18 شهریور
درگذشت جلال آل احمد (1348ش)
جلال آل احمد 11 آذر سال 1302 در تهران در خانوادهای روحانی و اهل طالقان متولد شد.
پدرش سید احمد آل احمد طالقانی، امام جماعت مسجد پاچنار و مادرش خواهر زاده شیخ آقابزرگ تهرانی صاحب الذریعه بود.
جلال، نویسندگی را از 16 سالگی آغاز کرد.
پس از اخذ دیپلم، به اصرار پدر روانه نجف شد تا تحصیلات حوزوی را زیر نظر شیخ آقابزرگ کامل کند.
اما سه ماه بعد نجف را ترک کرد و به تهران بازگشت.
سپس در رشته ادبیات فارسی، موفق به اخذ دانشنامه لیسانس گردید و در سال 1326 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.
در جوانی تحت تاثیر فضای روشنفکری حاکم بر جامعه به گروههای چپگرا متمایل شد و در سال 1322 به حزب توده پیوست.
اما در فعالیت سیاسی، جز شکست و سرخوردگی چیزی عایدش نشد.
برخوردهای دوگانه احزاب که از مردم و میهن، دم میزدند و با اجانب سر و سری داشتند او را از فعالیت حزبی بازداشت.
در این مسیر، گفتگوها و پرسشهای انتقادی حضرت آیتالله خامنهای با وی و نیز همنشینی با افرادی چون آیتالله طالقانی، او را به اسلام علاقهمند ساخت.
تا اینکه نهضت اسلامی امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد 1342، بر او تاثیری شگرف گذاشت و باب مکاتبه با حضرت امام(ره) را گشود.
جلال، در این هنگام به این حقیقت رسید که تمامی مکاتب غیرخودی، جز فریب و استثمار و استعمار، چیزی ندارند.
وی به این نتیجه رسید که تنها امید رهایی بسیج تودهها در دست روحانیت آگاه است نه روشنفکران غرب و شرقزده.
بعد از این که جلال نسبت به روحانیت و به ویژه امام خمینی(ره) اظهار علاقه نمود، ساواک او را مورد تهدید قرار داد و سعی کرد که جلال را از روحانیت جدا کند.
اما آثار وی به ویژه غربزدگی، در خدمت و خیانت روشنفکران و.
.
.
جوانان دانشگاهی را به جستجوی حرکتی فراتر از جبههبندیهای چپ و راست، تشویق میکرد.
جلال در سال 1347 تهدید به مرگ شد.
ساواک میخواست که وی را بدون سر و صدا از میان بردارد.
سرانجام در یک صحنه ساختگی و مشکوک در 18 شهریور 1348، بدون هیچ گونه سابقه بیماری در 46 سالگی دارفانی را وداع گفت.
پیکر او را در مسجد فیروزآبادی در ری به خاک سپردند.