عنوان : تبيين وظائف روحانيت در نظام اسلامي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : قبل از ظهر 20 تير 1359
تاریخ قمری : 28 شعبان 1400
مناسبت : در آستانه ماه مبارك رمضان - و شكست توطئه كودتاي نوژه
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
عنايات الهي در كشف توطئه دشمنان
آقايان اگر بفرمايند، من راحتتر مي شوم . بفرمايند بنشينند، بفرمايند بنشينند. از اينكه آقايان در اين هواي گرم و جاي تنگ و گرم [هستند] معذرت مي خواهم از آقايان . شمااينجا منزل خود شماست و من هم خدمتگزار خود آقايان . اميدوارم خداي تبارك وتعالي به همه آقايان و به همه ملت توفيق بدهد كه اين مشكلاتي كه در پيش است با همت همه مرتفع شود.
من يك كلمه بايد با علما و فضلا و ائمه جماعات و سنخ روحانيت در سطح كشورصحبت كنم ، يك كلمه هم با ملت . آن چيزي را كه با آقايان روحانيون در ميان مي گذارم اين است كه شما مي دانيد كه توطئه ها از همه اطراف هست و رو به افزايش است ، لكن ازاين توطئه هايي كه منتهي به سلاح و قواي مسلح و اينها [مي شود] هيچ باكي نيست . آنها راخداي تبارك و تعالي همراهي مي كند چنانچه كرد و مي بينيد. همين امروز هم يكي ازعلماي جماران آمد و قصه اي را نقل كرد كه از آن قصه هم من فهميدم كه عنايت خدا باماست . ايشان فرمودند كه : يك خانه اي را ظاهرا در شميرانات ، اين آقاياني كه در كميته بودند و پاسدارها و اينها، به عنوان اينكه شنيده بودند اينجا قمارخانه است ، رفته بودند به عنوان اينكه در اين قمارخانه را ببندند، وقتي هم رفتند ديدند كه بله بساط قمار ومشروبات و اينها هم هست . يكي از پاسدارها رفته است پشت آنجا كه برود ببيند آنجا چهخبر است . يك سگي همچو حمله كرده به او كه او را وادار كرده كه برود در زير زمين .وقتي رفته در زيرزمين [ديده ] يك مقدار زيادي اسلحه و امثال ذلك زياد [هست ]، كه شايد بعد در راديو و اينها اطلاع بدهند به ملت . گفتم به آن آقا، با هدايت سگ اين واقع شده ! اين سگ مامور است . همه عالم مامورند. آن روز باد و شن مامور(1) بود، امروز هم در اين قصه سگ مامور بوده است كه آقا را، اين پاسبان را ملزم كند كه برود كشف بكند.از اين امور خوفي نداشته باشيد. ملت ما هم از اين امر خوف نداشته باشند. و حماقت مال اينهايي است كه در عين حالي كه ديدند كه آن راسشان (2) با آنهمه قدرت كه در دست داشت بالفعل ، و با آنهمه پشتوانه هايي كه از همه گروههاي خارج و داخل داشت ، درمقابل ملت و در مقابل تاييد خداي تبارك و تعالي از ملت ما، نتوانست كاري بكند. حالاكه آنها رفتند و رو به جهنمند، اين عده بيچاره اي كه براي خاطر يك دنياي كمي ، فاني ،مي خواهند توطئه بكنند، و آن هم اينطور توطئه اي كه معلوم است كه چنانچه موفق به كشفش هم نشده بوديم و قيام هم كرده بودند، خفه مي كردند آنها را، اين خوفي ندارد.آن توطئه هايي كه از اول نهضت ، يعني پيروزي ما، پيروزي شما شروع شده است و بازهم در كار است ، آن را بايد آقايان توجه به آن داشته باشند.
تلاش شياطين در ارائه چهره ناهنجار از نظام
اينها از همه فرصتها و از همه ابعاد مي خواهند استفاده بكنند. مثلا يكي از مسائلي كه دست خارج در آن هست و شياطين داخلي ، اين است كه انتظامات را وادار كنند كه محفوظ نباشد و به هم بخورد. در كميته ها، در انجمنهاي اسلامي - كه در همه سطح كشورهست - و در دادگاهها و پيش پاسدارها و پاسبانها و قواي مسلح ديگر، يكجور تزريقاتي مي شود، كه نتيجه آن تزريقات و تبليغات اين است كه انسجام ملت را از دستش بگيرد وملت ما را معرفي كند به دنيا كه اينها اصلا تحت هيچ نظامي نيستند. اينها نظام ندارند. آنهاحكومت جنگلي دارند، تا اينكه مصحح پيدا بشود پيش ابرقدرتها براي اينكه يك "ولي "اي براي ما بفرستند. داخل را به هم مي زنند. انجمنهاي اسلامي يك كارهايي - مثلا- گاهي بچه هايشان ، جوانهايشان انجام مي دهند كه موجب به هم ريخته شدن اوضاع است . يا كميته ها [در] سرتاسر كشور، بعضي از جاها كه بعض اشخاص درشان نفوذ كرده است وادار مي كنند كه آنها هم يك كارهايي بكنند كه موجب يك اختلالي بشود درنظم . جهاد سازندگي هم اشخاصي در آن نفوذ كرده اند و مي كنند كه آنها هم كاري انجام بدهند كه مردم را از خودشان متنفر كنند. و در دادگاهها هم گاهي بعض اشتباهاتي مي شود كه آن هم موجب نارضايتي است . اينها مي خواهند شما را، مقصدشان اين است كه روحانيت را پيش ملت ضعيف كنند، و انسجام بين اين قوايي كه بايد باشد و انتظامي كه بايد در يك مملكتي براي اداره اش باشد، اين انسجام را به هم بزنند. وقتي - فرض كنيدكه - هر چه قدرت هم داشته باشند قواي انتظامي و مسلح ، اگر منسجم نباشند كاري ازشان نمي آيد. تا سپاه پاسداران ، ژاندارمري ، ارتش ، شهرباني و ساير قواي مسلح با هم منسجم نباشند، و همه از يك راه نروند، نمي توانند يك توطئه هايي كه هست ، و ممكن است يكوقت واقع بشود نمي توانند آن را خنثي كنند و خفه كنند. چنانچه بين روحانيون ، تمام طبقاتي كه روحانيت شامل آنهاست ، از علما و فقها، از محصلين ، از خطبا، ائمه جماعت ،همه اينها، اگر آن وظايفي كه محول به خودشان است ، آن وظايف را فراموش كنند، ويك راه ديگري كه محول به آنها نيست بروند، اين هم يك خلاف نظمي است . و اين خلاف نظم موجب اين مي شود كه اولا شما را در بين ملت يكجور ديگري غير از آنكه واقعيت هست معرفي كنند و ملت را از شماها كم كم جدا كنند. همين مسئله اي كه دراوايلي كه رضاخان آمد و كودتا كرد و بعد مستقر شد، همان برنامه ها دارد حالا شروع مي شود.
توجه روحانيت به حدود وظايف شرعيه خويش
اين خطاب من به همه علما و تمام روحانيون به كلمه عام و به همه ملت است . اگر باهوشياري و با توجه كامل و تفكر كامل توجه نكنند به اين توطئه ، اين موجب اين مي شودكه ملت و روحانيت از هم جدا بشوند، و روحانيت نتواند آن كاري كه به عهده اوست انجام بدهد. و چنانچه يكوقتي آنها فرصت كنند، از همين معنا، از جدا شدن ملت ازروحانيت استفاده كنند و كارهاي سابق را اعاده كنند، همان نقشه اي كه من خوب يادم هست كه در زمان رضاخان بود، و آن نمايش دادن روحانيت به يك صورت غيرصحيح و جدا كردن مردم از روحانيت . در اوايل زمان رضاخان كه قدرتش مستقر شد، يكي ازاموري كه او انجام داد همين بود كه روحانيت را در بين مردم - هي كم كم - مي خواست ازبين ببرد. از شوفرها شروع كرده بودند. در آن زمان شوفرها يك آلت دستي بودند كه [يكي ] از علما براي من نقل كرد - خدا رحمتش كند - كه من در اراك بودم و مي خواستم بيايم به تهران يا قم ، اتومبيل به من اجاره نمي دادند. و آن شوفر گفت كه ما به دو طايفه بناداريم كه اتومبيل كرايه ندهيم و آنها را سوار نكنيم : يكي فواحش و يكي معمم ! اين ازدست شوفرها در آن زمان . حالا هم من نمي دانم چه جوري است كه باز شوفرها راكشيدند در كار، با اينكه شوفرها حالا، غير آن وقت هستند. البته حالا هم متعهدنداكثرا ان شاءالله ، لكن بعض از آنها شروع كردند. تبليغاتي در آنها شده است . يك دسته بنديهايي شده است كه حالا هم اهل علم را بعضي از شوفرها سوار نمي كنند. اين همان توطئه اي است كه از اول انگليسها درست كرده بودند، و حالا هم عمال همه قدرتهايي كه با شما مخالفند. شما يك توجه بايد داشته باشيد، و ملت هم يك توجه .توجه شما اين است كه از حدود وظايف شرعيه خودتان و روحاني خودتان تجاوزنكنيد.
لزوم حضور روحانيون در صحنه سياست
روحانيون همه ، ملت همه ، بايد حاضر باشند در مسائل سياسي ، حضور داشته باشند.اينكه بعض از عناصر حالا هم گاهي مي گويند كه روحانيون بروند توي مجلسها، توي مدرسه هاي خودشان و مشغول كارشان باشند، و ماها بايد وارد اين كارها باشيم ، اين يا ازبي توجهي به عمق مسائل است كه من بايد بگويم بعضي شان بي توجه هستند، و يا اينكه عمال همانها هستند كه در زمان رضاخان يك همچو كارها را مي كردند. و در طول تاريخ تقريبا حدود سيصد سال اينقدر تزريق كردند بر اين ملت و بر خود روحانيون ، كه شمانبايد در سياست دخالت بكنيد كه خود آقايان هم باورشان آمده بود. اگر يك مطلبي -مثلا - راجع به يك امر سياسي كه به نفع ملت بود، اينها مي خواستند دخالت بكنند، يك قشر از خود روحانيت مي گفتند يك امر سياسي است ، به ما چه ! خودشان را كنار كشيده بودند. يعني كنارشان زده بودند اينها را. باورشان آورده بودند كه روحانيون بايد فقطبروند مسئله بگويند؛ آن هم بعض مسائل ، نه همه مسائل . مسائل اگر همه اش باشد كه بيشتر كتب فقه ، كتب سياست است . لكن باورشان آمده بود اين ، مردم هم اين را باوركرده بودند، و اين تبليغاتي بود كه از آن وقتي كه پاي غربيها باز شد در ايران ، مطالعاتشان را كردند، به آنجا رسيد كه اين جمعيت خطرناكند و بايد اينها را كنار زد و مشغول به خودشان كرد، و ملت را هم بايد از اينها جدا كرد. اگر يكي از اينها بخواهد وارد بشود دريك امر سياسي ، ملت با اينها موافقت نكند براي اينكه امر سياسي است به شما چه ؟ درعين حالي كه بايد همه قشرهاي ملت و خصوصا روحانيت حاضر باشند در سياست كشور، و توجه داشته باشند به مسائلي كه در كشور مي گذرد، چه در مجلس و چه دردولت و ديگران . در عين حال بايد آن شغلي را كه دارند از آن دست برندارند. گمان نكنند به اينكه - آن وقت اين گمان بود - ما هيچ نبايد دخالت بكنيم ، و حالا [گمان ] اين باشد كه ما شغلمان فقط دخالت است . خير، در آن وقت هم اين كار صحيح نبوده براي ماو شما، حالا هم اين كار صحيح نيست .
اهتمام حوزه هاي علميه بر امر فقاهت
شما بايد پستهاي خودتان را محكم نگه داريد. ائمه جماعت بايد اين مساجد رامحكم نگه دارند، و خطبا بايد منابر را محكم نگه دارند، و فقه را در حوزه هاي علميه مثل قم و مشهد و امثال اينها و همين طور نجف بايد فقاهت را حفظ كنند. حوزه ها بايدحوزهفقاهت باشد. اين حوزه هاي فقاهت بوده است كه هزار و چند صد سال اين اسلام را نگه داشته . اين مشي اي بوده است كه از زمان قديم ، از زمان ائمه هدي تا زمان ما، مشي اي بوده است كه علماي ما داشته اند و آن حفظ فقاهت . نبايد حالا شما فكر كنيد كه حالا كه بايد [در] امور سياست هم ما دخالت بكنيم ، پس به فقاهت كار نداشته باشيم . خير، بايدحوزه هاي فقاهت به فقه خودشان به همان ترتيبي كه سابق بود هيچ تخطي نكنند. به همان ترتيبي كه سابق تحصيل مي كرديد فقه و مقدمات فقه را [تحصيل كنيد]، محكم فقاهت را حفظ كنند. و ائمه جماعت محكم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ كنند. وخطباي ملت هم بايد منابر خودشان را و موعظه هاي خودشان را و ارشاد خودشان راحفظ كنند. و در عين حال مراقب اوضاع مملكت خودشان باشند. چنانچه اهل بازار بايدبازار خودشان را حفظ كنند لكن مراقب باشند. اينطور نباشد كه ما يكوقت خداي نخواسته ، از آن اصلي كه اساس حفظ اسلام است روبرگردان بشويم و حوزه ها به فقاهت كم توجه بشوند. اين فقها هستند كه حصون (3) اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را. بايدحوزه ها عنايتشان به فقه و فقاهت از همه چيز بيشتر باشد. اگر حوزه هاي فقاهت خداي نخواسته از بين برود يا سست بشود، رابطه ما بين فقها و ملت قطع مي شود. اين حوزه فقاهت است كه رابطه را محفوظ نگه داشته است . اگر يك اشخاصي آمدند در حوزه هاو پيشنهاد كردند كه فقه لازم نيست ، مثلا به اين طول و تفصيل باشد و فلان ، و بياييم يك چيزهاي ديگر را هم چه بكنيم ، اينها اشتباه مي كنند يا مامورند. فقه به همان قوت اوليه اش بايد باقي باشد. حوزه هاي فقاهت ، هم فقاهت را داشتند و هم يك جمعي هم معقول وساير علوم را تحصيل مي كردند. علماي اخلاق بودند در حوزه ها كه مردم را و علما را واهل علم را دعوت به مسائل اخلاقي مي كردند. اهل معنويت و عرفان بودند كه اشخاصي را دعوت مي كردند به آنطور، و كارهاي خودشان را انجام مي دادند. لكن فقاهت كه اساس است سر جاي خودش بود و بايد باشد. و مسجدها [را] بايد محكم آقايان بگيرند، نگهش دارند. دلسرد نشويد از حرفهايي كه اين عمال خارجي در بين مردم منتشرمي كنند. بايد در عين حالي كه حضور داريد در صحنه سياست ، و هر واقعه اي كه واقع مي شود شما توجه بايد داشته باشيد كه اين واقعه آيا به نفع ملت است يا نه ، لكن حوزه هاي فقاهت را به همان قوت خودش حفظ كنيد. اين فقه است كه اسلام را حفظكرده و تا آخر حفظ مي كند ان شاءالله . و از اين شغلي كه داريد و از اين راهي كه داريدمنحرف نشويد، و برويد يك كارهايي كه شما نبايد بكنيد، مثلا يك معممي چهار تا هم پاسدار داشته باشد، و يا هر كاري دلش مي خواهد بكند، يك كسي هم يك كميته درست كند و چند تا پاسبان و هر كاري مي خواهد بكند. اينها يك طرحي است كه ريخته اند براي اينكه شما را از صحنه خارج كنند. وارد يك صحنه اي مي كنند كه شما را بكلي خارج كنند. همچو مي كنند كه هي بيايند فرياد بزنند كه امان از اين آخوندها كه در كميته هاهستند و در دادگاهها هستند. اگر دو تا، سه تا قضيه برخلاف واقع شد، آنها هم قضاياي زيادي را كه صحيح واقع مي شود، پايمال مي كنند. بايد در عين حالي كه هر كس به شغل خودش بايد مشغول باشد، و هر كسي بايد همان كاري كه دارد خوب انجام بدهد، لكن حاضر باشد در مملكت و غايب نباشد از سياستي كه در مملكت مي گذرد.
اعتراض و جلوگيري از كجرويها و انحرافات
توجه داشته باشد كه اگر يكوقت مثلا يك جمعيتي يا يك فردي ، يك حكومتي پايش را كج گذاشت ، همه اعتراض كنند و نگذارند كه واقع بشود. يا يك افرادغيرصحيحي را چنانچه در ماموريتهايي گذاشتند و آقايان و علماي بلاد مي دانند كه اين فاسد است خودشان نروند سراغش ، اطلاع بدهند به آنجاهايي كه بايد اينها را تغييربدهند، و از آنها بخواهند كه تغيير بدهند. اگر خودشان بروند، ولو يك آدم فاسدي راخود آقايان بفرستند يا بروند و آن فاسد را از آنجا بيرون كنند، اين موجب وهم مي شودبراي اهل علم . اينها بايد ارشاد كنند دولت را. ارشاد كنند به اينكه اين ماموري كه اينجافرستادي اشتباه بوده است و دولت را وادار كنند، مجلس را وادار كنند تا اينكه اصلاحبشود. خودشان اگر بخواهند مستقيما دخالت بكنند، موجب اين مي شود كه در بين مردم موهوم بشوند، و شما حفظ حيثيت خودتان برايتان واجب است . هر مومني حفظ عرض خودش برايش واجب است ، لكن علما بيشتر مامورند به اين امور. حجت بر علما تمامتراست . اين وظيفه ماهاست كه بايد هر كسي شغل خودش را محترم بشمارد. دلسرد نشودامام جماعت از جماعتش ، اهل منبر از منبرش ، و - عرض مي كنم كه - مراجع ازمرجعيتشان ، علماي بلاد از مسائلي كه خودشان دارند. اينها بايد حفظ كنند آن چيزهايي كه مال خودشان است و حاضر باشند براي امور سياسي .
توطئه جدايي مردم و روحانيت از هم
و آني كه به ملت عرض مي كنم اين است كه توجه داشته باشد ملت ، كه دشمنهاي اسلام و دشمنهاي كشور شما، از هر راهي استفاده مي خواهند بكنند. اين راههايي كه خوب ، ديده ايد كه واضح است كه توطئه ها بكنند، و مثلا شلوغيها بكنند و فسادها بكنند واينها را كه مي دانيد. راه ديگري كه الان در نظر آنهاست اين است كه اين مراكزي كه مربوط به ربط روحانيت و ملت است ، اين مراكز را سست بكنند و كم كم از بين ببرند.وسوسه كنند به اينكه اين آخوندها كه از آنها كاري نمي آيد، مي رويد توي مسجد چه كنيد؟ برويم راهپيمايي كنيم . خوب ، راهپيمايي سر جاي خودش اما مسجد محلي است كه از مسجد بايد امور اداره بشود. اين مساجد بود كه اين پيروزي را براي ملت ما درست كرد. اين مراكز حساسي است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند. اينطور نباشد كه خيال كنند كه حالا ديگر ما پيروز شديم ديگر مسجد مي خواهيم چه كنيم . پيروزي ما براي اداره مسجد است . ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامي نباشد، چه داعي داريم كه بياييم خودمان را به مهلكه بيندازيم و وارد اين امور بشويم ؟ ما براي اسلام اين كارها را مي كنيم و شما، شما ملت براي اسلام قيام كرديد، و براي اسلام اينهمه زحمت كشيديد و داريدمي كشيد. مراكزي كه مراكز بسط حقيقت اسلام است ، بسط فقه اسلام است و آن مساجداست ، اينها را خالي نگذاريد. اين يك توطئه است كه مي خواهند مسجدها را كم كمخالي كنند. ديگر چهار نفر آدمي كه معلوم نيست اصلا به مسجد و به اسلام و به اينهااعتقادي داشته باشد، يا معلوم است كه ندارد، امام جماعت ايستاده آنجا نماز مي خواهدبخواند، اين هم چند نفر برمي دارد مي آيد آن طرف ، يكي اشان مي ايستد جلو، باقي اشان نماز مي خوانند. اين نماز نيست . با اين نماز مي خواهند اسلام را بشكنند. روحانيون بايدحفظ حيثيت خودشان را بكنند و خداي نخواسته كاري نكنند كه بين ملت يك طورديگري وجهه روحانيت نمايش داده بشود. مردم موظفند كه مساجد خودشان را،مراكزي كه مربوط به روحانيت است حفظ كنند. همان نقشه زمان رضاخان الان شروع شده است . آن وقت هم يكي يكي آمدند، كم كم ، كم كم آمدند وارد شدند. شعراي آنهاشروع كردند به شعر گفتن : "تا آخوند و قجر هست در اين مملكت ، اين كشور دارا به جايي نمي رسد". شاعرشان اينطور مي گفت . حالا من شعرش را نمي خواهم بخوانم .مقالاتي كه مي نوشتند مقالاتي بود كه به ضد روحانيت بود. و آن وقت با كمال وقاحت مي نوشتند و تبليغات مي كردند. همه گروهها را وادار كرده بودند كه به ضد اين طايفه وظايف خودشان را انجام بدهند؛ يعني وظايف انگليسها را آن وقت . اصلا رضاخان راآورده بودند براي اينكه ، اين را تشخيص داده بودند كه يك آدم قلدري است ، و اول هم يك نفر روزنامه نويس را، "سيدضيا"(4) را همراهش آوردند، و بعد هم او را بيرونش كردند و خود اين را گذاشتند كه يك آدم قلدري است ، مي تواند كارها را انجام بدهد.اولا سواد ندارد، مراتب چيزهاي سياسي را نمي داند، و ثانيا آدم قلدري است ، هر كاري به او بگويند مي كند. اين در آن وقت آن نقشه اي [بود] كه آنها كشيده بودند، و احتياطاين بود كه مبادا آخوندها يك كاري بكنند. حالا كه ديدند آخوندها با دعوت خودشان وبا همراهي همه قشرهاي ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا كارگر و تا كشاورز، همه اينها باهم بودند، و يك همچو كار بزرگي را كردند، حالا بيشتر از آن وقت درصدد هستند. اگرآن وقت يك طرحي بود براي اينكه مبادا يك همچو چيزي بشود، حالا فهميدند كه يك همچو چيزهايي مي شود. حالا فهميدند كه اگر آخوند و دانشگاهي و ديگر قشرها باهم باشند يك همچو كار بزرگي ، يك همچو كارهاي بزرگي مي كنند. حالا بيشتر درصددهستند كه ملت را از اين طايفه جدا كنند، و دانشگاه را از مدرسه جدا كنند، و بلكه همه قشرها را با هم بدبين كنند و به جان هم بيندازند.
آمادگي همه اقشار ملت براي حفظ اسلام
امروز وظيفه هست براي همه ما، ملت ما بايد اين وظيفه را انجام بدهد. امروز روزي است كه قدرتهاي بزرگ با توطئه هاي داخل و خارج مي خواهند اين نهضت را بكلي به هم بزنند، و اسلام را كه الان از آن ضربه ديدند زير پا بگذارند، و قطع كنند ريشه هاي اورا. امروز همه اهالي مملكت ما و كشور ما بايد به حال آماده باش باشند. نرويد سراغ زمين و - نمي دانم - اين چيزهايي كه مال دنياست . اينقدر دنبال اين چيزها نرويد. شما بايداسلام را حفظ كنيد. در پناه اسلام همه اين چيزها را هم داشته باشيد. اگر اسلام را از دست شما بگيرند، خيال نكنيد كه اسلام را كه گرفتند يك ملتي مي گذارند و يك مليتي كه اين آقايان ملت گراها، هي دهن خودشان را پر مي كنند، ملت ، ملت ! اگر اسلام را از دست شماگرفتند و آخوند و ملت را جدا كردند، شما چهار نفر ملي نمي توانيد هيچ كاري بكنيد، اگربين شما امثال بختيار(5) نباشد و حال اينكه ممكن است باشد، اينقدر تفرقه ايجاد نكنيد.اي آقايان نويسندگان ! اينقدر تضعيف نكنيد روحانيت را. اي آقايان روشنفكران ! اينقدرمملكت را از اين طرف به آن طرف نكشيد تا اينكه خداي نخواسته بيايند همه تان راعذرتان را بخواهند. با هم باشيد. آماده باشيد. ملت بايد آماده باشد براي اين اموري كه دارد پيش مي آيد، كه آن روزي كه خداي نخواسته فرض كنيد فانتوم آنها آمد و اينجا راخراب كرد و من هم رفتم سراغ كارم ، ملت دستش باز و با مشت محكم حفظ بكند اسلام را. روحاني ، بازاري ، كارگر، كشاورز، كارمند، قواي مسلح ، همه بايد حال آماده باش داشته باشند. ما اگر حالا در بين راه كه هستيم و اينهمه توطئه الان هست ، اگر فراموش كنيم نهضت را، اگر فراموش كنيم انقلاب را و برويم سراغ كارمان ، هر كدام برويم سراغ شغلي كه داريم و حاضر نباشيم در صحنه سياست ، و خودمان را مجهز نكنيم براي حفظ اين مملكت اسلامي و حفظ اسلام ، خداي نخواسته يكوقت به كارهاي بد خواهد رسيد. وممكن است كه البته نمي توانند ان شاءالله كه كاري انجام بدهند، لكن تاخير مي توانندبيندازند. شما ببينيد كه الان هر كاري كه مي خواست در اين مملكت انجام بگيرد، يك جبهه هايي در مقابلش ايستاد كه نگذارد، شلوغكاري كردند لكن نتوانستند. من نمي گويم كه مي توانند، نمي توانند. اگر اين فانتومها هم بلند شده بود كه اينها مي خواستندچه بكنند، پدر اينها را در مي آوردند.
خوف از ناتواني روحانيت در ايفا مسئوليت
مگر ملت ما حالا ديگر نشسته آنجا كه يك فانتوم و دو فانتوم كاري انجام بدهد. اين احمقها نفهميدند اين را كه با چهار تا مثلا سرباز - سربازها كه با اينها موافق نيستند - با چهارنفر از اين درجه دارها مثلا و امثال اينها مي شود يك مملكت 35 ميليوني كه همه مجهزهستند، اينها بتوانند فتح كنند. اينها غلط فكر كردند. اينها نفهميدند كه شوروي با همه قدرتي كه دارد و با همه ابزاري كه دارد و با همه سلاحهاي مدرني كه دارد، در افغانستان پوزه اش به خاك ماليده شده . در عين حالي كه اينها يك حماقتي است ، منتها بعضي جوانها، بيچاره ها، نفهمها اينها را وادار مي كنند يك همچو كاري بكنند. يك همچوكارهايي كه همين دو - سه روز مثلا [بود]. خوب ، اينها نمي فهمند كه اگر فرضا هم شما ازپايگاه همدان پا شده بوديد و آمده بوديد و فرض كنيد چند تا جا [را] هم كوبيده بوديد،شما بالاخره بايد زمين هم بياييد يا همان آسمان مي مانيد؟ ما از اين امور نمي ترسيم . ما ازقشرهاي خودمان مي ترسيم ؛ از خودمان . چنانچه شما آقايان و همپالگيهاي شما، سنخ روحانيت همه - ايدهم الله تعالي - اگركارهايي خداي نخواسته انجام بدهيد كه از چشم ملت بيفتيد، ولو در دراز مدت ، آن روزاست كه فانتوم لازم نيست ديگر، خود ملت شما را كنار مي زند. و ملت هم بي هادي نمي تواند كاري انجام بدهد، و آنها ولو حالا تهيه براي چندين سال ديگر هم باشد كارخودشان را آن وقت مي توانند انجام بدهند. من خوفم اين است كه ما نتوانيم ، روحانيت نتواند آن چيزي كه به عهده اوست صحيح انجام بدهد. من خوف اين را دارم كه به واسطه بعض تبليغات ، حوزه هاي علمي از آن كار اساسي كه حفظ فقاهت است سستي بكنند، و كم كم فقه منسي بشود، و در درازمدت اينها نتيجه بگيرند. شما اين را خيال نكنيد كه آنها خيلي دستپاچه اند كه همين دو - سه روز اين كارها را انجام بدهند. اگرتوانستند، حالا، اگر نتوانستند نقشه مي كشند كه در پنجاه سال ديگر كار خودشان را انجام بدهند، دست برنمي دارند و يكي از نقشه هاي مهم همين است كه قشرهاي ملت را از هم جدا كنند، و مهم اين است كه روحانيت را از ملت جدا كنند.
حفظ مساجد و رونق بخشي به آنها
اينها ضربه اي كه از روحانيت خوردند از هيچ كس نخوردند. براي اينكه مي گويندضربه اي را كه ديگران هم زدند به ما، اينها وادارشان كردند.
مسجدها مردم را وادار كرد. پس بايد مسجدها را ما شروع كنيم بشكنيم . اينكه مي آيند مسجدها را مي خواهند خلوت كنند، و بيچاره جوانها و متدينين ما هم اشتباها به خطا مي روند، اين است كه مسجدها كم كم امسال يك قدري ماه رمضانش كمتر باشد،سال ديگر يك خرده كمتر. بعد از ده سال ، پانزده سال ديگر هيچي بشود. آنها عجله ندارند؛ بتدريج هر چه شد. شما بايد هوشيار باشيد كه مسجدهايتان و محرابهايتان ومنبرهايتان را حفظ كنيد و بيشتر از سابق . شمايي كه اين معجزه را از مسجد ديديد، حالابايد برويد دنبال اين مركز معجزه ، نه رها كنيد او را. شمايي كه از اسلام يك همچومعجزه اي ديديد كه همه قدرتها را به هم شكست ، نه فقط ابرقدرتها را، قدرتهاي ديگر راهم به هم شكست ، ملت ما كه از اسلام اين معجزه را دارد نبايد در اسلام سستي كند.فرضا چهار نفر پاسبان هم ، پاسدار هم ، يك خلافي كردند، لكن همين پاسدارها هستندكه كشف كردند اين توطئه را. چرا قدر اينها را نمي دانيد؟ چرا اگر يكي اشان يك جايي خلاف كرد مي گوييد پاسدارها اين جور؟ يك آقايي يك كاري ، يك آخوندي يك كاري كرد، يك شخصي يك كاري كرد، مي گويند آخوندها اينطور. اين همان نقشه است كه پاسدار را و ارتش را و ژاندارمري را و قواي مسلح را و شما را از هم جدا كند و ازچشم ملت بيندازد، تا آنها وقتي كاري مي خواهند بكنند. نه قوه روحاني در كار باشد كه مردم را هدايت كند و بسيج كند، و نه قوه مسلح ، قواي مسلحي باشند كه كاري انجام بدهند، همه را مقابل هم نگه دارند.
امروز، روزي است كه بايد تمام قدرتها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بكنند، كه اگر نظام به هم بخورد، وضعيت به هم مي خورد و همه خودشان را فدايي اسلام بدانند، ودر هرجا هستند آماده باشند براي وقتي كه - شب فرض كنيد - آمدند و بمباران كردند.آماده باشند كه بيايند بيرون و اينهايي كه بعد از اينكه بنزينهايشان تمام شد بايد بيايندپايين ، قتل عامشان كنند. شما مهيا باشيد، نرويد سراغ اختلافاتي كه خودشان دارند با هم ،شما بين راه هستيد. اختلافها را كنار بگذاريد. يك روزي براي اختلافات هم - اگر خداي نخواسته بخواهيد اختلاف كنيد - هست باز. امروز، روزش نيست . امروز، روزي نيست كه انجمنهاي اسلامي انتظامات را خداي نخواسته به هم بزنند، يا فرض كنيد پاسدارها به هم بزنند، يا ژاندارمري به هم بزند. همه هماهنگ باشيد. اگر هم با هم يك حسابهايي داريد، بگذاريد كنار اين حسابها را. شما اگر دو نفر باشيد با هم يك نزاعي داشته باشيد وخداي نخواسته ، زلزله بيايد، شما باز مي نشينيد آنجا به اختلاف ؟! نه ، رها مي كنيد و پامي شويد سراغ دفاع از خودتان . اين ابرقدرتها در ايران زلزله راه انداختند. نرويد سراغ كارهاي خصوصي خودتان و اختلافاتي كه خودتان با هم داريد. نرويد سراغ اين . مجهزباشيد. مجهز باشيد، همانطوري كه در اوايل انقلاب بوديد. حالا هم باشيد و مسجدها رامحكم نگه داريد و پر جمعيت كنيد. من امروز بايد بگويم كه تكليف است براي مسلمانها. حفظ مساجد امروز جز اموري است كه اسلام به او بسته است . ماه مبارك رمضان و بعد از ماه مبارك رمضان هم ،مسجدها را آباد كنيد. من در مكه كه مشرف بودم يك روز مي خواستم يك كتابي بخرم كه براي آن كتابفروش هم فايده داشت ، ايستاده بودم ، اذان گفتند، يكدفعه رها كرد وگفت كه : "سنه حنفيه "(6) ديگر با من حرف نزد، رفت سراغ نماز. در مدينه بازار را كه من ديدم بسته بود. يعني باز بود لكن هيچ كس نبود. مي رفتند سراغ نماز. چرا شما نمي رويدسراغ نماز؟ چرا ظهر كه مي شود بازار را رها نمي كنيد و برويد سراغ نماز؟ اگر برويد سراغ نماز، احيا كنيد اين سنت سياسي اسلام را، همان طوري كه در روز جمعه حالا بحمدالله مي رويد، روز غير جمعه هم برويد مساجد را پر كنيد. اگر اين مسجد و مركز ستاد اسلام قوي باشد ترس از فانتومها نداشته باشيد. ترس از امريكا و شوروي و اينها نداشته باشيد.آن روز بايد ترس داشته باشيد كه شما پشت بكنيد به اسلام . پشت كنيد به مساجد.
ان شاءالله خداوند همه شما را موفق و مويد كند، و اسلام و مسلمين را حفظ كند، ودست اجانب را كوتاه كند از اين كشور.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- در صحراي طبس ، پس از حمله نظامي امريكا به آن منطقه به منظور نجات گروگانهاي خود، طوفان شديدي رخ داد و به علت حريق ، هليكوپترها و هواپيماهاي آنها نابود و نقشه امريكا خنثي شد.
2- محمدرضا پهلوي . 3- حصون جمع حصن : قلعه ، دژ، پناهگاه ، جاي محكم و بلند. 4- سيد ضياالدين ، روزنامه نگار و مدير روزنامه رعد، كه با حمايت انگليسها و به راهنمايي "آيرون سايد" ژنرال انگليسي ،رضاخان ميرپنج "فرمانده بريگارد قزاق " قزوين را براي حمله به تهران آماده كرد. كودتاي سيدضيا و رضاخان در 3حوت "اسفند" 1299 روي داد و احمدشاه قاجار به علت ضعف و زبوني بيش ازحد، تسليم كودتاچيان شد. سيدضيا به نخست وزيري رسيد، اما بعدا رضاخان با قلدري ، او را كنار زد و خود به مقام رياست الوزرايي رسيد و هنگامي كه احمدشاه در اروپا بود با ترفند فراوان ، موفق به تشكيل مجلس موسسان ساختگي و اضمحلال سلسله قاجار شد و خود به عنوان نخستين پادشاه سلسله پهلوي به تخت سلطنت نشست . 5- شاپور بختيار، آخرين نخست وزير رژيم پهلوي . 6- آيين دين حنيف "اسلام ".
بزرگتر کوچکتر