سوره یس و فضیلت آن
منقول است از مفاتيح النّجاح، از حضرت رسول صلي الله عليه و آله منقول است كه هر كه سوره يس را بخواند به واسطه رضاي خداي ، بخشد خداي عزّوجلّ او را و مي دهد به او اَجْر چنان كه گويا خوانده قرآن را دوازده نوبت و هر بيمار كه خوانده شود نزد او سوره يسَّ نازل مي شود به عدد هر حرفي از آن ده فرشته پيش او، صف مي زنند و جهت او استغفار مي كنند و در قبض روح او حاضرند و مشايعت جنازه او مي كنند و نماز بر او مي كنند و در وقت دفن او حاضرند و هر بيماري كه بخواند اين سوره را در سَكَرات مرگ يا نزد او بخوانند مي آيد رضوان خازن بهشت با يك شربت از آب بهشت و به او مي دهد پس او مي آشامد و مي ميرد سيراب و مبعوث مي شود سيراب و محتاج نمي شود او به حوضي از حوض هاي پيغمبران تا وقتي كه داخل بهشت مي شود و او سيراب است و منقول است كه سوره يسَّ به صاحبش مي رساند خير دنيا و آخرت را و دفع مي كند از او بلاي دنيا و هَوْلْ هاي آخرت را و دفع مي كند هر شرّي را و روا مي كند جهت او هر حاجتي را و هر كه بخواند اين سوره را برابر بيست حجّ است براي او و هر كه بشنود جهت او باشد هزار نور و هزار يقين و هزار بركت و هزار رحمت و از او بيرون مي آورد هر كوفتي را.
و از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم منقول است كه هر كه در قبرستان درآيد و سوره يس را بخواند خداي عزّوجلّ عذاب اموات را تخفيف دهد و جهت او باشد به عدد ايشان حسنات و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر كه سوره يس را در روز بخواند مرزوق و محفوظ است تا شب و هر كه پيش از خواب در شب بخواند موكل سازد خداي عزّوجلّ بر او هزار فرشته كه حفظ كنند او را از شر هر شيطان رجيم و از هر افتي و اگر بميرد در آن روز خداي تعالي او را داخل بهشت سازد.
سوره یاسین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 1- يس
بنام خداوند بخشنده مهربان
1. یا
سین. این حروف رمزهایى میان اللَّه و رسول اوست. و این کتاب مرکب از همین حروف است ولى کسى را توان آوردن مانند آن نیست. و این کتاب
داراى محکمات و این گونه متشابهات است. اى انسان (یگانه در انسانیت)
2-وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ
2. سوگند به این قرآن حکیم (مستحکم در برابر آسیب باطل
گویاى به حکمت
حاکم و داور میان حق و باطل
و داراى معارف عقلى و شرایع آسمانى)
که
3-إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
3. به یقین تو از (جمله) فرستادگان (خدا) هستى (به سوى انسانها از زمان بعثتت تا انقراض نسل آنها).
4-عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
4. (تو) بر راهى مستقیم هستى (راه علوم شریعت و معارف عقلى).
5-تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
5. (و این کتابى است) فروفرستاده (از جانب خداى) مقتدر و مهربان (مهرش علت نزول
قدرتش ضامن اجراست).
6-لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ
6. تا بیم دهى قومى را که پدرانشان (از زمان عیسى یا ابراهیم) بیم داده نشدهاند
از این رو (از حقایق دینى) غافلاند.
7-لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
7. بىتردید بر بیشتر آنان گفتار (خدا مندرج در لوح محفوظ که جهنّم جایگاه آنهاست) ثابت و محقّق شده است
از این رو دیگر ایمان نمىآورند.
8-إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ
8. همانا در گردنهایشان غلهایى قرار دادهایم که تا چانههاى آنها کشیده شده پس سرهایشان رو به بالا مانده است (از این رو نمىتوانند به خویشتن
بنگرند تا با آیات انفسى متنبّه شوند).
9-وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ
9. و ما از جلو رویشان سدّى و از پشت سرشان سدّى قرار دادهایم و آنها را (از هر سو) پوشاندهایم (یا چشمانشان را کور کردهایم)
از این رو نمى
بینند (نمىتوانند اطراف خود را ببینند تا با آیات آفاقى متنبّه گردند).
10-وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
10. و بر آنان یکسان است چه بیمشان دهى یا بیمشان ندهى ایمان نمىآورند.
11-إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ
11. جز این نیست که تو کسى را بیم توانى داد که قرآن پندآموز را (پذیرفته و) پیروى کرده و از خداى رحمان (که پنهان از حواس است) در نهان
ترسیده باشد پس او را به آمرزش (خدا) و پاداشى پرارزش و گرامى بشارت ده.
12-إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ
12. البته این ماییم که مردهها را زنده مىکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند (از عملهاى حال حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مىنویسیم
و همه چیز
را (از اعمال مکلّفان و حوادث این جهان) در نسخهاى آشکار (لوح محفوظ) به طور فراگیر برشمردهایم.
13-وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
13. و براى آنها داستان اهل آن شهر (انطاکیه) را مثل بزن هنگامى که فرستادگان خدا به آنجا آمدند.
14-إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ
14. آن گاه که دو نفر به سوى آنها فرستادیم
پس آنها را تکذیب کردند و ما (آنها را) با فرستاده سومى تقویت نمودیم
پس همگى گفتند: ما به سوى
شما فرستاده شدهایم.
15-قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ
15. (مردمان شهر) گفتند: شما جز بشرى مانند ما نیستید (و پیامبر باید از فرشتگان باشد) و خداى رحمان چیزى نازل نکرده
شما نیستید جز اینکه
دروغ مىپردازید.
16-قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ
16. (رسولان) گفتند: پروردگار ما مىداند که ما به سوى شما فرستاده شدهایم.
17-وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
17. و بر عهده ما تنها رساندن آشکار (رسالت خویش) است و بس (نه تکرار معجزات و نه تحمیل پذیرش اجبارى و نه کیفر و پاداش دنیوى یا اخروى).
18-قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
18. گفتند: ما به (دیدن) شما فال بد زدیم (علامت رسیدن ضرر و زیان دیدیم)
بىشک اگر از گفتارتان دست برندارید حتما شما را سنگسار مىکنیم و
مسلّما از جانب ما عذاب دردناکى به شما خواهد رسید.
19-قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ
19. (رسولان) گفتند: وسیله فال بد شما با خودتان است (که همان گناهانتان است)
آیا اگر شما را تذکر دهند (تهدید به عذاب مىکنید)؟! (چنین نیست که
گفتار ما شوم باشد) بلکه شما گروهى تجاوزکارید.
20-وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ
20. و از دورترین جاى شهر مردى با شتاب آمد
گفت: اى قوم من
از این فرستادگان پیروى کنید.
21-اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ
21. از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمىطلبند و خود هدایت یافتهاند.
22-وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
22. و مرا چیست کسى را که مرا آفریده نپرستم در حالى که همه به سوى او بازگردانده مىشوید؟!
23-أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ
23. آیا جز او معبودهایى را به پرستش گیرم که اگر خداى رحمان ضرر و زیانى را براى من بخواهد شفاعت آنها چیزى را از من بازنمىگرداند و نمى
توانند مرا نجات بخشند.
24-إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
24. در این صورت بىتردید من در گمراهى آشکارى خواهم بود.
25-إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
25. (آن گاه خطاب به رسولان گفت) حقّا که من به پروردگار شما ایمان آوردم
پس (اقرار) مرا بشنوید (و تحمل شهادت کنید).
26-قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ
26. (عاقبت او را کشتند
و بدو) گفته شد: وارد بهشت (برزخ) شو
گفت: اى کاش قوم من مىدانستند
27-بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ
27. که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیان قرار داد.
28-وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ
28. و ما بر (اهلاک) قوم او پس از وى هیچ سپاهى از آسمان فرو نفرستادیم
و (پیش از آن هم) ما فرو فرستنده (سپاه آسمانى براى اهلاک قومى)
نبودیم.
29-إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ
29. (وسیله اهلاک آنها) جز یک صیحه (آسمانى) نبود که به ناگاه همگى خاموش و بیجان شدند.
30-يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
30. دریغا بر بندگان! که هیچ فرستادهاى بر آنها نمىآمد مگر اینکه پیوسته او را استهزا مىکردند.
31-أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ
31. آیا ندیدند که پیش از آنها چه بسیار از مجتمعات انسانى در عصرهاى متسلسل را (به کیفر طغیانشان) هلاک کردیم که آنها به سوى اینان بازنمى
گردند (تا گذشتهها را جبران کنند)؟!
32-وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ
32. و آنها نیستند جز اینکه همگى (در روز واپسین) در نزد ما احضار مىشوند.
33-وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
33. و نشانهاى (روشن
نشانه زمینى در اثبات توحید و قدرت ما و حشر مردم) براى آنها همین زمین مرده است که ما آن را (به دادن نیروى حیات و
قابلیت انبات) زنده کردیم و حبوباتى از آن بیرون آوردیم که از آن مىخورند.
34-وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ
34. و در آن باغهایى از درختان خرما و انگور قرار دادیم و از چشمههاى گوناگون در آن جوشاندیم
35-لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
35. تا از میوه آن و از نتیجه کارکرد دستهایشان (مانند شیره و کمپوت و شربت) بخورند و (بدانند که) رویش درختان و بارور شدن آنها کار دستانشان
نبود
پس آیا سپاس نمىگزارند؟!
36-سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ
36. منزه است آن که همه جفتها را آفریده از آنچه زمین مىرویاند (مانند درختان
گیاهان و حیوانات) و از خودشان و از چیزهایى که نمىدانند (همه
آنچه در جهان از فعل و انفعال آنها شىء ثالثى متولد مىگردد).
37-وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ
37. و نشانهاى (دیگر
نشانه جوّى
از توحید و قدرت خداوند) براى آنها این شب است که روز را از آن (همانند لباسى) برمىکنیم
پس به ناگاه در
تاریکى قرار مىگیرند.
38-وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
38. و این خورشید براى رسیدن به قرارگاه مخصوص خود همواره جریان (شبه مستقیم) دارد.
این تقدیر و اندازهگیرى (سیر او در میان منظومههاى جهان از خداى) مقتدر غالب و داناست.
39-وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
39. و ماه تمام را منزلهایى مقدر کردیم تا آنکه همانند شاخه کهنه (و زرد رنگ و قوسى شکل) درخت خرما (به صورت هلال) بازگردد (و دوباره به تدریج
کامل شود).
40-لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
40. نه خورشید را (در نظام حرکت طبیعى خود) مىسزد که این قمر (و سایر اقمار خود) را دریابد
و نه شب سبقتگیرنده بر روز است (مثلا به دنبال شب
شنبه شب یکشنبه سبقت جوید و روز شنبه را به تأخیر اندازد و حرکت زمین مختل شود)
و هر یک (از خورشید و اقمار آن) در مدار خاصى شناورند.
41-وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
41. و نشانهاى (دیگر
نشانه دریایى
از توحید و قدرت خدا) براى آنها این است که ما فرزندان آنها را در کشتىهایى مملوّ (از خود و اموالشان) حمل
کردیم (و دریا و هوا و کشتى را مسخر آنها نمودیم).
42-وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ
42. و براى آنها از مثل کشتى چیزهایى که بر آن سوار مىشوند بیافریدیم (مانند حیوانات سوارى و وسایل نقلیه هوایى و زمینى).
43-وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ
43. و اگر بخواهیم آنها را (در حال سوارى بر کشتى) غرق مىکنیم
پس نه فریادرسى براى آنها خواهد بود و نه نجات داده مىشوند.
44-إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ
44. مگر به خاطر رحمتى از ما و برخوردارى (از زندگى) تا زمانى معین (نجات یابند).
45-وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
45. و چون به آنها گفته شود: از آنچه در پیش روى شماست (شرک و فسقى که در آینده دارید) و آنچه در پشت سر شماست (کفر و فسقى که انجام
دادهاید
یا از گناهانتان در دنیا و کیفر آنها در آخرت) پروا کنید شاید مورد ترحم قرار گیرید (اعتنا نمىکنند).
46-وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ
46. و هیچ نشانهاى از نشانهها و آیات پروردگارشان (از قرآن و معجزات) به آنها نمىآمد مگر اینکه پیوسته از آنها رویگردان بودند.
47-وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
47. و چون به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزى کرده (به مستحقین) انفاق نمایید
کسانى که کفر ورزیدهاند به کسانى که ایمان آوردهاند
گویند: آیا کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست به او طعام مىداد؟ (خدا خواسته که او گرسنه باشد!) شما جز در گمراهى آشکارى نیستید.
48-وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
48. و (مشرکین مکه به عنوان استهزا) گویند: این وعده (قیام رستاخیز) کى خواهد بود اگر راستگویید؟
49-مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ
49. آنها جز یک صیحه (آسمانى) را انتظار نمىکشند (نفخه اول صور را که نفخه اماته است) که آنان را در حالى که با یکدیگر (در امور دنیاى خود) در
خصومتاند فرا گیرد.
50-فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
50. پس نه قدرت وصیّت و سفارش پیدا مىکنند و نه مىتوانند به سوى کسان خود بازگردند.
(در یک لحظه هر انسان و هر جاندارى در روى زمین در جاى خود مىمیرد.)
51-وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ
51. و در صور (در نفخه دوم که نفخه احیاء است) دمیده شود
پس به ناگاه همه آنان از قبرهاى خود به سوى پروردگار خویش مىشتابند.
52-قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
52. گویند: اى واى بر ما
چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ (آرى) این همان (حیات پس از مرگ) است که خداى رحمان (در دنیا) به ما وعده داد
و فرستادگان او راست گفتند.
53-إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ
53. (در آن هنگام) نفخه و صیحهاى نیست جز یک صیحه (که نفخه سوم صور است) پس به ناگاه همگى (از نخستین انسان آفریده تا آخرین انسان مرده)
در پیشگاه ما (موقف سؤال و حساب و داورى) احضار مىشوند.
54-فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
54. و (طبیعى آن روز است که گویى گفته مىشود) امروز هیچ کسى به هیچ مقدارى ستم نمىشود و از پاداشش کسر نمىگردد
و جز در برابر آنچه
مىکردید مجازات نمىشوید (و یا جزاء شما نیست جز تجسم یافته عملکرد دنیوىتان).
55-إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ
55. همانا بهشتیان در آن روز در حال و هوایى خوشاند و مسرور و متلذّذند.
56-هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ
56. خودشان و همسرانشان در زیر سایههایى (از درختان و قصرها) بر تختهاى آراسته خویش تکیه مىزنند.
57-لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ
57. براى آنها در آنجا میوهجات (گوناگون) است
و براى آنهاست هر چه آرزو کنند و بطلبند.
58-سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ
58. (براى آنها) سلام و درود است
گفتارى (صادر) از جانب پروردگار مهربان (که بلاواسطه یا به واسطه فرشتگان به آنان مىرسد).
59-وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
59. و (به مجرمان خطاب مىشود) جدا شوید امروز اى گنهکاران (از صف مؤمنان و صالحان).
60-أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
60. اى فرزندان آدم
آیا به شما (به وسیله پیامبران و عقول خودتان) سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او مسلما براى شما دشمنى آشکار
است؟!
61-وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ
61. و فقط مرا بپرستید که این راه مستقیم است؟!
62-وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
62. و بىتردید گروه بسیارى از شما را گمراه کرده
پس آیا اندیشه نمىکردید؟!
63-هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
63. این همان جهنّمى است که همواره بدان تهدید مىشدید.
64-اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
64. امروز بدان درآیید و بچشید حرارت آن را در برابر آن که کفر و کفران مىورزیدید.
65-الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
65. امروز بر دهنهاى آنان مهر مىنهیم
و دستهایشان با ما سخن مىگوید
و پاهایشان به آنچه انجام مىدادند گواهى مىدهد.
66-وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ
66. و اگر بخواهیم چشمان آنها را (مشرکین را
به کلى) محو مىکنیم
پس در راه (متعارف خود) پیشى گیرند اما کجا مىتوانند راه را ببینند؟! (نتوانند
زیرا) چگونه مىبینند؟! (لکن این کار را نمىکنیم).
67-وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
67. و اگر بخواهیم آنها را در جاى خود (هر جا باشند) مسخ مىکنیم (به صورت حیوان با جمادى درمىآوریم) پس نه مىتوانند (به سوى مقصدشان)
بروند و نه برگردند
و نه مىتوانند در حال مسخ بمانند و نه به حال اول بازگردند.
68-وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
68. و کسى را که عمر دراز دهیم او را در خلقت
واژگون مىکنیم (نیروهایش را رو به ضعف مىبریم)
پس آیا نمىاندیشند.
69-وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ
69. و ما به او (پیامبر) شعر نیاموختیم و سزاوار او هم نیست
آنچه او مىخواند چیزى جز مایه یادآورى و قرآنى آشکار و روشنگر نیست.
70-لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
70. تا کسانى را که زندهدلاند (و وجدانشان آماده پذیرش حق است) بیم کند
و سخن (خدا و وعده جهنم) بر کافران محقق شود.
71-أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ
71. و آیا ندیدند که ما از آنچه دستهاى (قدرت) ما ایجاد کرده (از مواد اولیه و مبدأ وجود زندهها) براى آنها چهارپایانى آفریدیم که آنها مالک و مسلّط
بر آنند!
72-وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ
72. و آنها را برایشان رام کردیم
پس برخى از آنها وسیله سواریشان است و از (گوشت و لبنیات) برخى مىخورند.
73-وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
73. و براى آنان سودها و آشامیدنىها در آن (حیوانات) است
پس آیا سپاس نمىگزارند؟!
74-وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ
74. و به جاى خداى یکتا معبودهایى براى خود اتخاذ کردهاند
شاید (از ناحیه آنها) یارى شوند.
75-لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ
75. آنها قدرت یارى اینان را ندارند و اینان براى آنها سپاهى احضار شدهاند (در دنیا براى حفظ و دفاع از آنها
و در آخرت براى بازپرسى و کیفر).
76-فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ
76. پس گفتار آنها (در انکار خدا و تکذیب دعوتت) تو را غمگین نسازد
زیرا که ما آنچه را در دل پنهان دارند و آنچه را بر زبان آشکار مىکنند
و آنچه
را در خلوت و آنچه را در جلوت انجام مىدهند مىدانیم (و همه را کیفر خواهیم داد).
77-أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ
77. آیا انسان (به چشم دل) ندیده که ما او را از نطفهاى آفریدیم که به ناگاه (در اندک مدتى انسانى) ستیزهگر و مخاصمهجوى آشکار (در امر معاد)
است؟!
78-وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ
78. و براى ما مثالى زد در حالى که آفرینش خود را فراموش نموده
گفت: چه کسى این استخوانها را زندگى مىبخشد در حالى که چنین پوسیده و
خاکستر شده است.
79-قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
79. بگو: کسى آن را زنده مىکند که نخستین بار پدیدش آورد
و او به هر (نوع) آفرینش و به هر آفریدهاى داناست.
80-الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ
80. همان که براى شما از درخت سرسبز و تر (به نام مرخ و عفار) آتشى (خشک و سوزان) پدید آورد
پس شما از آن (به مالیدن دو شاخه سبز به یکدیگر)
به ناگاه آتش مىافروزید.
81-أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
81. و آیا کسى که آسمانها و زمین را آفریده توانا نیست بر اینکه امثال آنها را بیافریند (اجزایشان را از میان خاک گرد آورد و شکل دهد که در صورت
مماثل آنها و در ماده عین آنها باشد)؟
چرا (تواناست) و اوست آفریننده کامل و دانا.
82-إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
82. جز این نیست که کار و شأن او این است هنگامى که وجود چیزى را بخواهد به او مىگوید:
باش
پس مىباشد (هیچ ابزارى در میان نیست و به مجرد اراده بود شده
گویى به او گفته:
باش
و او شده است).
83-فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
83. پس منزه است آن که ملکیت حقیقى و تسلّط کامل بر همه اشیا به دست (قدرت) اوست
و (همه شما انسانها) به سوى او بازگردانده مىشوید.