16 بهمن
درگذشت مرحوم میرزاى شیرازى(1273ش)
سالروز درگذشت مرحوم میرزای شیرازی
شانزدهم بهمن، سالروز رحلت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیةاللَّه العظمی مرحوم میرزا محمد حسن شیرازیمعروف به میرزای شیرازی است.
در چنین روزی دلاوریها و پایداریهای این بزرگ مرد در مبازره با استعمار انگلیس و زندگانی سراسر پاکی و تقوا وعفافش در خاطرهها زنده میشود و شیعیان جهان یاد او را گرامی میدارند.
آیةاللَّه میرزای شیرازی در 15جمادیالاول سال 1320 قمری در شیراز چشم به دنیا گشود.
میرزای شیرازی در کودکی پدرش را از دست داد و تحتسرپرستی داییاش در آمد و او از شش سالگی به تحصیل علم پرداخت واز همان آغاز آثار نبوغ در او هویدا گشت.
میرزا، مقدمات و ادبیات و سطوح را در شیراز خواند و هفده سال داشت که به علت نیافتن کسی که بتواند از او استفادهعلمیِ لازم را ببرد، به اصفهان هجرت نمود و در آنجا که در آن روزگار دارالعلوم دینی بود به ادامه تحصیل پرداخت.
اودرمحضر علمای بزرگواری چون مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی و میرزا حسن خاتونآبادی و علامه شیخ محمدابراهیم کلباسی کسب فیض نموده و پس از مدتی در سلک یکی از مدرسین توانمند اصفهان در آمد و عدهای از علمایاصفهان در جلسه درسش حضور یافته و بهرهها بردند.
میرزا پس از ده سال اقامت در اصفهان، راهی نجف شد و درآنجا به مجلس درس صاحب جواهر و مرحوم کاشفالغطا حاضر شد و پس از آن عمده استفاده او از محضر آیةاللَّه شیخ مرتضی انصاری بود.
میرزا، شیخ انصاری را مردی بزرگوار و عالمی توانا یافت و شیخ انصاری نیز سخت به میرزادل بست و آنچنان از او احساس خشنودی و رضایت مینمود و آنگونه برای او احترام و اکرام قائل بود که وقتی میرزاقصد سخن گفتن میکرد، اهل مجلس را دعوت به سکوت مینمود و میگفت:
جناب میرزا سخن میگوید.
میرزامدارج بالای علمی درنجف را طی نمود و به عالیترین مقام علمی وتقوا نائل آمد.
پس از آن که شیخ مرتضی انصاریدارفانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت، مردم به گرد شاگردانش جمع شده و درباره مرجعیت و رهبریت دینیکسب تکلیف کردند.
شاگردان شیخ گردهم آمدند و به شور و مشورت پرداختند و پس از مذاکرات کافی به مرجعیتمیرزای شیرازی رأی دادند.
آنها پس ازاین تصمیم، میرزا را به مجلس خود دعوت کرده و موضوع را بااو در میاننهادند، میرزا از پذیرش این امر امتناع ورزید و آیةاللَّه نجم آبادی را برای این مهم معرفی نمود.
ایشان نیز اعلام کردند کهبه خدا قسم آن را نمیپذیرم و سرانجام میرزای شیرازی مسؤولیت بزرگ رهبری و مرجعیت را به عهده گرفت.
مبارزات ضد استعماری میرزا
یکی از بزرگترین قسمتهای زندگانی مرحوم میرزای شیرازی واقعه امتیاز تنباکو و مبارزات او با استعمار انگلیسمیباشد.
استعمارگران انگلیسی با حیله و تزویر مختص به خودشان درصدد بودند بر مستعمرات خویش بیفزایند و برسرتاسر کره زمین امپراتوری ظالمانه خویش را بگسترانند.
آنهابا تأسیس شرکتهای تجاری در کشورهای محروم، منابع وثروت آنان را غارت میکردند و کشور مورد نظر را با ایجاد وابستگی به خود، تحت سلطه سیاسی و نظامی درمیآوردند.
استعمار انگلیس پس از آن که اجرای این روش را در هندوستان با تأسیس کمپانی هند شرقی موافق یافت بهسراغ ایران آمد و امتیاز توتون و تنباکوی ایران را از ناصرالدین شاه گرفت.
پس از موافقت شاه، شرکت رژی توسطماژور تالبوت انگلیسی در ایران تأسیس شد و خرید و فروش توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال در انحصار انگلیسدرآمد.
علمای شیعه احساس خطر کردند و متوجه شدند که انگلستان با این کار علاوه بر ضرر و زیان بزرگی که از نظراقتصادی به ایران وارد میکند، درصدد است سلطه فرهنگی، سیاسی و نظامی خود را بر سرتاسر ایران بگستراند وهمانگونه که با کمپانی هند شرقی، هندوستان را به اسارت خود درآورد، ایران را نیز به زیر یوغ استثمار و استعمارخویش بکشد.
وقتی این احساس خطر شدت یافت که به دنبال کسب امتیاز تنباکو، دختران فرنگی و زنان بدکارهخارجی نیز به طرف ایران سرازیر شدند و در گوشه و کنار، مراکز فحشا و فساد دائر گردید و به دنبال آن مبلغین ومبشرین مسیحی بنابر سنت و روش همیشگی خود وارد کشور شده و به تبلیغ و ترویج مسیحیت پرداختند! شیراز بهرهبری روحانیت قیام کرد و مردم مانع ورود کارکنان کمپانی به شهر شدند و وقتی خبر به مرکز رسید، روحانی مبارزسید علی اکبر فال اسیری که مردم را به شورش واداشته بود، دستگیر گردید.
مردم تبریز اعلامیههای کمپانی رژی را ازدر و دیوار پاره کردند و با رهبریهای میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی و سایر روحانیون به مخالفت با قرارداد مزبورپرداخته و اعلام کردند هرکس بدین منظور پای در شهر گذارد مجازات میشود.
در تهران نیز مرحوم میرزا حسن آشتیانی به بسیج مردم و رهبری و سازماندهی آنان در مخالفت علیه قرارداد رژیمشغول بود.
اصفهان نیز ناآرام بود، و خلاصه همه عَلَم مخالفت برافراشتند و دیدگان خویش را به سوی سامراءدوختند تا ببینند مرجع شیعه آیةالله میرزای شیرازی چه دستور میدهد.
مرحوم میرزای شیرازی ابتدا نامهای بهناصرالدین شاه مینویسد و اشتباهات و انحرافات او را گوشزد نموده قرارداد امتیاز تنباکو را مخالف با شرع و مصالحمملکت اعلام میدارد.
شاه، کاردار سفارت ایران در بغداد را به خدمت میرزا میفرستد تا او را از مخالفت با قراردادرژی منصرف کند.
مأمور شاه قرار امتیاز تنباکو را مفید معرفی مینماید و بنابر توجیه همیشگی مستبدان و وابستگان به استعمار، آن راوسیلهای میداند جهت نزدیکی به غرب و در نتیجه مصون ماندن از خطرات روسیه.
میرزا توجیهات پوچ مأمور شاه رانمیپذیرد و در پاسخ او که ضعف دولت را در مقابله با انگلیس مانع مخالفت با قرارداد رژی نام میبرد قاطعانهمیگوید:
»اگر دولت از عهده برنمیآید من به خواست خدا آن را برهم میزنم.
« مرحوم میرزا نامه دیگری به ناصرالدین شاه مینویسد و بار دیگر مفاسد این قرارداد استعماری را گوشزد میکند ولیتذکرات میرزا سودمند نمیافتد و ناصرالدین شاه خائن همچنان بر خیانت بزرگ خویش اصرار میورزد.
سرانجاممیرزای بزرگ برای نجات اسلام و مسلمانان و حفظ مملکت ایران از شرّ دشمنان فتوای تاریخی خود را در تحریمتنباکو به شرح ذیل صادر مینماید:
»الیوم، استعمال تنباکو و توتون بأیّ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان -صلوات الله و سلامه علیه - است«.
مردم مسلمان پس از اطلاع از فتوای مرجع خود دکانهای توتون فروشی را بستند و تمام قلیانها را جمع کردند و دیگرهیچکس نه در شهر و نه در روستا و حتی در میان نوکرهای شاه از توتون استفاده نکرد.
قیام عمومی تهران را فرا گرفتو مأمورین شاه هجوم گسترده مردم را با آتش سلاحهای خود پاسخ دادند اما قتل و کشتار نمیتوانست این حرکتعظیمگرا از جوش و خروش و نیل به هدف مورد نظر، باز دارد.
ناصر الدین شاه تسلیم شد و قرارداد امتیاز تنباکو در24 اردیبهشت ماه 1270 لغو گردید و استعمار انگلیس به شکستی سخت و باور نکردنی تن در داد و بخوبی دریافتکه قدرت اسلام اگر به کار گرفته شود، هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست.
مرحوم میرزای شیرازی سرانجام پس از سالهای طولانی خدمت و فداکاری در راه اسلام و مبارزه با دشمنان دین درشانزدهم بهمن ماه 1273 رخت از این جهان خاکی بربست ولی یاد و خاطره مبارزات ضد استعماری و استبدادی ویبرای همیشه در خاطرها باقی ماند.