25 اردیبهشت
سالروز اشغال فلسطین
سالروز اشغال فلسطین
بیست و پنجم اردیبهشت ماه مصادف است با سالروز اشغال سرزمین مقدس اسلامی فلسطینبهوسیله صهیونیستهای غاصب
علل تجاوز یهود به فلسطین
یهودیان در اثر فشار و مظالم حکومت روسیهتزاری، لهستان و رومانی و کشتار آنها در سال 1882 درروسیه، به دور یکدیگر جمع شدند و یکی از سران یهود بهنام »بینکر« کتابی به نام »خودمختاری« تألیف کردو یهودیان را توصیه و تشویق نمود که هر چه زودتر متشکل شوند و وطن و مرکز مستقلی برای خود بهوجود آورند تا در همه جا بیگانه تلقی نشوند و علاج اساسی این درد را تشکیل دولت یهود در سرزمینفلسطین دید که »ارض وطن یهود« خوانده بود به دنبال این پیشنهاد بود که یهودیان سرشناس و صاحبنام و سایر گروههای یهودی، نام »صهیون« را برخود گذاردند و احیای زبان عبری، دعوت یهود به مهاجرتبه فلسطین و تملک و آباد نمودن اراضی آن را هدف خود قرار دادند
بودجه آن از مجاری کمکهای یهودیان مخصوصاً از طرف «بارون ادموند روچیلد» میلیاردر معروفیهودی تأمین شد و در نتیجه یهودیان توانستند چند قطعه کوچک از اراضی فلسطین را به چنگ آورند ومشغول عمران آن گردند
در قطعنامه صادره در اولین کنگره یهودیان در شهر «بال»، اسم فلسطین به «ارض اسرائیل» تبدیلگردید و پرچم صهیونی و شعار ملی یهود هم معلوم شد
طبق دستور همین کنگره، قرار شد یک شرکت یهودی برای خرید و عمران اراضی فلسطین به وجود آیدو هر یهودی صهیونی در هر سال مبلغی به عنوان حق عضویت بپردازد و حق رأی برای انتخاب اعضایکنگره عمومی صهیونیزم داشته باشد
نحوه اشغال فلسطین
در سال 1170 میلادی در تمام سرزمین فلسطین، حداکثر هشت یهودی زندگی میکردند و تا سال 1914به 23 هزار نفر و در پایان جنگ جهانی اول به 85 هزار نفر بالغ گردیدند
همانطور که ذکر شد تا قبل از جنگ جهانی اول، سرزمین فلسطین همانند بسیاری از بلاد عربی دیگردر تصرف حکومت عثمانی بود این حکومت با همه نقاط ضعف خود در برابر استعمار غربی و صهیونیزم،شدیداً مقاومت میورزید و حتی در سال 1901 »سلطان عبدالحمید« پادشاه عثمانی، طی فرمانی اعلام کردهیچ یهودی حق ندارد هیچ قطعه زمین را در داخل خاک فلسطین خریداری کند؛ و یهودیان که برای زیارتبیتالمقدس میرفتند باید در موقع مقرر مراجعت میکردند و الا بازداشت و اخراج میگردیدند در آن زمانیهودیان با پیشنهاد رشوههای کلان به پادشاه عثمانی؛ از قبیل پرداخت وام بدون بهره و ایجاد ناوگاندریایی در مقام تطمیع سلطان عبدالحمید برآمدند که نامبرده ضمن رد این درخواستها اظهار داشت، فلسطینامانت مسلمین است و من تا زندهام در این امانت خیانت نمیکنم و با خواستههای یهود موافقت نمینمایم
در پایان حکومت سلطان عبدالحمید و با روی کار آمدن جمعیت اتحاد و ترقی در ترکیه بعد از انقلابژوئیه 1918 آن کشور، صهیونیستها عناصری از خود را با پوشش اسلامیت به درون حاکمیت نفوذ دادند واز این طریق استفادههایی نمودند اما فاجعه بزرگ از همان اوائل جنگ جهانی اول شروع شد؛ بدین نحو که»شریف حسین« امیر مکه به عنوان رهبر انقلاب عربیت در حالی که شعار استقلال عرب از حکومت عثمانی رامطرح کرده بود در باطن با انگلستان و متفقین وارد مذاکره شد
دولت انگلستان به امیر مکه قول داد که در صورت همکاری با متفقین و کسب پیروزی بر دولت عثمانی،به استقلال و آزادی بلاد عربی احترام بگذارد
به دنبال همین معاهدات در ژوئن 1916 اولین تیراندازی علیه اردوگاههای سربازان عثمانی از شهرمکه آغاز شد و به دنبال آن شهرهای طائف و جده به دست انقلابیون عرب افتاد در اثر همدستی و همکاریاعراب و متفقین، سپاه امیر مکه وارد دمشق و قشون انگلیس به سال 1917 وارد بیتالمقدس شد
اما متفقین همه تعهدات خود را در مقابل اعراب از جمله احترام به استقلال آنها را زیر پا گذاشتند ومیراث دولت عثمانی را بین خودشان تقسیم کردند
بر اساس قراردادی، کشورهای عربی عراق، سوریه، اردن و فلسطین بین انگلستان و فرانسه تقسیمشد
خیانت انگلستان به اسلام و فلسطین
یکی دیگر از خیانتهای دولت انگلستان وعده »بالفور« بود بدین معنا که در نوامبر 1917 »بالفور«وزیر خارجه انگلستان در خطاب به »لرد روچیلد« یکی از سران صهیونیزم، ایجاد یک وطن ملی یهودی درفلسطین را وعده داد به دنبال این وعده و پایان جنگ جهانی اول در فوریه 1919 کنگره صهیونیزم تشکیل وتقاضا نمود که یک حکومت یهودی در فلسطین، اردن و جنوب لبنان بوجود آید
در ژوئن 1922 قیمومیت انگلستان بر فلسطین از طرف جامعه ملل به رسمیت شناخته شد و در مقابل،انگلستان اجرای وعده بالفور را تقبل نمود
اقدامات خیانتگرانه و پنهانی انگلستان ادامه داشت و سرانجام در سال 1944 با اصرار چرچیل ارتشمستقل صهیونیزم تشکیل شد و با طرح این استدلال که »یهودیها قومی آواره و مظلومند« خواستار مهاجرتدویست هزار یهودی دیگر به سرزمین فلسطین شد و بدین ترتیب با وجود مخالفت شدید اعراب و تشکیلکنگرهها و کنفرانسها، قدرتهای پشتیبان صهیونیستها با گامهای شمرده و حساب شده سیاست تشکیل یکدولت صهیونیستی را تعقیب نمودند
عکسالعمل اعراب در ژانویه 1948 با اعزام یک ستون نظامی از سوریه و ورود آن به فلسطین جنبهجدی گرفت و به دنبال آن گردانهایی از مصر و اردن نیز اعزام شدند
از یک طرف درگیریها آغاز شد و از طرف دیگر صهیونیستها با دست یازیدن به ترورهای انفرادی واجتماعی در پی استقرار و تحکیم حکومت خود بودند
حادثه هولناک »دیریاسین« در سال 1948 اتفاق افتاد؛ بدین نحو که با ورود صهیونیستها به دهکدهایبه نام دیریاسین، 250 زن و مرد و کودک به طرز فجیعی قتل عام شدند در شرایط بحرانی درگیری اعراب،دولت انگلستان اعلام نمود که تا پانزدهم ماه مه 1948 خاک فلسطین را ترک میکند؛ ولی تا آن زمان با اعزامنیرو از طریق اعراب مخالفت کرد صهیونیستها با استفاده از این موقعیت به سرعت خود را آماده کردند وهمزمان با خروج انگلیسیها از فلسطین موجودیت دولت اشغالگر اسرائیل را اعلام کردند و بلافاصله»ترومن« رئیس جمهور آمریکا این دولت را به رسمیت شناخت
جنگ اعراب و یهودیان شدت گرفت، تل آویو که به مرکز یهودیان تبدیل شده بود در آستانه سقوطقرار گرفت، فشار دول غرب به اوج خود رسید و سازمان ملل خواستار برقراری آتش بس شد و بالاخره تحتفشار و تهدید انگلستان در ژوئن سال 1948 با تصویب اتحادیه عرب یک آتش بس 4 هفتهای به اجرا درآمد
صهیونیستها با استفاده از آتش بس و با دریافت سلاحهای اهدایی، خود را کاملاً مسلح کردند پس ازپایان آتش بس درگیری مجدداً آغاز شد؛ ولی ارتشهای عربی نتوانستند و یا نخواستند که سرزمینهایاشغال شده را پس بگیرند صهیونیستها که توانسته بودند نقاط حساس را تصرف کنند حملات خود رامتوجه دمشق و قاهره ساختند و با قدرتی که کسب کرده بودند، پیشنهاد ترک مخاصمه و برقراری صلحنمودند در نتیجه فشارهای صهیونیستها و دول بزرگ غربی و شرقی و خیانتهای سران عرب، ارتشهایکشورهای عربی کاملاً عقب نشینی کردند و فلسطین به تصرف یهودیان اشغالگر درآمد در نتیجه حدود یکمیلیون عرب از خانه و کاشانه خود آواره شدند و بیتالمقدس غربی به اشغال کامل صهیونیزم درآمد و»قدس جدید« نام گرفت لازم به یادآوری است که در جنگ شش روزه سال 1967 اعراب و اسرائیل و شکستسختی که اعراب خوردند، بیتالمقدس کاملاً در اختیار یهودیان قرار گرفت و تحت نام »اورشلیم« به جای تلآویو پایتخت رسمی حکومت غاصب اسرائیل اعلام شد
بدین ترتیب، یک مشت صهیونیست از کشورهای مختلف جهان با کمک سرمایهداران یهودی ودولتهایی چون انگلستان، آمریکا و شوروی، دولتی جدید را در سرزمین ملتی مظلوم بوجود آوردند و در اثرخیانتهای سران کشورهای عربی، که خود در تقسیم فلسطین دست داشتند، فلسطینیهای رانده شده ازخانه و کاشانه خود به صورت ساکنین اردوگاههای مختلف و یا کارگران و مستخدمین کشورهای ثروتمند وارتجاعی عربی در آمدند و از هویت ملی و قومی محروم شدند بدینسان که به شهادت اسناد و مدارکتاریخی، ملتی که در سال 1947 بر 93 درصد اراضی کشاورزی فلسطین تملک داشتند، در اواخر سال 1976فقط بر 14 درصد زمینهای مزروعی، آن هم تحت حکومتی بیگانه و غاصب مالکیت یافتند؛ یعنی، یهودیان کههفت درصد از سرزمینهای کشاورزی فلسطین را با خدعه و نیرنگ از فئودالهای غیر فلسطینی تا سال 1947خریداری کرده بودند بازور و قلدری توانستند تا سال 84 1976 درصد از اراضی کشاورزی فلسطین راغصب نمایند؛ و معلوم نیست که تا امروز چند درصد از 14 درصد زمینهای کشاورزی در اختیار اعراب ماندهباشد
انتفاضه یا جنبش مردم مسلمان سرزمینهای اشغالی
مردم مسلمان فلسطین که در طول چهار دهه، طعم آوارگی را چشیده و بی تفاوتی زمامداران عرب رالمس کرده و فرار جنبش مقاومت ملی فلسطین از جنوب لبنان و خروجشان را از بیروت شاهد بودند، حالتبیاعتمادی و عدم اطمینان آنان به سازمانهای به اصطلاح ملی فلسطین و حکام عرب در چهرهشان کاملاًمشهود بود ملت مسلمان فلسطین پس از گذشت سه دهه و مشاهده چهار جنگ، سرانجام به این نتیجهرسیدند که عقب نشینی پی در پی جریانات ملیگرا و عدول از اهداف اصلی و معامله بر سر مسأله فلسطینو در پیش گرفتن خط مشی سازشکارانه، به هیچ وجه سرزمینهای اشغال شده را آزاد نخواهد کرد و اینمردم آواره را به موطن اصلیشان باز نخواهد گرداند و آرمانهای اسلامی این ملت رنجیده و ستمدیده رامحقق نخواهد ساخت؛ لذا با اتکال به پروردگار و قدرت مردمی، علیه صهیونیزم بینالملل، قیام کردند
ویژگیهای انتفاضه مردم مسلمان فلسطین
انتفاضه مردم مسلمان فلسطین در مقطع زمانی فعلی و در شرایط بغرنج و پیچیده منطقهای وبینالمللی، از ویژگی خاصی برخوردار میباشد و در مقایسه با دیگر قیامها و انقلابهای معاصر مردمی، آن رامتمایز ساخته است با وجودی که قیام انتفاضه با انقلاب رهایی بخش مردم الجزایر و انقلاب اسلامی ایران ومقاومت مردم مسلمان افغانستان از مشترکات بسیاری برخوردار میباشد، اما بازهم ویژگیهای متعددیوجود دارند که انتفاضه و حرکت اسلامی نوین مردم مسلمان فلسطین را از انقلابهای یاد شده متمایزمیسازد بر خلاف تحلیلهای استکباری غرب که در تحلیلها و تفسیرهای خود پیرامون انقلابات مردمی، آنهارا به گونهای مادی و محدود و یا در شکل شورش و عصیان داخلی ترسیم میکنند، قیام انتفاضه مردممسلمان فلسطین یک انقلاب به تمام معنا است و همه چیز آن ابتکاری و منحصر بفرد است هرگز در طولتاریخ دیده نشده که مردم محروم و مستضعف یک کشور شناخته شدهای همچون ملت فلسطین که به مرورزمان بر اثر عوامل جنگ و اشغال و تبعید و کشتار و محاصره اقتصادی و حذف اصول فرهنگی در میهن خودبهصورت اقلیّت درآمده باشد در مقابل یک رژیم مدرن و تا دندان مسلح به انواع سلاحهای پیشرفته، بایستد!
با این حال، انتفاضه مردم مسلمان فلسطین برخلاف خواست تمامی دشمنان اسلام و اذنابشان درمنطقه توانسته است با قدرت و قاطعیت در خلال سه سال گذشته مسیرش را ادامه دهد و امتیازات وپیروزیهای چشمگیری در عرصههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کسب کند، شیوههای تاکتیکی واستراتژیکی بهکار رفته در آن، سلاحهای مورد استفاده از قبیل سنگ، کلوخ، دشنه، تیر و کمان، نحوه مانوردادن مردم و چگونگی جنگ و گریز در برابر تهاجم نیروهای ضد شورش دولتی و نهایتاً قوانین و رموز واسرار انتفاضه همگی قوای نظامی، انتظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی را در یک سردرگمی بزرگ ومخمصه غیر قابل وصفی فرو برده است
در این راستا (زئیف شیف) تحلیلگر نظامی روزنامه «ها آرتص» طی تفسیری در ماههای اولیه جنبش(انتفاضه) تصریح میدارد:
»آنچه که اکنون شاهد آن هستیم یک جنگ فرسایشی تمام عیار میباشد که با جنگهای گذشته اعراب واسرائیل بسیار فرق میکند این جنگ نه تنها متوجه ارتش اسرائیل است، بلکه کلیه نیروهای امنیتی و مردمیهود و بهطور کلّی کیان و موجودیت کشور اسرائیل را هدف قرار داده است در واقع این حرکت )انتفاضه(برای همگان غیر مترقبه و غافلگیر کننده بود و بیش از جنگ رمضان 1352 اسرائیلیان را گیج و مبهوتساخت چنانکه کارشناسان نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در سال 1352 نتوانستند آنچه را که پیرامون خویشدر دمشق و قاهره میگذشت شناسایی کنند، در سال 1366 نیز (سال شروع انتفاضه) از شناسایی وپیشبینی حوادث و رویدادهای خانهشان و اطاق خوابشان عاجز و درمانده و ناتوان بودند«
عوامل رشدِ گرایشهای اسلامی
هنگامی که شیخ شهید عزالدین قسام در یکی از روزهای پاییزی سال 1314 تفنگ به دست گرفت و ازروستایش بهسوی شهر حیفا به راه افتاد به تعدادی از همرزمانش رو کرد و گفت:
»کاری کنید که شهیدبمیرید« در بامداد بیستم آبان 1314 خون سرخ آن شهیدان، سرزمین اشغال شده فلسطین را آبیاری کرد ومسیر اصلی جهاد و مبارزه را برای مردمش و نسلهای آتیه فلسطین ترسیم نمود شهید قسام بحق چهرهایمبارز بود؛ چهرهای که تاریکیها و گمراهیها را روشن میساخت انقلاب و شیوه و تجربه بینظیر او سرآغازمکتب جهاد و شهادت در سرزمین فلسطین به شمار میرود
پس از شهادت عزالدین قسام و سرکوب قیام او توسط اشغالگران انگلیسی با همیاری نخستینگروههای یهودی مهاجر، گروهها و شخصیتهای اسلامی دیگری پرچم جهاد و مبارزه را بدست گرفتند و همانراه شهید قسام را دنبال نمودند؛ لیکن پس از شکست حکام عرب در اولین جنگ با اسرائیل و به تبع آنسرکوب حرکتهای اسلامی در منطقه بهوسیله همان رژیمهای شکست خورده که پیوسته پس از هر شکست،عقده حقارت و کینهشان را بر گروهها و جنبشهای اسلامی خالی میکردند، گرایشهای اسلامی مردم فلسطینتا حدودی افت کرده و فعالیتهای اسلامی عملاً بیرنگ شد، تا اینکه مجموعه عواملی به منصه ظهور رسید کهباعث شد حرکت و جنبش اسلامی در سرزمین فلسطین اشغال شده مجدداً قوت بگیرد اما ناگفته نماند کههمزمان با کم رنگ شدن فعالیتهای اسلامی، نغمهها و القائاتی بر سرزبانها افتاد که همگی مردم را به یأس ونومیدی دعوت میکردند و خواندن فاتحه قضیه فلسطین را سرمیدادند و این طرز فکر را ترویج مینمودندکه »اسرائیل یک واقعیت انکار ناپذیری است که امکان نادیده گرفتن آن وجود ندارد«
طرح این ایده توأم بود با سرکوب و ارعاب و مقابله با افراد و جریاناتی که شعار زوال اسرائیل و محواین کشور را از صفحه روزگار سرمیدادند حتی متأسفانه مرحلهای پیش آمد که در آن، صدای نیروهایمذهبی و جوانان مسلمان ضعیقتر و آرامتر از صدای سازشکاران و به رسمیت شناسان اسرائیل گردید
مشارکت عمومی نیروهای اسلامی در قیام انتفاضه، بخصوص از ابتدای سال 1367 روز به روزگستردهتر و فعالتر گردید این واقعیت انکار ناپذیر را نباید فراموش کرد که پیروان تمایلات دینی در مناطقاشغالی غزه و کرانه باختری، چه در مراحل قبل از شروع انتفاضه و چه بعد از آن، با قدرت توانستند حضورخویش را جلوه دهند و جایگاه و موقعیت استثنایی و مردمی خود را نشان دهند؛ بهگونهای که باعث شدطرفداران تمایلات ملّی، از برخورد و مقابله علنی با آنان بشدت پرهیز نمایند
نظر به اینکه دین اسلام در زندگی اجتماعی مردم فلسطین نقش اصولی و اساسی دارد، جنبش اسلامیتوانست روی حمایت و همفکری اقشار مختلف اسلامی آن سامان حساب باز کند همچنین اتخاذ مواضعسخت و افراطی و تعصبآمیز از سوی محافل سیاسی و دینی اسرائیل بویژه احزاب راستگرا موجب شدبسیاری از مردم فلسطین به سمت جنبش اسلامی تمایل نشان دهند
مسأله فلسطین از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب
مسأله فلسطین از همان آغاز انقلاب اسلامی در ایران مورد عنایت رهبر کبیر انقلاب اسلامی1 قرارداشت و از این رو، از هر فرصتی برای طرح مسأله فلسطین و توجه افکار عمومی مسلمانان به این مسألهاستفاده مینمودند؛ اینک به فرازهایی از بیانات ایشان اشاره میگردد:
»هنگامی که میبینید خون برادران و خواهران بیگناه شما در سرزمینهای مقدس فلسطین جاری استو هنگامی که مشاهده میکنید سرزمینهای ما به دست صهیونیستهای تبهکار ویران گشته، در این شرایطهیچ راهی جز ادامه جهاد نمیماند و بر همه مسلمانان واجب است که کمکهای مادی و معنوی خود را در اینجهاد مقدس صرف کنند و خداوند پشتیبان این اراده است« )مهرماه 1347 - نجف اشرف(
»از مساعدت و همکاری با مردان فداکاری که در راه آزادی فلسطین مبارزه میکنند غفلتنورزید«(19/11/49)
»بر فدائیان مجاهد )در فلسطین( لازم است که با توکل به خدا و پایبندی به تعالیم قرآن، با ثبات وجدیت تمام در راه هدف مقدس خویش به کار خود ادامه دهند، نه آنکه از سردی و سستی بعضی عناصر،افسرده شوند« (19/11/51)
»کشورهای اسلامی باید در مقابل اسرائیل اشغالگر که اکثر گرفتاریهای کشورهای اسلامی به دست آناست، موضع خصمانه داشته باشند و با تمام نیرو از آرمان فلسطین و لبنان عزیز دفاع نمایند«(8/8/58)
»من پشتیبانی خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام مینمایم« (1/1/59)
»اگر چنانچه مسلمین ادراک کنند که ما از خدا هستیم و برای خدا باید باشیم، دیگر آسیب نمیبینند،دیگر اسرائیل قدمش را پیش نمیآورد و ما باید جدیت کنیم که اسرائیل را برانیم و مسلمین باید خودشانعلیه اینها قیام کنند«(18/5/59)
»باید برای آزادی قدس از مسلسلهای متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازیهای سیاسی را که ازآن بوی سازشکاری و راضی نگهداشتن ابرقدرتها به مشام میرسد، کنار گذاشت باید ملتهای مسلمان،خصوصاً ملت فلسطین و لبنان کسانی را که بامانورهای سیاسی وقت گذرانی میکنند، متنبه نموده و زیربار بازیهای سیاسی که نتیجهای جز زیان و ضرر برای ملّت مظلوم ندارد، نروند« (10/5/60)
»آیا وقت آن نرسیده است که ملّت مبارز و غیور فلسطین، بازیهای سیاسی مدّعیان مبارزه با اسرائیلرا شدیداً محکوم نموده و با سلاح گرم، سینه اسرائیل، دشمن سرسخت اسلام و مسلمین را بشکافند؟!«(15/6/60)
»اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همّتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمیمرتبت9 خروش برآوردهاند و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت کرده و در مقابل کفر جهانی نهضتنمودهاند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی میتوان در این امر اسلامی بیتفاوت
بود؟اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حقمشروعشان از مشتی دغلباز با مسلسل جواب شنیدهاند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندایمظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نکنند؟ درود برقدس و بر مسجد اقصی درودبر ملتهای بپاخاسته در مقابل اسرائیل جنایتکار و درود بر مسلمانان و مستضعفان جهان« (25/1/61)
حضرت آیةاللَّه خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین نیز طی بیاناتی که پیرامونمبارزات اسلامی ملت بپاخاسته فلسطین ایراد فرمودند، دولتها و ملتهای مسلمان و آزادیخواه جهان را بهتجهیز تسلیحاتی، مادی و تبلیغاتی مبارزین فلسطینی فراخواندند و پشتیبانی همه جانبه از قیام اسلامیفلسطین را بعنوان یک وظیفه شرعی و حتمی مسلمانان، مورد تأکید قرار دادند
رهبر انقلاب اسلامی، مسأله فلسطین و آزادی بیتالمقدس شریف را جزو مسائل اصلی دولت و ملتایران دانستند و افزودند:
»صهیونیزم خبیث، خطرناک و جنایتکار، دشمن اسلام و متجاوز به حقوق مسلمیناست امت اسلام باید در برابر صهیونیستهای غدار و مکار که بر بخشی از سرزمین مسلمانان تسلط پیداکردهاند با بیداری و هشیاری به وظیفه خود عمل کند اگر سران کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان بههوش بودند، آمریکا به هیچ وجه قادر به نجات اسرائیل نمیبود دشمن چندان قوی نیست؛ بلکه مسلمانان ازقدرت خود غافل ماندهاند«
به هر روی، مردم مظلوم فلسطین با خشم و خروش خود آنچنان راه قیام خونبار خود را ادامه میدهندکه اسرائیل و حامیانش را هر چه بیشتر در وحشت فرو خواهند برد وحشتی که هیچ چیز، حتی جنایتبیشتر هم آن را تسکین نخواهد داد