عنوان : مخالفت با اسلام منشاء مخالفت غرب باوران و گروهكها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 9 آبان 1358
تاریخ قمری : 9 ذي الحجه 1399
جلد : 10
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
قيام پانزده خرداد؛ مبداء نهضت اسلامي
پانزده خرداد - كه ما مردان با اراده اي را از دست داديم و جواناني از دست ملت مارفت - نقطه عطفي است در تاريخ ، و مبداء اين نهضت است . آنها كه در پانزده خرداد قيام كردند، قيام مردانه كردند، و در مقابل دژخيمان "نه " گفتند و به شهادت رسيدند، آنها مبداءاين نهضت عظيم شدند. من از خداي تبارك و تعالي براي آنها رحمت استدعا مي كنم ؛ وبراي بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت .
همين قيامها بود كه امروز مي بينيد در يك مجلس ، گروههاي مختلف مجتمع مي شوند با مقصد واحد. همين قيامها بود كه مابين دانشگاه و مدارس قديمي ما را جوش داد، و مابين قشرهاي مختلف را جوش داد، به طوري كه همه با حال وحدت و با وحدت اراده ، و با وحدت مقصد اين راه را طي كردند و تا اينجا رساندند. و به اين نحو كه ملت ماالان زنده است و راه خودش را يافته است اين راه را هم طي خواهد كرد و نهضت را به ثمرهاي انساني - اسلامي خواهد رساند. اين خواهرهايي كه از بعض نعمتها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند، و الان آمدند اينجا، اين خود اسباب اميدواري است كه همه قشرها مجتمع هستند در اين مقصد الهي ، خداوند آنها را حفظ كند و به سعادت برساند.
تلاش همه اقشار براي خنثي كردن توطئه ها
من اميدوارم كه اين قشرهاي مختلفي كه هست ، همه توجه داشته باشند كه اين توطئه هايي كه الان در بين هست با توجه خودشان خنثي كنند. شما ديديد، و خانمهاي بهقول خودشان روشنفكر ديدند، كه يك دروغي در تهران منتشر كردند. و اين خانمهابدون اينكه رسيدگي كنند، به خيابانها مي خواستند بريزند. در صورتي كه اصلا يك همچو قانوني كه آنها خيال مي كردند مطرح نبود. مع ذلك ، مع الاسف اين روشنفكرهامعلوم شد كه اين قدر بي توجه به مسائل روز هستند و به مسائلي كه مربوط به سرنوشتشان هست كه مطالبي كه در راديو - تلويزيون ، در مطبوعات منتشر شده است اينها نگاه نكردند؛ و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه كردند؛ و بدون توجه خواستند ترتيب اثر بدهند. اينها توطئه نيست ؟ اينها كشف از يك توطئه فاسد نيست كه يك مسئله اي كه اصلا مطرح نشده است ، نسبت بدهند كه گذشت در قانون اساسي كه زن هيچ حقي ندارد؟ در صورتي كه اصلا مطرح نشده است ، و از اموري نيست كه مربوط به قانون اساسي باشد. بيدار نمي شوند اين جوانهاي ما؟ اين جوانهاي زن و مرد ما بيدار نمي شوندكه يك همچو توطئه هايي در كار هست ؟ توجه نمي كنند كه يك دروغ را كه بعد از يك روز كشف مي شود، مع ذلك آنها منتشر مي كنند و از جهالت اشخاص بهره برداري مي كنند؟ به كجا بايد گفت كه شمايي كه اين قدر به قول خودتان دانشمند و روشنفكرهستيد به يك قانوني كه سرنوشت شما بستگي به او دارد اين قدر بي عنايت هستيد كه نه روزنامه را نگاه كرديد، نه راديو را گوش كرديد، نه راديو - تلويزيون را! و همين طوربي جهت ، اسباب اين شد كه ما را سرشكسته كنيد كه روشنفكرهاي ما اين طور مردم هستند، اين طور جمعيت هستند كه تحت تاثير يك دروغي كه بعد از يكي دو روز فاش مي شود واقع مي شوند؛ و خودشان اين قدر بي اطلاع اند كه از گزارشها و از چيزهايي كه مي گذرد در مملكتشان هيچ توجه ندارند و هيچ اطلاع ندارند.
آزادي يا تباهي
خودتان را اصلاح كنيد! توجه كنيد به سرنوشتهاي خودتان . اينهايي كه اين دروغها راپخش مي كنند براي شما نمي خواهند يك سعادتي ايجاد كنند. اينها همانها هستند كه بااسم "آزادمردان و آزادزنان " شما را و همه جوانهاي ما را به تباهي كشيدند. اينهااشخاصي هستند كه آزادي را در آن چيزهايي كه تباهي مي آورد مي دانند. و اما آن چيزهايي كه تباهي ندارد، آن چيزهايي كه براي سرنوشت ملت است ، در آن چيزهاآزادي نمي دهند. اينها همان طايفه هستند، اينها مي خواهند همان مسائل را پيش بياورند.و از چيزهايي كه اينها منتشر مي كنند، شما توجه داشته باشيد. اسلام براي همه شماست .
اين معنا [از] من قبلا سئوال شده بود. و جواب دادم كه طلاق در صورتي كه شرطبشود در ضمن عقد با مرد، وقتي كه مي خواهند عقد كنند، شرط بكنند و در ضمن عقداين شرط بشود كه وكيل باشد [زن ] در طلاق خودش ، يا مطلقا، يا در شرايطي يك سوالي پيش آورده است . و آن اينكه اين زنهايي كه حالا تحت زوجيت هستند چه ؟ اين ولايت فقيه را اينها مخالفت مي كنند، در صورتي كه نمي دانند از شئون فقيه هست كه چنانچه يك مردي با زن خودش رفتارش بد و ناسالم باشد، او را اولا نصيحت كند، و ثانياتاديب كند، و اگر ديد نمي شود، اجراي طلاق كند.
ولايت فقيه ؛ هديه اي الهي
شما موافقت كنيد با اين ولايت فقيه . ولايت فقيه براي مسلمين يك هديه اي است كه خداي تبارك و تعالي داده است . من جمله همين معنايي كه شما سئوال كرديد و طرح كرديد كه خوب ، زنهايي كه الان شوهر دارند چنانچه گرفتاريهايي داشته باشند، چه بايدبكنند؟ آنها رجوع مي كنند به آنجايي كه فقيه هست ، به مجلسي كه در آن فقيه هست ، به دادگاهي كه در آن فقيه هست ؛ و فقيه رسيدگي مي كند؛ چنانچه صحيح باشد، شوهر راتاديب مي كند؛ شوهر را وادار مي كند به اينكه درست عمل كند. و چنانچه نكرد، طلاق مي دهد، ولايت دارد براي اين امر. اگر ديديد به فساد مي كشد، يك زندگي به فسادكشيده مي شود، طلاق مي دهد. و طلاق اگر چه در دست مرد است ، مي تواند لكن فقيه درجايي كه مصلحت اسلام را ديد، مصلحت مسلمين را ديد، و در جايي كه ديد نمي شود به غير از اين ، طلاق بدهد. اين ولايت فقيه هست ، ولايت فقيه براي شما يك هديه الهي است . مخالفت با اسلام منشاء مخالفت گروهكها و غرب باوران
در هر صورت ، ما الان گرفتار يك مشت اشخاص مختلف السليقه و مختلف العقيده اي كه همه در اين معنا كه نخواهند اين مملكت به سر و سامان برسد شريك اند.در عقايد مختلف اند، بعض گروههاشان با بعض گروههاي ديگر دشمن هم هستند، لكن در يك چيز موافق اند، و آن اينكه مخالفت با اسلام ! مخالفت با آن چيزي كه همه ملت مابه آن راي دادند، در اين اينها موافق اند؛ يعني در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها درحق خودتان مجتمع باشيد، اين باطلها نمي توانند كاري بكنند. شماها توجه داشته باشيدكه اسلام براي شما، براي ما، براي همه ، براي همه بشر مفيد است . اسلام يك طرحي است كه براي مستضعفين بيشتر از ديگران مفيد است ؛ و براي همه مفيد است . از اسلام نترسيد، و نترسانيد مردم را. شماهايي كه قلم دستتان مي گيريد و هر چه دلتان مي خواهدمي نويسيد يا هر چه دلتان مي خواهد صحبت مي كنيد، شماها از اسلام بي اطلاع هستيد.شما يك كلمه اسلامي شنيديد، گاهي هم يك كتابي خوانديد كه نويسنده اش هم ازاسلام اطلاع صحيحي نداشته است ، بدون اطلاع از اسلام ، بدون اطلاع از فلسفه احكام اسلام ، شماها سمپاشي مي كنيد. و معلوم هم نيست كه واقعا مقصدتان اين باشد كه يك كار صحيحي انجام بدهيد، منتها اشتباه مي كنيد. نخير، من خيلي احتمال مي دهم كه بسياري از اينها - نه همه - بسياري از اينها اشخاصي باشند كه حالا كه ديدند آن رژيم به هم خورده است و آن منافعي كه آنها در آن رژيم مي بردند، و آن قدر فاصله اي كه مابين آنها و مابين مردم بوده است در طرح اسلامي آن طور نمي تواند مطرح باشد، اينها حالا به دست و پا افتادند بلكه نگذارند اين نهضت پيش برود. شما ملاحظه كرديد كه قدم بقدم مخالفت كردند. آن روز كه نهضت بود، همين در تهران و در ساير جاها، هي مخالفتها بودو دست و پا مي زدند به اينكه - همين داخليها، خارجيها، [وقتي ] كه سر جايش بود - شاه رانگه دارند. وقتي كه شاه رفت ، دست و پا مي زدند به اينكه بختيار را نگه دارند. توي خيابانها راه مي افتادند و "قانون اساسي " مي گفتند. قانون اساسي معنايش حفظ شاهنشاهي است . و آنها قانون اساسي را براي شاهنشاهيش مي خواستند، نه براي ساير مسائلش . وقتي كه بختيار هم رفت ، دنبالش باز هي صحبت قانون اساسي بود؛ مي خواستند حفظش كنند. من كه در پاريس بودم ، مي آمدند آنجا پيغام مي دادند، خودشان مي آمدند كه بگذاريد كه اين شوراي سلطنتي باقي باشد، و روي شوراي سلطنتي يك كارهايي بكنيد،و بعد ما كارهايي بكنيم و بعد چه ؟ خوب ، من مي دانستم كه اينها يا نمي فهمند مطلب را؛ يامقصدشان اين است كه همان مسائل حفظ بشود. شوراي سلطنتي را ما فرض كنيد قبول كنيم ، معنايش اين است كه سلطنت را قبول كرديم . والا شوراي سلطنتي با شاه است ، هروقتي بخواهد كنارش مي گذارد. اين معنايش اين است كه ما خود شاه را قبول داريم .مي آمدند بعضي از همين روشنفكرها و بعضي از همين اشخاصي كه حالا انقلابي شدند،همينها مي آمدند مي خواستند ما را اغفال كنند - يا خودشان هم نمي فهميدند - كه شماكاري بكنيد كه اين شوراي سلطنتي باقي باشد. در صورتي كه آن كه رئيس شوراي سلطنتي (1) بود آمد پاريس ، من گفتم تا استعفا نكردي من با تو ملاقات هم نمي كنم ،استعفا هم كرد او. ولي مع ذلك از اينجا مي آمدند هي مي گفتند آن هم كه از بين رفت وملت ما بحمدالله پيروز شد، بعد در هر قدم ، مخالفت واقع مي شد. در رفراندمش بازمخالفت مي كردند. در مجلس خبرگانش ، در انتخاباتش ، باز مخالفت مي كردند. حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت مي كنند. بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد. بعد هم با رئيس جمهوري مخالفت خواهند كرد. اين مخالفتها همين طور سلسله مراتب محفوظاست ! براي اينكه با اساس مخالف اند. چون با اساس مخالف اند، اينها فروع آن اساس است ، با آن مخالفت مي كنند. لكن بايد بدانند كه اين دست و پا زدنها ديگر فايده ندارد.ما هيچ وقت از اين دست و پا زدنهاي شما نمي ترسيم . ما مي دانيم كه ديگر كاري از شمانمي آيد. يك نويسندگي از شما برمي آيد و يك گفتن از شما برمي آيد. خوب ، هر چه مي خواهيد بنويسيد و هر چه مي خواهيد بگوييد! لكن شما بيدار بشويد. شما بفهميد كه بايد در مسير اين راه برويد. همگامي با ملت
دنياتان هم در مسير اين ملت است ، اگر شما دنياتان هم بخواهيد اداره بشود. يك سيلي راه افتاده ، برخلاف مسير اين سيل هلاكت مي آورد. شما بخواهيد برخلاف مسيراين ملت - كه مسير اسلام است - برخلاف مسير اين سيل خروشاني كه اين سلسله خبيثه راو آن رژيم فاسد شاهنشاهي را در هم كوبيد، شما چهار نفر بخواهيد مقاومت كنيد ومقابلش بايستيد، شما را اين سيل مي برد! براي دنياي خودتان ، اگر اهل دنيا هستيد، براي دنياي خودتان فكر بكنيد. اين قدر مخالفت نكنيد با ملتي كه جوانهايش را و همه چيزش را در راه اين نهضت داده و در راه اسلام داده ، و شماها هيچ كاره بوديد. اگر مخالفت هم نمي كرديد، كاري به اين كارها نداشتيد. نشسته بوديد توي منازل خودتان و كاخهاي خودتان و مشغول تعيش خودتان بوديد. حالا آمديد و باز مخالفت با اين ملت مي كنيد،اين صلاح خودتان نيست ، صلاح دنياتان نيست ، صلاح دينتان نيست . بياييد با اين سيل ،همراه بشويد تا اينكه بتوانيم ما اين نهضت را تام و تمام به آخر برسانيم . و به زودي ان شاءالله . گر چه مخالفتهاي شما اسباب اين نمي شود كه اين سيل خروشان وقوف كند،لكن براي ما يك عيبي است كه بگويند اين اشخاصي كه مثلا داراي كذا و علم كذا و كذاهستند اينها با ملت خودشان مخالفت دارند مي كنند.
مخالفت مدعيان دمكراسي با حكومت مردم
اين اشخاصي كه مدعي اين هستند كه بايد دمكراسي باشد، و آن حرفهايي كه مي زنند، همين اشخاص با حكومت ملت دارند مخالفت مي كنند؛ با همين ملتي كه نود وهشت و بيشتر درصد را راي داشتند، با اينها دارند مخالفت مي كنند؛ با همين مجلس خبرگاني كه با آرا آن طور، تعيين شدند حالا اينها دارند باز مخالفت مي كنند.
ولايت فقيه ؛ ديكتاتوري نيست
اينها اصلا اطلاعي ندارند كه قضيه ولايت فقيه چي هست . اصلا از ولايت فقيه سردرنمي آورند كه اصلا چه هست ! در عين حالي كه سر درنمي آورند، مي نشينند مي گوينداگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتوري مي شود، كذا مي شود! مگر اميرالمومنين - كه ولي امور مردم بود - ديكتاتور بود؟ مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتوربود؟ مگر بگويند ولايت براي پيغمبر هم نيست ؛ پيغمبر هم مثل ساير مردم ! و از اينها بعيدنيست اين را بگويند. لكن جرات نمي كنند بگويند. ديكتاتوري كدام است ؟ در اسلام همچو چيزي مطرح نيست . اسلام ديكتاتور را محكوم مي كند. اسلام يك نفر فقيه را اگربخواهد ديكتاتوري بكند از ولايت ساقطش مي كند. چه طور ديكتاتوري مي گوييدمي كند اسلام ، و اين حرفها را مي زنيد؟ اگر مي دانيد و مي گوييد، چرا بايد در مخالف مسير ملت سير بكنيد و اين مسائل را بگوييد؟ اگر نمي دانيد، چرا انسان ندانسته يك حرفي را بزند؟ همين بيخود بدون اينكه بفهمد چي هست مسئله ، بيايد يك همچومسائلي را بگويد.
ان شاءالله من اميدوارم كه ما همه با هم ، آنهايي كه از پانزده خرداد جوان دادند وسرپرست خودشان را از دست دادند، و آنهايي كه الان مشغول فعاليت هستند، همه با هم اين مقصد را طي بكنيم ، و به آن نقطه آخر فيروزي برسيم . خداوند همه تان را حفظبكند.
پانویس :
بزرگتر کوچکتر