خطبه ای است از آن حضرت (علیه السلام): در توصیف بیعتی که برای خلافت با او نمودند
شما دستم را باز کردید که با من بیعت کنید، من دستم را نگه داشتم (از پذیرش بیعت خویشتن داری کردم). دستم را کشیدید، من آن را برگرداندم. سپس بر من هجوم آوردید، مانند هجوم شتران تشنه روز ورود به جایگاه آب. بند نعلینم قطع شد و ناتوان زیر پا ماند، و شادی مردم در بیعت با من به حدی رسید که نوجوان از خوشحالی شکفت و کهنسال با رعشه و ناتوانی خود را برای بیعت کشاند و بیمار به سوی بیعت با تحمل زحمت آمد و دختر جوان با سرعت (برای حضور در جایگاه بیعت) دوید.