عنوان : لزوم بيداري مسلمين در مقابل مستكبران
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 30 ارديبهشت 1359
تاریخ قمری : 5 رجب 1400(1)
جلد : 12
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
هشدار به بيداري مسلمين در مقابله با استكبار
من از سالهاي طولاني راجع به اسرائيل و راجع به جنايات او هميشه در خطبه ها، درنوشته ها، گوشزد كرده ام به مسلمين كه اين يك غده سرطاني است در يك گوشه ممالك اسلامي ، و اينطور نيست كه اكتفا بكند به همان "قدس " و اينها، اينها بنايشان بر اين است كه پيش بروند؛ يعني اينها تابع سياست امريكا هستند. امريكا هم آمالش فقط يكجانيست ، چنانچه همه ابرقدرتها مي خواهند همه ممالك را تحت سيطره قرار بدهند، اگربتوانند. لبنان را ما يك جزئي از ايران مي دانيم ؛ براي اينكه ما و آنها اصلا جدا نيستيم ، ماآنها هستيم و آنها ما هستند. آقاي "صدر"(2) يك مردي است كه من مي توانم بگويم او رابزرگ كرده ام . [او] به منزله يك اولاد عزيز است براي من و من اميدوارم كه ان شاءالله ايشان با سلامت برگردند به محل خودشان ، و بسيار مورد تاسف است كه ايشان را ما الان نمي بينيم در بين خودمان .
اصلا بايد مسلمين بيدار بشوند. امروز روزي نيست كه مسلمانها هر كدام يك گوشه اي زندگي تنهايي بكنند و خودشان بين خودشان در هر كشوري يك زندگي خاص به خود داشته باشند، نمي شود اين معنا. در يك همچو زماني كه سياستهاي ابرقدرتهابلعيدن همه جاست ، مسلمين بايد بيدار بشوند، ملتها. دولتها را من از اكثرشان مايوس هستم ، لكن ملتها بايد بيدار بشوند، و همه تحت لواي اسلام و تحت سيطره قرآن باشند.الحمدلله مسلمين هم عده شان قريب يك ميليارد هست ، و هم ممالكشان يك ممالكي است غني ، ثروتمند و هم افرادشان افراد لايق ؛ لكن آنهايي كه مي خواهند در اين ممالك حكومت كنند به واسطه تبليغات سوئي كه در طول چند صد سال تقريبا كرده اند ونفوذي كه در دانشگاهها، در جاهايي كه مراكز تربيت ابناي مسلمين است كرده اند،مسلمين را طوري كردند كه از خودشان مايوس شدند؛ يعني خودشان را گم كردند. بايدمسلمين جديت كنند مجد خودشان را پيدا كنند.
سلطه فرهنگي اجانب ، بزرگترين گرفتاري مسلمين
اين غرب يا شرق كه سلطه پيدا كرده است بر همه ممالك اسلامي ، مهمش اين سلطه فرهنگي بوده است . در آن مراكز تربيت مي شدند بچه هاي ما به تربيتهايي كه وقتي كه ازدانشگاهها بيرون مي آمدند طرفدار غرب يا طرفدار شرق بودند. همين جوانهايي كه شماملاحظه مي كنيد كه الان يا براي چين يا براي شوروي يا براي امريكا در ممالك مختلف فعاليت مي كنند، و الان در ايران خصوصا [فعاليت ] مي كنند، اينها بسيارشان از همين دانشگاهها بيرون آمده اند، يعني با اين تربيت بيرون آمده اند كه خودتان چيزي نيستيد!عمال آنها، چه آنهايي كه قلمفرسايي مي كردند و غربزده بودند، و چه آنهايي كه درمدارس ما مشغول تربيت بودند، اينها همه اين معنا را متفق الكلمه بودند كه ما خودمان ازمان چيزي نمي آيد! ما بايد دنباله غرب باشيم ، يا دنباله شرق باشيم . مصيبت بزرگ براي مسلمين همين فرهنگي است كه در بين مسلمين رواج پيدا كرده ، و جوانهاي ما رامي كشاند يا به آن طرف يا به آن طرف . در ايران اكثرا طرف امريكا هستند، با صورت اينكه ما كمونيست هستيم ! براي اينكه اينها بعضيهاشان كه كمونيسم خودشان رامي دانستند، يا خيال مي كردند بودند، در دربار شاه خدمت مي كردند!
وظيفه مسلمانان در نشر فرهنگ غني اسلام
در هر صورت ، آن چيزي كه وظيفه همه ما مسلمين هست ، وظيفه علماي اسلام است ، وظيفه دانشمندان مسلمين است ، وظيفه نويسندگان و گويندگان در بين طبقات مسلمين است ، اين است كه يك هوشيار بدهند به اين ممالك اسلامي كه ما خودمان فرهنگ داريم ، ما خودمان فرهنگ غني داريم . فرهنگ ما طوري بوده است كه صادر شده است به خارج ، و آنها گرفتند از ما. كتبي كه در ايران و در ممالك اسلامي نوشته شده كتبي بوده است كه آنها گرفتند و از آن استفاده كرده اند. فرهنگ اين شرق ؛ يعني شرق اوسط، (3)چون كه ما هستيم در آن ، فرهنگ مسلمين ، غني ترين فرهنگها بوده و هست ، مع الاسف مسلمين نتوانستند از آن استفاده كنند. آن قضيه ابوعبيده را كه شمشيرش چقدر بود، كسي گفت آن [را] خود ابوعبيده (4) بايد به كار بياندازد. از خود شمشير كه كاري نمي آيد؛ بايداشخاص اين شمشير را به كار بياندازند.
اسلام همه چيز براي مسلمين آورده است ، همه چيز. قرآن در آن همه چيز است ،لكن مع الاسف ما استفاده از آن نكرده ايم ؛ و مسلمين مهجورش كردند؛ يعني استفاده اي كه بايد از آن بكنند نكردند. بايد مردم را توجه داد، گرايش داد به اسلام . . . . بچه هاي كوچك تا پيرمردهايي كه در بيمارستانها خوابيده بودند، يكصدا براي اسلام فريادكردند، اين يك اعجازي بود كه در ايران واقع شد و همين بود كه پيروز كرد اينها را بريك همچو قدرتهايي ، كه تخيل اين [پيروزي ] در ذهن كسي در عالم پيدا نمي شد. يك ايراني كه فاقد همه چيز، سلاح مدرن ، باشد، يا اگر در آن باشد استعمالش برايشان مشكل است ، اين بتواند اين قدرتي كه همه قدرتها دنبالش بودند بتواند درهم بشكند و بيرون كند اين را! در صورتي كه همه ابرقدرتها، بلكه همه قدرتهاي مسلمين هم ، تقريباپشتيبانش بودند. بنده كه در پاريس بودم ، بيشتر از همه از امريكا، هي سفارش مي شد كه شما بگذاريد اينها بمانند، شما نرويد. حالا اخيرا كه خود مردكه (5) رفته بود و بختيار(6) -كه جنايتش كمتر از او معلوم نيست باشد - در ايران بود و نخست وزير بود، به خيال خودش ، از طرف امريكا هي سفارش مي شد؛ مي آمدند گاهي با خود من ملاقات مي كردند، به اسم اينكه من يك بازرگان هستم ، و گاهي با ساير آقاياني كه آنجا بودندملاقات مي كردند كه آنها به من برسانند كه شما حالا نرويد ايران ، حالا زود است شمابرويد ايران ! من از همان اول فهميدم كه وقتي دشمن ما مي گويد شما نرويد، معلوم مي شود كه رفتن ما صلاح است ، و لهذا ما كوشش كرديم براي آمدن ، و اعلام كرديم كه هر وقت راه باز شد ما مي رويم ، اينها راه را بستند. ما گفتيم هر روزي كه راه باز شد ماحركت مي كنيم ، آنها هم كه نمي توانستند تا آخر راه را ببندند، همان روز هم كه راه بازشد ما آمديم ؛ و بعد هم معلوم شد كه به صلاح بوده است .
مكلف بودن مسلمانان به مبارزه با ظلم
مسلمانها بايد خودشان را پيدا كنند؛ يعني بفهمند كه خودشان يك فرهنگي دارند،خودشان يك كشوري دارند، خودشان يك شخصيتي دارند. اينكه در ذهن جوانهاي ماكرده اند كه بايد مثلا فلان مكتب در اينجا پياده بشود، مكاتب شما چيزي نيستند، اينهاهمين تعليماتي است كه ابرقدرتها در ايران پياده كرده اند. آنها يك همچو فرهنگي رابراي ما درست كردند كه ما از خودمان بيخود بشويم ، و آنها تمام چيزي كه ما داريم وحيثيتي كه ما داريم ببرند. بايد ما برگرديم به حال اول اسلام ، بايد مسلمين برگردند به همان حال كه با جمعيت كم غلبه كردند بر همه قدرتها. مسلمين با داشتن اينهمه ذخاير و باداشتن اين همه مكنتها و با داشتن اين همه جمعيت ، مع الاسف اينها را چون تكه تكه كردند بعد از جنگ عمومي ، عثماني را تكه تكه كردند، و هر جا را دادند دست يك نوكري از نوكرهاي خودشان ، حالا اين گرفتاريها پيدا شده است . مسلمين بايد يكپارچه بشوند و با ابرقدرتها مقابله كنند، و هيچ ابرقدرتي هم نمي تواند با آنها مقابله كند. ما الان باجمعيت كمي كه داريم - ما 35 ميليون جمعيت داريم ، در صورتي كه حريفهاي ما ميلياردجمعيت دارند - ما با جمعيت كم عازم اين شديم كه مقابله كنيم ، و هيچ هم بنا نداريم بهاينكه پيروز بشويم . ما بنا داريم به تكليف عمل كنيم . ما مكلفيم كه با ظلم مقابله كنيم . درپاريس هم كه مي آمدند، به من بعضي "خيرانديشان " و اشخاصي كه ملتفت قضايا نبودندمي گفتند كه نمي شود؛ ديگر امكان ندارد، ديگر شما يك فكري مثلا بكنيد كه يك تنازلي بكنيد، من به آنها مي گفتم ما تكليف داريم ادا مي كنيم ، مي شود و نمي شود براي ما مطرح نيست . ما مكلفيم از طرف خداي تبارك و تعالي كه با ظلم مقابله كنيم ؛ با اين آدمخوارها و با اين خونخوارها مقابله كنيم . ما به آن اندازه اي كه قدرت داريم مقابله مي كنيم ؛ اگر پيروز شديم كه خوب ، الحمدلله ، و اگر پيروز هم نشديم ، الحمدلله كه به تكليف عمل كرديم . مسلمين بايد خودشان را مكلف بدانند؛ گمان نكنند كه اگر پيروزنشدند، نيستيد پيروز. اگر معنويات ما محفوظ بشود، گرايشمان به قرآن محفوظ باشد، چه شهادت براي ما حاصل بشود، كه نيل بزرگي است ؛ و چه پيروز بشويم . ما الحمدلله درهمه جاها پيروز هستيم ؛ و احدي الحسنيين براي ماست ، ان شاءالله .
شكست ابرقدرتها و جنبش بيداري بخش ملتها
ما اميدواريم كه يك روزي با جنابعالي ، با آقاي آسيد موسي صدر - سلمه الله تعالي -در قدس با هم نماز بخوانيم ان شاءالله . و ما مايوس نيستيم . مسلمين بايد با قدرت پيش بروند. امروز تقريبا ابرقدرتها رو به شكستند، رو به شكستند، آنطور نيست كه خيال بشودمثل ده سال پيش از اين است . امروز امريكا الان گرفتار همين مسلمانهاي سياهپوست است ، كه مجبور شده در چندين شهر، هشت شهر، اعلام حكومت نظامي بدهد. اين مسئله يك جنبشي است كه در بشر پيدا شده كه زير بار نمي خواهد برود، يك چيزي است همه جا پيدا شده . الان در عراق جنبش پيدا شده است ، در - عرض مي كنم -پاكستان ، در هندوستان ، در جاهاي ديگر، همه جا پيدا شده . اين مسلمانها بايد هم را پيدابكنند، خودشان را پيدا بكنند، خيال نكنند كه ابرقدرتها چه هستند. نخير، همچوحرفهايي نيست در كار. هم خودشان را پيدا بكنند، و هم با هم اجتماع بكنند، با هم وحدت داشته باشند، تا ان شاءالله پيروز بشوند، و پيروز مي شوند، ان شاءالله . اميدواريم كهاين انقلابات و نهضتهايي كه در بين مسلمين پيدا شده همه جا برود و همه جا با هم باشند،و با وحدت كلمه و اتكال به خداي تبارك و تعالي ، كه منشاء همه پيروزيهاست ، ما به پيش برويم ، و همه ممالك اسلامي وحدت كلمه ، و زير بيرق اسلام زندگي مرفه آبرومندانه بكنند ان شاءالله تعالي . خداوند ان شاءالله لبنان عزيز را نگه دارد و مسلمانان لبنان را،مسلماناني كه براي اسلام در جنگ هستند پيروز كند ان شاءالله تعالي .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- در صحيفه نور، در ذيل تاريخ 31/2/58 درج شده است اما به استناد گزارش مطبوعات "مورخ 1/3/59"تاريخ ديدار 30/2/59 مي باشد.
2- امام موسي صدر. 3- خاورميانه .
4- يكي از سرداران سپاه اسلام .
5- شاه .
6- شاپور بختيار، آخرين نخست وزير رژيم شاه .
کوچکتر