زیارت وارث
پس مي روي تا در قبه مطهره و بايست محاذي بالاي سر و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ
سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا سلام
عَلَيْكَ يا وارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ اِبْراهيمَ خَليلِ
بر تو ای وارث نوح پیغمبر خدا سلام بر تو ای وارث ابراهیم خلیل
اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُوسي كَليمِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ
خدا سلام بر تو ای وارث موسی هم سخن با خدا سلام بر تو ای وارث
عيسي رُوحِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ
عیسی روح خدا سلام بر تو ای وارث محمد حبیب خدا سلام
عَلَيْكَ يا وارِثَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَلِيِّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ
بر تو ای وارث امیر مؤمنان علیه السلام سلام بر تو ای فرزند
مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفي ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضي ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
محمد مصطفی سلام بر تو ای فرزند علی مرتضی سلام بر تو ای
يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ خَديجَةَ الْكُبْري ، اَلسَّلامُ
فرزند فاطمه زهرا سلام برتو ای فرزند خدیجه کبری سلام
عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورُ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ
بر تو ای کسی که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین خونی و ای تک و تنها مانده ای که انتقام خونت گرفته نشد گواهی دهم که تو
الصَّلوةَ، وَآتَيْتَ الزَّكوةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنْ الْمُنْكَرِ،
بپاداشتی نماز را و بدادی زکات را و امر کردی به معروف (کار نیک) و نهی کردی از منکر (کار زشت)
وَاَطَعْتَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَتّي اَتيكَ الْيَقينُ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ وَلَعَنَ
و پیروی کردی از خدا و رسولش تا به شهادت رسیدی پس خدا لعنت کند مردمی که تو را کشتند و خدا لعنت
اللَّهُ اُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ، يا مَوْلايَ يا
کند مردمی که به تو ستم کردند و خدا لعنت کند مردمی که این جریان را شنیدند و بدان راضی شدند ای مولای من ای
اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ
ابا عبداللّه گواهی دهم که تو براستی نوری بودی در صُلبهای شامخ (و بلند) و رَحِمْهای
الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ
پاک
آلوده ات نکرد زمان جاهلیت به پلیدیهایش و نپوشاندت از جامه های آلوده و
ثِيابِها، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مِنْ دَعآئِمِ الدّينِ، وَاَرْكانِ الْمُؤْمِنينَ،
چرکش و گواهی دهم که براستی تو از جمله ستونهای دین و پایه های محکم مردان با ایمانی
وَاَشْهَدُ اَنَّكَ الْأِمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ، الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ، الْهادِي الْمَهْدِيُّ،
و گواهی دهم که براستی تو پیشوائی هستی نیکوکار و با تقوی و پسندیده و پاکیزه و راهنمای راه یافته
وَاَشْهَدُ اَنَّ الْأَئِّمَةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوي ، وَاَعْلامُ الْهُدي ، وَالْعُروَةُ
و گواهی دهم که امامان از فرزندان تو اساس (و حقیقت) تقوی و نشانه های هدایت و دستاویز
الْوُثْقي ، وَالْحُجَّةُ عَلي اَهْلِ الدُّنْيا، وَاُشْهِدُ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ وَاَنْبِيآئَهُ
محکم (حق) و حجتهائی بر مردم دنیا هستند و گواه گیرم خدا و فرشتگانش و پیمبرانش
وَرُسُلَهُ، اَنّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِيابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرايِعِ ديني ، وَخَواتيمِ
و رسولانش را که من براستی به شما ایمان دارم و به بازگشتتان یقین دارم طبق مقررات دین و مذهبم و پایان
عَمَلي ، وَقَلْبي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَاَمْري لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، صَلَواتُ اللَّهِ
کردارم و دلم تسلیم دل شما است و کارم پیرو کار شما است درودهای خدا
عَلَيْكُمْ، وَعَلي اَرْواحِكُمْ، وَعَلي اَجْسادِكُمْ وَعَلي اَجْسامِكُمْ، وَ عَلي
بر شما و بر روانهایتان و بر جسدهاتان و بر پیکرتان و بر
شاهِدِكُمْ، وَعَلي غائِبِكُمْ، وَعَلي ظاهِرِكُمْ، وَعَلي باطِنِكُمْ،
حاضرتان و بر غائبتان و بر آشکارتان و بر نهانتان
پس بيانداز خود را بر قبر و ببوس آن را و بگو :
بِاَبي اَنْتَ وَاُمّي يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، بِاَبي اَنْتَ
پدر و مادرم به فدای تو ای فرزند رسول خدا پدر
وَاُمّي يا اَبا عَبْدِاللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ، وَجَلَّتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا،
و مادرم فدای تو ای ابا عبداللّه براستی بزرگ گشت عزایت و گران شد مصیبت تو بر ما
وَعَلي جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ
و بر همه اهل آسمانها و زمین پس خدا لعنت کند مردمی را که اسبان را زین کردند
وَاَلْجَمَتْ وَتَهَيَّأَتْ لِقِتالِكَ، يا مَوْلايَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَكَ،
و دهانه زدند و آماده کشتارت شدند ای مولای من ای ابا عبداللّه من آهنگ کردم حرم تو را
وَاَتَيْتُ اِلي مَشْهَدِكَ، اَسْئَلُ اللَّهَ بِالشَّاْنِ الَّذي لَكَ عِنْدَهُ، وَبِالْمَحَلِ
و آمدم به زیارتگاهت از خدا خواهم بدان منزلتی که در پیش او داری و بدان مقامی
الَّذي لَكَ لَدَيْهِ، اَنْ يُصَلِيَّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْ يَجْعَلَني
که نزدش داری که درود فرستد بر محمد وآل محمد و قرار دهد مرا
مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ.
با شما در دنیا و آخرت
پس برخيز و دو ركعت نماز در بالاي سر بگزار بخوان در آن دو ركعت هر سوره اي كه خواهي پس چون از نماز فارغ شدي بگو :
اَللّهُمَّ اِنّي
خدایا من
صَلَّيْتُ وَرَكَعْتُ وَسَجَدْتُ لَكَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، لِأَنَّ الصَّلوةَ
نماز خواندم و رکوع کردم و سجده بجا آوردم برای تو تنها که شریک نداری زیرا نماز
وَالرُّكُوعَ وَالسُّجُودَ لا يَكُونُ اِلاَّ لَكَ، لِأَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ الاَّ اَنْتَ،
و رکوع و سجده نیست جز برای تو چونکه توئی خدائی که معبودی جز تو نیست
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاَبْلِغْهُمْ عَنّي اَفْضَلَ السَّلامِ
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و برسان از جانب من بدانها بهترین سلام
وَالتَّحِيَّةِ، وَارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلامَ، اَللّهُمَّ وَهاتانِ الرَّكْعَتانِ هَدِيَّةٌ
و تحیت را و باز گردان از جانب آنها نیز بر من سلام خدایا و این دو رکعت نمازی که خواندم هدیه ای است
مِنّي اِلي مَوْلايَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي
از من به پیشگاه سرورم حضرت حسین بن علی علیهماالسلام خدایا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِ وَتَقَبَّلْ مِنّي ، وَاْجُرْني عَلي ذلِكَ بِاَفْضَلِ اَمَلي
محمد و بر آن حضرت و بپذیر از من و پاداشم بده در برابر آن برطبق بهترین آرزو
وَرَجآئي فيكَ، وَفي وَلِيِّكَ ياوَلِيَّ الْمُؤْمِنينَ.
و امیدی که درباره ولیّ تو دارم ای سرپرست مؤمنان
پس برخيز و برو پايين پاي قبر آن حضرت و بايست نزد سر علي بن الحسين عليهما السلام و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ
سلام بر تو ای فرزند رسول
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ نَبِيِّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ،
خدا سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ وَابْنُ
سلام بر تو ای فرزند حسین شهید سلام بر تو ای شهید
الشَّهيدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ الْمَظْلُومِ، لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً
سلام بر تو ای ستم رسیده و فرزند (آن امام) ستمدیده خدا لعنت کند مردمی که
قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ.
تو راکشتند وخدا لعنت کند مردمی که به تو ستم کردند وخدا لعنت کند مردمی را که از این جریان اطلاع پیدا کرده و بدان راضی شدند
پس بيفكن خود را بر قبرش و ببوس آن را و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، لَقَدْ
سلام بر تو ای فرزند ولیّ و فرزند ولی خدا براستی که
عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ، وَجَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنا، وَعَلي جَميعِ الْمُسْلِمينَ،
بزرگ گشت مصیبت تو و گران شد عزای تو بر ما و بر تمام مسلمانان
فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَاَبْرَءُ اِلَي اللَّهِ وَاِلَيْكَ مِنْهُمْ.
خدا لعنت کند مردمی که تو را کشتند و بیزاری جویم بسوی خدا و بسوی تو از آنها
پس بيرون بيا از دري كه پايين پاي علي بن الحسين عليهما السلام است و متوجه شو بسوي شهدا و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ
سلام بر شما
يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ
ای اولیاء خدا و دوستانش سلام بر شما ای برگزیدگان خدا و دوستدارانش سلام بر
عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
شما ای یاوران دین خدا سلام بر شما ای یاران رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ
سلام بر شما ای یاران امیرمؤمنان سلام بر شما ای یاران
فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ
فاطمه بانوی زنان جهانیان سلام بر شما ای یاران حضرت ابا محمد
الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، الْوَلِيِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي عَبْدِاللَّهِ،
حسن بن علی آن دوست خیرخواه سلام بر شما ای یاران حضرت اباعبدالله
بِاَبي اَنْتُمْ وَاُمّي طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتي فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ
پدر و مادرم به فدای شما براستی پاکیزه شدید و پاکیزه گشت آن زمینی که شما در آن مدفون شدید و به رستگاری
فَوْزاً عَظيماً، فَيا لَيْتَني كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ،
بزرگی رسیدید پس ای کاش من هم با شما بودم که با شما رستگار گردم
پس برگرد به بالاسر حضرت امام حسين عليه السلام و دعا بسيار كن از براي خود و از براي اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران خود زيرا كه در آن روضه مطهره رد نمي شود دعاء دعا كننده و نه سؤال سؤال كننده .
مؤلف گويد اين زيارت معروف به زيارت وارث است و مأخذش كتاب مصباح المتهجد شيخ طوسي است كه از كتب بسيارمعتبره معروفه نزد علما است و من اين زيارت را بلاواسطه از همان كتاب شريف نقل كردم آخر زيارت شهدا همين بود كه ذكر شد فَيَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ(پس كاشكي بودمي با شما در نتيجه رسيدمي بر رستگاري با شما) پس اين زيادتيها كه بعضي بعد از اين ذكر كرده اند فِي الْجِنَانِ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقا السَّلامُ عَلَي مَنْ كَانَ فِي الْحَائِرِ مِنْكُمْ وَ عَلَي مَنْ لَمْ يَكُنْ فِي الْحَائِرِ مَعَكُمْ الخ تمامي اينها زيادي و فضولي است شيخ ما در كتاب لؤلؤ مرجان فرموده اين كلمات كه متضمن چند دروغ واضح است علاوه بر جسارت ارتكاب بر بدعت و جسارت افزودن بر فرموده امام عليه السلام چنان شايع و متعارف شده كه البته چند هزار مرتبه در شب و روز در حضور مرقد منور ابي عبد الله الحسين عليه السلام و محضر ملائكه مقربين و مطاف انبيا و مرسلين عليهم السلام به آواز بلند خوانده مي شود و احدي بر ايشان ايراد نمي كند و از گفتن اين دروغ و ارتكاب اين معصيت نهي نمي نمايند و كم كم اين كلمات در مجموعه هايي كه در زيارت و ادعيه احمقان از عوام جمع مي كنند و گاهي اسمي براي آن مي گذارند جمع شده و چاپ رسيده و منتشر گشته و از مجموعه اين احمق به مجموعه آن احمق نقل گرديده و كار به جايي رسيده كه بر بعضي طلبه مشتبه شده روزي طلبه اي را ديدم كه آن دروغهاي قبيحه را براي شهدا مي خواند دست بر كتفش گذاشتم ملتفت من شد گفتم از اهل علم قبيح نيست چنين اكاذيب در چنين محضري گفت مگر مروي نيست تعجب كردم گفتم نه گفت در كتابي ديدم گفتم در كدام كتاب گفت مفتاح الجنان ساكت شدم چه كسي كه در بي اطلاعي كارش به اينجا رسد كه جمع كرده بعضي عوام را كتاب شمرد و مستند قرار دهد قابل سخن گفتن نيست پس شيخ مرحوم كلام را در اين مقام طول داده و فرموده كه به حال خود گذاشتن عوام در امثال اين امور جزئيه و بدعتهاي مختصره مثل غسل اويس قرن و آش ابو الدرداء تابع و مخلص حقيقي معاويه و روزه صمت كه در روز سخن نگويند و غير آن كه احدي بر مقام نهي برنيامده سبب تجري شده كه در هر ماه و سال پيغمبر و امام تازه پيدا مي شود و دسته دسته از دين خدا بيرون مي روند انتهي كلامه رفع مقامه
اين فقير گويد خوب تامل كن در فرمايش اين عالم جليل كه مطلع است بر مذاق شرع مقدس چگونه اين مطلب همي عظيم و عقده اي بزرگ در دل او گرديده چون مي داند مفاسد اين كار را بر خلاف آنانكه از علوم اهل بيت عليهم السلام محروم و بي بهره ماندند و به دانستن ضغثي از اصطلاحات و الفاظ اكتفا كردند كه امثال اين مطالب را چيزي ندانند بلكه تصحيح و تصويب نموده و عمل بر وفق آن نمايند لا جرم كار به جايي رسد كه كتاب مصباح المتهجد و اقبال و مهج الدعوات و جمال الاسبوع و مصباح الزائر و بلد الامين و جنه الواقيه و مفتاح الفلاح و مقياس و ربيع الاسابيع و تحفه و زاد المعاد و امثال اين كتب متروك و مهجور شود و اين مجموعه هاي احمقانه شايع شود كه در دعاي مجير كه از دعاهاي معتبره مرويه است در هشتاد موضع آن كلمه بعفوك زياد كنند و كسي انكار نكند و در دعاي جوشن كه مشتمل بر صد فصل است براي هر فصلي يك خاصيتي وضع كنند و با بودن اين همه زيارات ماثوره زيارت مفجعه جعل كنند و با بودن اين همه دعاهاي معتبره مرويه با مضامين عاليه و كلمات فصيحه بليغه دعايي بي ربط در كمال برودت جعل نمايند و نام او را دعاي حبي گذارند و از كنگره عرش آن را نازل نمايند و چندان فضيلت براي او وضع نمايند كه انسان را متحير و سراسيمه نمايد از جمله آنكه العياذ بالله جبرئيل به حضرت رسول صلي الله عليه و آله از جانب حق سبحانه و تعالي گفته باشد كه هر بنده كه اين دعا را با خود دارد او را عذاب نكنم اگر چه مستوجب جهنم باشد و عمر خود را به معصيت گذرانده باشد و مرا در هيچوقت سجده نكرده باشد من آن بنده را ثواب هفتاد هزار پيغمبر بدهم و ثواب هفتاد هزار زاهد و ثواب هفتاد هزار شهيد بدهم و ثواب هفتاد هزار نمازگزار بدهم و ثواب هفتاد هزار برهنه كه پوشانيده باشد بدهم و ثواب هفتاد هزار گرسنه كه سير كرده باشد بدهم و ثواب به عدد ريگهاي بيابانها بدهم و ثواب هفتاد هزار بقعه زمين بدهم و ثواب مهر نبوت رسالت پناه بدهم و ثواب عيسي روح الله و ابراهيم خليل الله بدهم و ثواب اسماعيل ذبيح الله و موسي كليم الله و يعقوب نبي الله و آدم صفي الله و جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل و فرشتگان بدهم يا محمد هر كه اين دعاي بزرگوار حبي را بخواند يا با خود دارد بيامرزم او را و شرم دارم كه عذاب كنم الخ و شايسته است كه انسان از شنيدن اينها عوض خنده گريه كند كتب ادعيه شيعه كه به مرتبه اي متقن و محكم بوده كه غالب آنها كه استنساخ مي نمودند خودشان از اهل علم بودند و از روي نسخي كه به خط اهل علم و تصحيح شده علما بوده مقابله و تصحيح مي نمودند و اگر اختلافي بود در حاشيه اش به آن اشاره مي كردند مثلا در دعاي مكارم الاخلاق وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي در حاشيه اش اشاره مي كنند در نسخه ابن اشناس وَ أَبْلِغْ بِإِيمَانِي است و در روايت ابن شاذان اللَّهُمَّ أَبْلِغْ إِيمَانِي است يا مثلا فلان كلمه به خط ابن سكون چنين است و به خط شهيد چنين و هكذا كارش به جايي رسيده كه منحصر به كتاب مفتاح شده كه في الجمله وصفش را شنيدي و اين كتاب مرجع عوام و خواص و عرب و عجم گرديده و اين نيست جز از بي اعتنايي اهل علم به حديث و اخبار و رجوع نكردن به كتب علما و فقهاي اهل بيت اطهار و نهي ننمودن از امثال اين بدع و اضافات و دس وضاعين و تحريف جاهلين و جلو نگرفتن از نااهلان و از تصرفات بي خردان تا كار به جايي رسيده كه دعاها موافق سليقه ها تلفيق شده و زيارتها و مفجعه ها و صلواتها اختراع شده و مجموعه هاي بسيار از دعاهاي دس شده چاپ شده و بچه مفتاحها متولد گشته و كم كم سرايت كرده به ساير كتب رسيده و شايع و رواج گشته مثلا كتاب منتهي الآمال اين احقر را تازه طبع كردند بعض از كتاب آن به سليقه خود در آن تصرفاتي نموده از جمله در أحوال مالك بن يسر ملعون نوشته از دعاي امام حسين عليه السلام هر دو دست او از كار افتاده بود الحمد لله در تابستان مانند دو چوب خشك مي گرديد الحمد لله و در زمستان خون از آنها مي چكيد الحمد لله و بر اين حال خسران مال بود الحمد لله در اين دو سطر عبارت چهار لفظ الحمد لله كاتب موافق سليقه خود جزء كرده و نيز در بعضي جاها بعد از اسم جناب زينب يا ام كلثوم به سليقه خود لفظ خانم زياد كرده كه زينب خانم و ام كلثوم خانم گفته شود كه تجليل از آن مخدرات شود و حميد بن قحطبه را چون دشمن داشته بواسطه بدي او حميد بن قحبه نوشته و لكن احتياط كرده قحطبه را نسخه بدل او نوشته و عبد ربه را صلاح ديده عبد الله نوشته شود و زحر بن قيس كه به حاء مهمله است در هر كجا بوده به جيم نوشته و ام سلمه را غلط دانسته و تا ممكنش بوده ام السلمه كرده الي غير ذلك و غرضم از ذكر اين مطلب در اينجا دو چيز بود يكي آنكه اين تصرفاتي را كه اين شخص كرده به سليقه خود اين را كمال دانسته و خلافش را ناقص فرض كرده و حال آنكه همين چيزي كه او كمال دانسته باعث نقصان شده پس از اينجا قياس كنيم كه چيزهايي كه ما از روي جهل و ناداني در دعاها و زيارات داخل مي كنيم يا به سليقه ناقص خود بعض تصرفات مي نماييم و آن را كمال فرض مي نماييم بدانيم كه همان چيزها پيش اهلش سبب نقصان و بي اعتباري آن دعا يا زيارت خواهد بود پس شايسته است كه ما بهيچوجه در اين باب مداخله نكنيم و هر چه دستور العمل دادند به همان رفتار نموده و از آن تخطي ننماييم و ديگر غرضم آن بود كه معلوم شود هر گاه نسخه اي كه مؤلفش زنده و حاضر و نگهبان او باشد اينطور كنند با او، ديگر با ساير نسخ چه خواهند كرد و به كتابهاي چاپي ديگر چه اعتماد است مگر كتابي كه از مصنفات مشهوره علماي معروفين باشد و به نظر ثقه از علماي آن فن رسيده و امضا فرموده باشد روايت شده در حال ثقه جليل فقيه مقدم در اصحاب ائمه عليهم السلام يونس بن عبد الرحمن كه كتابي در اعمال شبانه روز نوشته بود جناب ابو هاشم جعفري آن كتاب را به نظر مبارك حضرت عسكري عليه السلام رسانيد حضرت تمام آن را مطالعه و تصفح فرمود پس از آن فرمود هَذَا دِينِي وَ دِينُ آبَائِي كُلُّهُ وَ هُوَ الْحَقُّ كُلُّهُ (همه اين دين من و دين پدران من است و تمامش حق است) ملاحظه كن كه ابو هاشم جعفري با آنكه بر كثرت علم و فقاهت و جلالت و ديانت جناب يونس مطلع بوده است به همين اكتفا نكرده در عمل كردن از روي كتاب او تا آنكه آن را به نظر مبارك امام خود رسانيده و نيز روايت شده: از بورق شنجاني هراتي كه مردي معروف به صدق و صلاح و ورع بوده كه در سامره خدمت امام حسن عسكري عليه السلام رسيد و كتاب يوم و ليله شيخ جليل القدر فضل بن شاذان نيشابوري را به آن حضرت داد و گفت فدايت شوم مي خواهم در اين كتاب نظر فرمايي و ورق ورق آن را ملاحظه نمايي حضرت فرمود هَذَا صَحِيحٌ يَنْبَغِي أَنْ تَعْمَلَ بِهِ (اين كتاب صحيح است و شايسته است كه به آن عمل نمايي) الي غير ذلك و اين احقر با اينكه مي دانستم مذاق مردم اين زمان و عدم اهتمام ايشان را در امثال اين امور براي اتمام حجت سعي و كوشش بسيار كردم كه دعاها و زيارات منقوله در اين كتاب حتي الامكان از نسخه هاي اصل نقل شود و بر نسخ متعدده عرضه شود و به قدري كه از عهده بر آيم تصحيح آن نمايم تا عامل به آن از روي اطمينان عمل نمايد إن شاء الله بشرط آنكه كاتبين و ناسخين تصرف در آن ننمايند و خواننده ها اختراع و سليقه هاي خود را كنار گذارند شيخ كليني رضي الله عنه از عبد الرحيم قصير نقل كرده كه: خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد و عرض كرد فدايت شوم من از پيش خود دعايي اختراع كرده ام حضرت فرمود بگذار مرا از اختراع خود يعني آن را كنار گذار و براي من نقل مكن و نگذاشت كه آن دعاي جمع كرده خود را نقل كند و خود حضرت براي او دستور العملي لطف فرمود و شيخ صدوق عطر الله مرقده روايت كرده از عبد الله بن سنان كه گفت حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: زود است مي رسد به شما شبهه پس ميمانيد بدون نشانه و راهنما و پيشواي هدايت كننده و نجات نمي يابد در آن شبهه مگر كسي كه بخواند دعاي غريق را گفتم چگونه است دعاي غريق فرمود مي گويي يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَي دِينِكَ پس گفتم يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَي دِينِكَ حضرت فرمود بدرستيكه خداوند عز و جل مقلب است قلوب و ابصار را لكن بگو چنانكه من مي گويم يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَي دِينِكَ كافي است تأمل در اين دو حديث شريف براي تنبه كساني كه در دعاها به سليقه خود بعضي كلمات زياد مي كنند و پاره اي تصرفات مي نمايند و الله العاصم