنها مقابله كنيم ، الان هم - الحمدلله - مي توانيم . در هرصورت ، همه قشرها الان موظف اند كه كوشش كنند براي حفظ آرامش و فعاليت كنند،بيكار ننشينند، فعاليت بكنند، كار بكنند، تا اينكه بتوانند مملكت خودشان را نجات بدهند.
حركت دانشگاهها در راستاي استقلال كشور
و همين طور اين دانشگاهها بايد يك دانشگاههايي باشد كه ما ديگر احتياج به خارج پيدا نكنيم ، كه دستمان در آن وقتي كه مي خواهيم يك كسي را معالجه كنيم به ديگران دراز كنيم كه بياييد برويد آنجا معالجه تان بكنند. بايد دانشگاههاي ما و همه قشرها كاريبكنند كه لااقل ما محتاج به غير نباشيم . اينطور نباشد كه اگر يكي مريض مي شود، بگوينداينجا نمي شود معالجه اش كرد. اينطور نباشد كه اگر يك گرفتاري بشود، بگويد كه نه ،نمي شود ديگر درستش كرد. خودمان روي پاي خودمان بايستيم ، شرق بايد سر پاي خودش بايستد. اگر شرق بخواهد باز وابستگي فكري داشته باشد به آنها و گمان كند كه همه چيز از آنجا بايد بيايد، بايد تا آخر وابسته باشد.
فرهنگ اسلامي شرق ، مترقيترين فرهنگ
شرق يك فرهنگ اسلامي دارد كه بلندترين فرهنگ ، مترقيترين فرهنگ است . بااين فرهنگ اسلامي بايد تمام احتياجاتش را اصلاح كند، و دستش را پيش غرب درازنكند، پيش اين غرب و از غرب يك چيزي بخواهد، خودش بايد درست بكند. سابق اينطور بوده است كه كتب طبي شرق در اروپا رفته است ، و اروپا را طبيب كرده و آن طبيبهاي بزرگ را درست كرده - كتب شرق بوده است ؛ كتاب شيخ الرئيس (1) بوده ، كتب رازي (2) بوده است ؛ و اينها كار كردند - حالا چه شده است كه ما حالا بايد بعد از اينكه تمدن از شرق طرف غرب رفته ، شرق تمدن را صادر كرده به غرب ، حالا ما به واسطه يك كارهاي ناشايسته اي بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب دراز كنيم .
بايد شرق سر جاي خودش بايستد و خودش را بيابد. تبليغات زياد، اسباب اين شده است كه شرق خودش را گم كرده ، ما خودمان را گم كرديم . هر چيز را صحبت مي شود،مي گويد بايد شما ببينيد. اسمائي كه در اينجا متعارف بود، مي گذاشتند، داروخانه بايداسمش اروپايي باشد؛ خيابان هم بايد اسم يكي از اروپاييها يا امريكاييها تويش باشد. هرجا مي رفتي بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مي كردند، خود ايران جنس مي بافت ،بعد آن كنارش بايد خط انگليسي باشد، يا خط لاتين باشد، تا بگويند از انگلستان آمده است اين ! گم كرديم ما خودمان را. بايد پيدا كنيم خودمان را، بايد از همه اين خيابانها، ازهمه اين داروخانه ها، از همه اين موسسات ، اين اسما نحس خارجيها زدوده بشود.چيزهايي كه مربوط به رژيم خارج است ، طاغوتي است ، تمام اينها بايد زدوده بشود. تااينكه كم كم افكار متوجه خودمان بشود كه ما خودمان دارا هستيم ؛ و فرهنگ دارد شرق ؛فرهنگ غني دارد. كسي كه فرهنگ غني دارد چرا برود سراغ ديگران و از ديگران بخواهد فرهنگ را بگيرد؟ و ديگران هم به ما فرهنگ نمي دهند. نافرهنگي مي دهند!ديگران به ما نخواهند يك مطلبي كه به درد ما بخورد به ما بدهند. آنها چيزهايي كه به درد خودشان نمي خورد به ما مي دهند. شواهد زياد است در اينكه هر چه به دردخودشان نمي خورده است اينجا فرستادند، در صورتي كه آن چيزها ممكن است تباه كندما را.
خودشناسي شرق ؛ راهي به سوي استقلال
بايد اگر ما بخواهيم استقلال پيدا كنيم ، آزادي پيدا كنيم ، مملكت خودمان را خودمان اداره كنيم ، بايد خودمان را پيدا كنيم ، گم كرديم ما خودمان را، بايد پيدا بكنيم خودمان را، بايد از اين غربزدگي بيرون برويم . خيال نكنيم همه چيز آنجاست ، و ما هيچ نداريم .خير، ما همه چيز داريم و فرهنگمان فرهنگ غني است ، بايد پيدايش كنيم اين فرهنگ را. خوب ، بالاخره هر كاري مبدئي لازم دارد، ابتدائي لازم دارد؛ الان ابتدا اين است كه ما بايد برويم دنبال اينكه همه چيز از خود ما باشد.
ان شاءالله خداوند همه تان را تاييد كند؛ هميشه موفق كند و گرفتاريها را رفع بكند؛ وهمه مسائل را به قدرت خودش حل بكند.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,768,200