عنوان : معجزه الهي - روحيه شهادت طلبي ملت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 26 شهريور 1358
تاریخ قمری : 25 شوال 1399
مناسبت : شهادت حضرت امام جعفر صادق "ع " و سالروز فاجعه مدرسه فيضيه
جلد : 10
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
توشه آخرت ؛ توحيد و خدمت به اسلام
من نمي دانم با چه بياني از اين جوانهايي كه در طول اين مدت فداكاري كردند تشكركنم . آنقدري كه مي توانم عرض كنم اين است كه اين مطلب براي خداست و ما هم ازخدا هستيم ؛ انالله ، و به سوي او هم مي رويم ؛ دير و زود خواهيم رفت ؛ و چه بهتر كه دراين راهي كه داريم قهرا به آن طرف مي رويم با يك توشه باشد. و آن توشه توشه توحيداست ؛ توشه خدمت به اسلام است .
من نمي توانم براي - خدمتگزاري - جواني كه براي خدمتگزاري به اسلام شب تاصبح ، شب زنده داري مي كند، در حال خطر واقع مي شود، مجاهده مي كند، ارزش براي اين ما نمي توانيم حساب بكنيم كه ارزش اين چقدر است ، اجرت اين چقدر است ، مگرغير از خدا مي تواند كسي به اين اعمال پاداش بدهد؟ مگر طبيعت و زينتهاي طبيعت ،پاداش يك موجودي است كه براي خدا قيام كرده است و براي خدا خودش را به خطرانداخته است ؟! آن چيزي كه دل ما را خوش مي كند اين است كه براي شما پيش خداي تبارك و تعالي يك حسابي باز است و الا ما نمي توانيم از شماها تشكر كنيم يا خداي نخواسته به شما اجر بدهيم . ما همچو قدرتي نداريم ، آنچه هست اين است كه شما از خداهستيد، براي خدا هم كار كرديد و خدا هم اجر شما را مي دهد. اجري كه خدا مي دهد،آن ارزش دارد، ارزش عمل شما آن است كه خدا به شما مي دهد ان الله اشتري من المومنينانفسهم و اموالهم بان لهم الجنه (1) جنت ، آن جنتي كه لقاي خداست ، جنتي كه لقاي دوستان خداست ؛ آن براي شما كافي است . و از آن كه گذشت ، ديگر در عالم طبيعت نمي شودبراي اعمالي كه براي خداست يك چيزي قرار داد. هرچه مربوط به عالم طبيعت است ،مادون آن چيزي است كه براي خداست .
رعب الهي در دل دشمنان ملت
و شما براي خدا قيام كرديد و براي خدا هم مجاهده كرديد، و براي خدا ان شاءالله تاآخر مجاهده مي كنيد؛ و اين نهضت را به پيروزي مي رسانيد براي خدا باز. و اين لله بودن ، شما را به پيروزي رساند؛ و الا با يك همچو قدرت شيطاني و قدرتهاي ديگري كه دنبال او بودند، اصرار مي كردند، تشر مي زدند، تهديد مي كردند، شما جوانها ايستاديد،اين قدرت ايمان بود كه شما را جلو برد؛ نه قدرت طبيعت و مادي . از حيث ماديت آنها برما طرف نسبت نبودند. اينكه دنيا را به تحير واداشته است و حسابها را همه خطا از كاردرآورده است اين است كه چطور يك ملتي كه نه ساز و برگ دارد، نه نظام ، نظامي دركار نبود كه فكري در اين باب نبود كه ما بخواهيم يك فكر نظامي بكنيم يك نيروي نظامي داشته باشيم . نه نظامي ما داشتيم ، و نه ساز و برگ مقابله با آنها. شما خيال مي كنيدكه اگر نبود اراده خدا، كه منصرف كرد اينها را از اينكه مقابله كنند، و نبود آنكه رعب دربسياري از آنها ايجاد كرد [كار پيش مي رفت ] اينها با يك شب مي توانستند همه تهران راخراب كنند. همه چيز دستشان بود. همه مراكزي كه يك نفر آدم كه گوشش مي جنبيدهمه را بمباران كنند. نه اينكه براي خدا نكردند؛ خدا اذهان اينها را همچو منصرف كرد ودلهاي اينها را همچو پر از خوف كرد كه دست به آن آلاتي كه بايد بزنند نزدند. اين يكي از معجزاتي بود كه در اين قضيه واقع شد.
شكست كودتا، معجزه بود
و معجزه ديگر همين توطئه اي بود كه براي كودتا در همان شبهاي آخر، كه ما درتهران بوديم ، اينها ديده بودند. و قبلش توطئه اين بود كه حكومت نظامي را روز هم اعلام بكنند. ما هم هيچ خبر از هيچ نداشتيم . اعلام بكنند مردم توي خيابانها نيايند، قواي انتظاميه تمام را بگيرند؛ تمام خيابانها و اينها را قواي انتظامي و آلاتي كه آنها دارند؛تانكها را بياورند مستقر كنند. و بنابراين بود كه در همان شب بريزند و هركس را كه احتمال بدهند كه اين يك مثلا چيزي هست از بين ببرند و بعد هم چه بكنند. ما هيچ اطلاع نداشتيم . من حيث لايحتسب (2) قضايا واقع شد، مثلا گفته شد كه بشكنيد اين اعتصاب را، اين نظام را، اين حكومت نظامي را. خوب ، مردم شكستند؛ و آنها نتوانستند كه بياورندنابودشان بكنند. بعد آن درگيريها پيدا شد. مرحوم قرني ، (3) - خدا رحمتش كند - اينجابود. به من گفت كه مقاتله و جنگ مابين مردم و قواي دولتي در آن شب سه ساعت و نيم بود. با سه ساعت و نيم ، دستهاي خالي بر تانك و توپ و مسلسل و اينها غلبه كرد! اين غلبه ، غلبه الهي بود. اين نظر خدا بود. اين نظر خدا را حفظش بكنيد.
خودتان را متصل كنيد به آن درياي بي پايان الوهيت . قلبهايتان را متصل كنيد به مبداءخير. همه چيز از اوست . او كس همه كس است . همه پيروزيها با اراده او حاصل مي شود.همه خوبيها با اراده او تحقق پيدا مي كند. هرچه بدي هست از ماست ، و هرچه خوبي است از اوست . خودتان را به او متصل كنيد. آن قطره هاي ضعيفي كه ما هستيم ؛ بلكه لاشي ايم ، هيچيم ؛ اما اگر متصل بشويم به آن درياي رحمت الهي همه چيز مي شويم ؛قدرت پيدا مي كنيم .
غلبه اندكي از مومنين بر لشكر كفر
صدر اسلام هم يك دسته از اعرابي كه نه نظامي داشتند و نه پرورش نظامي شده بودند و نه ساز و برگي داشتند [و] آنها از شما، دست تهي تر بودند. هر چند تايشان يك شمشيري ، با يك چيز، خرمابند، بندشان بود ليفهاي خرما. هر چند تايشان هم يك اسبييا يك شتري . وضع اينطوري بود، عدد هم بسيار كم ؛ تمام لشكر اسلام سي هزار بود. ورومي ها كه آمدند با اسلام مواجه شدند، پيشقراول آنها شصت هزار بود! همه لشكراسلام سي هزار. به حسب تاريخ ، پيشقراول آنها شصت هزار بود. دنبالش هشتصد هزار،يا هفتصد هزار! يكي از سردارهاي اسلام گفت كه ما اگر بخواهيم به طور عادي با اينهامقابله كنيم ، اينها هم طليعه شان ، كه همان پيشقراولشان باشد، دو مقابل ما هستند، ما بايديك كاري بكنيم كه اينها را بترسانيم . سي نفر همراه من بيايد ما مي رويم با آنها جنگ مي كنيم . با اين شصت هزار تا جنگ مي كنيم ! به او گفتند آخر نمي شود. بالاخره ، چك وچك كردند تا قبول كرد كه شصت نفر باشند. شصت تا يك نفري شبيخون زدند به آنهاشكستشان دادند! شصت هزار جمعيت را شصت نفر مومن ، شصت نفر كه براي خداداشت كار مي كرد، اين طليعه را شكست دادند. اسباب اين شد كه اين سي هزار جمعيت بر روم غلبه كرد؛ بر ايران هم كه غلبه كرد. در صورتي كه آنها همه چيز داشتند. آنهايراقهاي اسبهايشان هم ، از قراري كه گفتند، طلا بوده است ! لكن ايمان نداشتند؛ ميانشان تهي بود؛ هر چه بود يك صورت بود؛ هر چه بود يك ساز و برگ بود؛ اما ميان تهي بود.اين روحيه در آنها نبود كه ما اگر بكشيم هم بهشت مي رويم ؛ اگر كشته بشويم هم بهشت مي رويم ، اين روحيه در آنها نبود، در اينها بود. و اين روحيه غلبه كرد.
روحيه شهادت طلبي ملت ؛ منشاء پيروزي
و من مطمئنم به اينكه شما پيروز مي شويد ان شاءالله ؛ براي اينكه يك همچو روحيه اي امروز من در بين ملتمان مي بينم . يك دفعه و دو دفعه نبوده است ، از نجف تا اينجا، مواجه شدم من با جوانهاي زيبا، جوانهايي كه اول جواني شان است ، و اينها يكي شان آمد درنجف آمد جلو من نشست بنا كرد قسم دادن من را، كه شما[را] قسم [مي دهم ]، قسم دادكه من شهيد بشوم . بعد هم كه ما در اينجا آمديم ، زن اين تقاضا را كرده ؛ جوانها اين تقاضارا كرده اند. زني كه بچه هايش را از دست داده است باز مي گويد كه من يكي - دو تا دارم اين را هم مي دهم . اين روحيه ، روحيه اي است كهاطمينان براي ما مي آورد. اين بر همه تانكهاي عالم مقدم است ؛ يعني پيروز مي شود. اين روحيه ، روحيه اي است كه خداي تبارك و تعالي انعام كرده است ، مرحمت كرده است ،اين مرحمت الهي را حفظ كنيد، اين امانت است . اين را كوشش كنيد محفوظ بماند. ومادامي كه اين روحيه الهي ، اين هديه الهي ، در بين شماها هست ، از هيچ نترسيد؛ نگراني هيچ وقت نداشته باشيد. به فكر اين نباشيد كه چرا به ما احسنت نگفتند؛ چرا به ما اجرندادند؛ چرا با ما مثلا همراهي نكردند. خدا همراه شماست . امام زمان - سلام الله عليه -دعاگوي شماست . از چه ما مي ترسيم ؟ ما چرا بترسيم ؟ مايي كه راهمان راه خداست ،مايي كه در مقابل اين قدرت شيطاني ، كه همه چيز ما را، اسلام ما را، جوانهاي ما را، همه چيز ما را، از بين برد، قيام كرديم ، از چه بترسيم ؟ از اين بترسيم كه كشته مي شويم ؟ خوب ،بشويم . جوانهاي ما همه كشته شدند. از اين مي ترسيم كه غلبه بكنند؟ غلبه هم بكنند ماترس نداريم ، براي اينكه ما حقيم . وقتي حق هستيم ، غالب هم بشويم ما حق هستيم ؛مغلوب هم بشويم ما حق هستيم . و ان شاءالله غالب مي شويم ، مطمئن باشيد، دلتان را به اين مبداء خير متصل كنيد. با خدا مناجات كنيد، اين شبهايي كه در اين تاريكيها اسلحه به دوش است و در اين تاريكيها راه مي رويد، دلتان را به آن مبداء متوجه كنيد. متصل بشويد به آن درياي بزرگ رحمت ، و از هيچ چيز ديگر باك نداشته باشيد. از هيچ كس هم توقع نداشته باشيد. نظرتان هم به هيچ كسي نباشد، و غير از آن يك قدرت هم ، هيچ چيز نشناسيد. همه اوست . همه هرچه هست آنجاست .
خداوند ان شاءالله به شما اطمينان عنايت كند، ايمان كامل عنايت كند؛ و شماها را درشمار شهداي كربلا محسوب كند؛ و همه ما را موفق كند كه اين وظيفه اي كه الان به دوش همه ما هست ، اين وظيفه را بتوانيم خوب عمل كنيم .
پانویس :
1- بخشي از آيه 111 سوره توبه : "خدا، جان و مال اهل ايمان را به بهشت خريداري كرده است ". 2- بخشي از آيه 3 سوره طلاق : "از آن جهت كه به حساب نمي آيد".
3- شهيد ولي الله قرني ، نخستين رئيس ستاد ارتش پس از پيروزي انقلاب .
کوچکتر