عنوان : تشريح و تبيين وظايف و تكاليف دادگاههاي انقلاب
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 18 بهمن 1361
تاریخ قمری : 23 ربيع الثاني 1403
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : ايام دهه فجر انقلاب اسلامي
جلد : 17
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تلاش براي كسب رضايت الهي
من هم مشكلات دادگاههاي انقلاب را و دادسراهاي انقلاب را مي دانم كه خيلي زياد است ، و هم زحمات آنها را مي دانم كه زحمات بسياري است ؛ براي اينكه ، خودمواجه شدن با امثال آنهايي كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است ، اصلا مواجه شدن با آنها هم خودش مشكل است . فرضا كه انساني بخواهد به آنها مسائلي را بگويد و آنهاجواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلي زياد است و من مي دانم كه باحجم زياد و كمبود افرادي كه حوزه هاي علميه نمي توانند، حالا من سفارش زياد كرده ام و مي كنم ، وليكن خوب ، كمبود دارند. و اين هم نكته اش اين است كه در فكر اين مسائل ،حوزه ها نبودند، يعني حوزه ها دنبال همان احكامي بودند كه رايج بين خودشان هست ومحل ابتلاي مردم است ، مسئله دولتي در پيش نبود كه راجع به اين هم فكري بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزه ها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند ومن هم سفارش زياد كرده ام و باز هم مي كنم ؛ لكن اين مسئله البته مشكل است ، لكن شمادر يك انقلابي كه پيش مي آيد توقع اينكه مسائل به آساني رفع بشود نبايد داشته باشيد ونداريد هم . و اينكه كسي به شما از بشر يك تشويقي بكند - يك عرض مي كنم كه فرض كنيد كه - پاداشي بدهد، شما براي خدا كار مي كنيد، بشر چيزي نيست ، بشر يك چيزيحالا مي گويد، يك چيزي فردا - فرض كنيد - بعضيهاشان خلافش را هم مي گويند؛ ايني كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم نه با مردم ، و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم . مايي كه براي خدا مي خواهيم يك كاري بكنيم توقع نداشته باشيم .
قاطعيت در برخورد با اشرار و ضد انقلاب
و من مخصوص اين قشري كه سر و كارشان با اين اشخاصي است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مي دانم . و من در آن نوشته اي هم كه نوشتم راجع به ، ضد انقلاب را استثناء كردم . و من مع ذلك گاهي مي بينم سئوال مي كنند كه راجع به اينها چي . خوب ، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست . آنها نه عفوي حالا در كار است برايشان مگر اينكه خيلي تشخيص بدهند كه نه ،ديگر حالا منقلب شده واقعا؛ والا ما نمي توانيم حالا با ضد انقلاب يك جوري رفتاركنيم كه فردا باز يك اجتماعي بكنند و يك غائله اي براي ايران ايجاد كنند، براي اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمي دهد اين را. ما راجع به افراد ديگري كه افراد عادي هستند، افرادي هستند كه يك جرمهايي كرده اند كه در همه جا هست اين جرمها، عادي است ، آنها را بايد البته خوب رسيدگي بكنند و چه بكنند و چه بشود.
راجع به اموال ، اگر اموالهايي هستند كه واقعا در معرض اين اند كه اگر چنانچه رسيدگي به آنها نشود از بين برود، همان طوري كه آقاي محمدي (1) فرمودند، خوب ،اين يك مسئله اي است كه براي خاطر آنها، ولي غايب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براي اينكه ، از امور حسبيه است ، و بعضي وقتها واجب است اين امر را انجام دادن ، براي حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالي كه در معرض خطر است ، در مظان از بين رفتن است ، بفروشند و برايشان نگه دارند، همين طوري كه آقاي موسوي (2) گفتند. و ان شاءالله اين كارها را انجام مي دهيد. زندان ، محل ارشاد و تربيت مجرمين
و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهايي كه مربوط به دادگاه انقلاب است ، من نمي گويم كه بايد اينجا سستي بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوي اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعا مستحق حدودشرعي هستند حدود شرعي را جاري بكنند كه - زندانها - بايد زندانها محل تربيت باشند،بايد مردم را در زندانها تربيت كرد. زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب ، كساني كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ،ارشادشان كنند. ممكن است يك عده ايشان افرادي باشند كه واقعا گول خورده اند، وشايد اكثرا هم گول خورده باشند. آنهايي كه گول خورده اند كم كم درست مي شوند؛ تايك وقتي كه آرامش پيدا شد، خوب ، آنها هم بروند سراغ زندگيشان . اما آنهايي كه غيراينها هستند، فرض كنيد يك كسي دزدي كرده ، يك كسي - يك فرض كنيد كه - يك كارخلاف كرده ، ايني كه حد شرعي دارد، خوب حد شرعي جاري كنيد. آني كه حد شرعي ندارد بايد رسيدگي كرد و اين تعزيري مي خواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند. آن هم كه حد دارد حدش را مي زنند رها مي كنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضي نباشد و اينكه يك كسي كه بايد يك چند تا شلاق بخورد برود،خوب ، اينها را ناراحت كردن ، كه اينها بايد زودتر رسيدگي شود. حالا هم باز همين معنا را- عرض مي كنم كه - همه بدانند كه در غير دادگاههاي انقلابي كه مربوط به اين گروهكهاست ، ساير دادگاهها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند. و من به حوزه علميه هم سفارش كرده ام و مي كنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است .
رفتار انساني - اسلامي با زندانيان
شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاي دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمي توانيد بكنيد.يا اينكه به مجردي كه انقلاب شد كارهايش يك دفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دسته اي اشرار هست . خوب ، اشرار، مگر امريكا اين همه اشرار را ندارد؟ اين همهجناياتي كه در امريكا واقع مي شود در ايران واقع نمي شود، يا در جاهاي ديگر، اين هم ،همه اش براي اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين ؛ يك عده اي متدين آمدنددر ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بوده اند ويك دسته شان هم از اشخاص عادي بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند، و حالا هم الان هستند. حالا هم همه ايرانيهايي كه هستند، اينهايي كه از اول بودندحالا هم هستند در ميدان ، حالا هم [خدمت ] مي كنند. و از باب اينكه يك ناراحتيهايي در پيش بود، خوب ، من صلاح ديدم به اينكه بعض مسائل را مطرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيري دارند مي كنند. و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما درهمان جا من قضيه دادگاهها و دادسراي انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است ، همان جا من گفتم آنها حسابشان علي حده است . اينها بايد با جديت [درست ] بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره ، معامله با آنها مادامي كه در زندان هستند، معامله انساني - اسلامي بايد باشد. و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايدفلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس تا برود و آن ، اشراري است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، مي ماند تا هر وقتي كه خدابخواهد.
قدرداني و تشكر از خادمين به اسلام و مسلمينان شاءالله جبران همه نقيصه ها را او مي كند. بشر چيزي نيست ، فرض كنيد كه به شما يك تبريكي هم بگويند، اين اثري ندارد؛ آنكه اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگي انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه ان شاءالله همان طوري كه تاحالا وضع ايران رو به خوبي است الحمد لله ، رو به بهبودي است ، از اين به بعد هم رو به بهبودي بشود. . . . و اين مسائل جنگ هم زودتر ان شاءالله حل بشود. و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش - و حال آنكه نمي كنند رها - كار خودش را زود انجام مي دهد، ولي حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مي دهد.
فريب كاري منافقان و ساده انديشي بعضي افراد
آن مسئله اي كه همه كس مي گفت ، هر كس مي رسيد مي گفت كه "نمي شود، نكنيد،خونريزي مي شود، چه مي شود"، بعضي از آقايان از قم به من نوشتند كه "آقا ديگر بس است ، - ديگر - اين شاه ماندني است ، ديگر بس است رها كنيد" خوب ، اينها نمي دانستندقضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتي براي منافقين . منافقين ، خوب بعضيها را بازي داده بودند اينها، خوب ، اين همه جوانان ما رابازي دادند هيچ ، بعضي از علماي ما را بازي داده بودند، بعضي از ريش سفيدهاي ما رابازي داده بودند كه به من سفارش نوشته بودند راجع به اينها. و من آن آدمي كه آمد، باآنكه سفارش نوشته بودند اينها، گوش كردم حرفهايش را ديدم آدم معوجي است ؛ اززياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم .
در هر صورت ، ما بايد اين راهي كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مايوس نبايدبشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعني خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانيها،خارجيها تبريك مي گويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان ، سر و كار دشمني است و ماهم بايد اعتنايي به اين دشمنيها نكنيم . آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم . يعني همه چيزما داريم ، آنها هيچ چيز ندارند. و تا حالا هم كه خداي تبارك و تعالي به ما لطف فرموده ،عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدي آن طوري كه انقلابات ديگر مي بينند، نديديم . اين طور كه يك ميليون ، يك ميليون مي ريختند دريا، ما نداديم اين طور چيزهارا و آن هم براي همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك رازرساندند. من اين حديثي كه وارد شده ، گاهي وقتها به اين ، همين امثال محمدرضا حمل مي كنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر(3) اين رجل فاجر وقتي كه كار را رساند به آنجا،يكدفعه انقلاب حاصل شد. اين تاييد است ديگر، تاييد دين است ، عكس العمل است اين ، آن كاري مي كند كه عكس العملش يك همچو مطلبي مي شود، و اين از اوضح مصاديق بود كه اين ، آن رجل فاجر(4) بود كه تاييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند همه به اينكه اين رژيم ،رژيمي نيست كه بشود به آن دل بست . اين رژيمي نيست كه بتواند خدمتگزار باشد؛ اومي خواهد غارت كند، مي خواهد از بين ببرد. وقتي مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد. و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمي و بايك ضايعات كمي ، و آن چيزي كه برديد ارزشش در دنيا زياد است ، و آن اين است كه اسلام را آورديد؛ اسلام را آورديد در ايران . حالا هر كه هم ، هر چيزي مي خواهد بگويدبگويد، به ما چه ربطي دارد. براي ما همه مي گويند، براي شما هم بگويند. مثلا براي من مي گويند كه ، از اين خارجيها يك وقتي نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كاري از او نمي آيد، اين اطرافيها دارند اداره مي كنند او را، آن اطرافيها را من تا حالا نشناخته ام كه او هي دارد به من مي گويد - عرض مي كنم كه - يا فلان آدم يا فلان آدم در او تاثيردارد، حال آنكه اگر مرا آنهايي كه شناخته اند مي دانند كه من آني كه بايد انجام بدهم تحت تاثير واقع نمي شوم ، انجام مي دهم . اگر من بنا بود كه تحت تاثير واقع شده بودم ، ازاول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آن قدر به من خيرخواهي كردند الي ماشاالله . خوب ، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهي زياد مي شد كه كشته مي شود، چه مي شود، شلوغ مي شود، چه مي شود، پيش هم نمي رود، از اينها، لكن ما ديديم كهخوب ، يك تكليفي است ما ادا مي كنيم . توانستيم كه بحمدالله ، حالا هم توانستيم كار راانجام بدهيم ، نتوانستيم هم تكليفي بوده است ادا كرديم . حالا هم شما همين است ، يك تكليفي متوجه است الان به همه ما براي حفظ اين جمهوري ، به همه ايرانيها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد؛ رژيم را برديد، يك رژيم حقي راآورديد، بالاخره هم شكستيد شما [رژيم ] را، اما تكليف ادا كرديد. آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مي گويند كه ما آن كار را بكنيم ، حالا اين كار پيش مردم چه مي شود،مردم چه صلاح مي بينند و آن همه صلاحديد مي كردند براي حضرت امير، كه شما آن آدم (5) بگذاريد باشد؛ بعدها، ايشان مي گفت من نمي توانم يك كسي كه برخلاف اسلام عمل مي كند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات . و ان شاءالله اميدوارم كه بزودي مسائل حل بشود و اگر من نبينم ، شما ان شاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده ، حل شده و موفق باشيد. خداوند تاييد كند همه را.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- آقاي محمد محمدي گيلاني ، رئيس دادگاههاي انقلاب اسلامي .
2- آقاي سيد حسين موسوي تبريزي ، دادستان كل انقلاب اسلامي . 3- كنزالعمال ، ج 1، ص 45، ح 115. "همواره اين دين بواسطه مرد فاجر گنهكار تاييد مي شود".
4- محمدرضا پهلوي . 5- معاويه بن ابي سفيان .
بزرگتر کوچکتر