خطبه : 165 - آفرینش عجیب طاووس
ترجمه : علامه جعفریخطبه ای است از آن حضرت (علیه السلام): در این خطبه، شگفت انگیز بودن خلقت طاووس را بیان می فرماید.
آفرینش پرندگان
خداوند سبحان مخلوقات را از زنده و غیر زنده و ساکن و دارای حرکات، ابداع فرمود. و شواهدی روشن را برای شناساندن لطف و عظمت قدرت خود، اقامه فرمود، تا آن جا که عقول انسانی در حالی که توجه به لطف صنعت و عظمت قدرت او می نمایند، تسلیم او گشته و اعتراف می کنند. و فریاد دلایل وحدانیت او بر گوشهای ما طنین می اندازد. (از دلایل وحدانیت او است) آفرینش صور گونه گون پرندگانی که آن ها را در شکافهای زمین (به شکل لانه ها) و شکافهای کوه های روی زمین و در بنلدیهای آن ها مسکن داد. (پرندگانی که) دارای بال هایی مختلف و اشکال متنوع اند. (جاندارانی) که در زمام تسخیر قانون در حرکتند و بال های خود را برای بریدن در طرق باز هوای پهناور و فضای باز می گسترانند. خداوند آن پرندگان را با سابقه نیستی در صورتهای شگفت انگیز نمایان به وجود آورد و آن ها را با پیوند سر استخوان ها که پوشیده شده به گوشت و پوستند، ترکیب فرمود. و بعضی از مرغان را به جهت سنگینی جثه از پرواز سریع در هوا باز داشت، و با پرواز بال های باز، آن ها را نزدیک زمین به حرکت در هوا واداشت. خداوند آن پرندگان را با اختلافی که در رنگها دارند، با لطف قدرت و صنعت دقیق خود، منظم فرمود. برخی از آن ها در قالب یک رنگ مشخص غوطه ورند که با هیچ رنگی غیر از همان که در آن غوطه ور هستند مخلوط نمی باشد، و بعضی دیگر از آن ها در رنگی غوطه ور هستند، که غیر از آن رنگی است که دور گردن دارند.
طاووس
و از شگفت انگیزترین آن ها از جهت آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در محکم ترین هماهنگی اعضاء آفرید و رنگهای آن را در زیباترین نظم قرار داد. در خلقت طاووس بالی قرار داد که استخوان های آن سر به هم دارند. و دمی که کشش آن را طولانی فرمود. هنگامی که به طرف ماده خود برود، آن دم در هم جمع شده را باز می نماید و آن را بلند و برافراشته می سازد، که گوی آن دم، بادبان کشتی (داری) است که کشتیبانش آن را کشیده باشد. این حیوان به رنگهای خود می نازد، و دم خود را با تبحر به این طرف و آن طرف حرکت می دهد. و مانند خروس عمل جنسی انجام می دهد و با آلت تناسل خود جماع می کند، مانند عمل حیوانات نر که در عمل جنسی نیرومند هستند. من در این بیان تو را به مشاهده عینی حواله می کنم، نه مانند کسی که به سند ضعیف ارجاع نماید. و اگر وضع عمل جنسی طاووس همانگونه باشد که بعضی گمان کرده اند که این حیوان ماده خود را به وسیله اشکی آبستن می کند که چشمانش برمی آورد و در گوشه چشمانش می ماند. و ماده این حیوان آن را می لیسد و پس از آن تخم می گذارد، نه این که از راه تلقیح نر آبستن شود بلکه از اشک خارج شده از چشم آبستن شده، این گمان شگفت آورتر از افسانه (منقار گذاشتن نر به منقار ماده) برای تلقیج که بعضی ها ابراز نموده اند، نیست. (اگر خوب بنگری) نایهای پر آن همانند شانه هایی از نقره است و آن دایره های شگفت انگیز مانند خورشیدهایی است که بر آن ها روییده است، همانند طلای خالص و قطعه های زبرجد. اگر بخواهی این حیوان زیبا را به آنچه که زمین می رویاند تشبیه کنی، باید بگویی:
گل هایی است بهاری که از محل های مختلف چیده شده است. و اگر بخواهی آن را به لباس ها تشبیه نمایی، مانند حله های آراسته یا مانند جامه های زیبا از برد یمانی است. و اگر به زیورها تشبیهش کنی، مانند نگین های رنگارنگ انگشتریها است که دور تا دور آن را نقره مزین گرفته است. راه رفتن این حیوان، شادان و خرامان و با حالت تکبر است. دم و بال های خود را با دقت و کاوش می نگرد، و با مشاهده پیراهن نگارین و الوان زیبای خود خنده سر می دهد. و در آن هنگام که به پاهایش می نگرد، صدایی ناله مانند برمی آورد و چونان جانداری که پناه جویی خود را آشکار می کند، فریاد او به صدق احساس دردش گواهی می دهد. زیرا پاهایی سیاه رنگ و زشت و نازک دارد مانند پاهای خروس خلاسی و از تیزی استخوان ساق او خاری خرد رویده و در پشت گردن این حیوان کاکلی سبز رنگ با نقشی زیبا و نگارین سر زده است. نقطه آغازی گردنش مانند ابریقی است کشیده و جایگاه فرو رفتنش تا به شکم مانند رنگ و سمه یمانی سبز مایل به سیاهی است، یا مانند ابریشمی که بر روی آینه صیقلی پوشانده شده است. و گویی خود را با یک مقنعه سیاه پوشانده. و به قدری تازه و با طراوت و درخشان است که گویی سبزی تند و شادابی به او درآمیخته است. و در شکاف گوش این حیوان خطی است مانند باریکه نوک قلم در رنگ گل بابونه که با سفیدی خود در میان سیاهی محل می درخشد. و کمتر رنگی است که طاووس نصیبی از آن نداشته باشد. طاووس مانند شکوفه هایی است که نه بارانهای بهاری آنها را پرورانده است، و نه تابش آفتاب تابستانی. گاهی پرهای خود را می ریزد و از لباسش برهنه می گردد و پرهایش پیایی می ریزند (و بار دیگر می رویند) و آن پرها مانند ریزش برگهای شاخه ها فرو می ریزند. سپس بدون فاصله شروع به روییدن می نمایند تا آنگاه که به وضع و شکل گذشته پیش از ریخته شدن برگردند. چنانکه رنگی با رنگ سابق تفاوتی نداشته باشد و هیچ رنگی در غیر مکان خود قرار نگیرد. و اگر مویی از موهای نایهای طاووس را به دقت بنگری، گاهی نوعی از سرخی گلگونه و گاه دیگر سبزی زبرجدی و گاهی هم زردی طلای خالص را می بینی. پس چگونه نیروهای عمیق هشیاریها می تواند به توصیف این منظره برسد، یا قریحه و فهم عقول آن را دریابد، یا گفتار وصف کنندگان آن را توصیف نماید. و کمترین اجزاء این حیوان، اوهام انسان را از درکش و زبان ها را از بیانش ناتوان ساخته است. پاکیزه پروردگاری که عقول آدمیان را از توصیف مخلوقی که آن را برای چشم ها آشکار ساخته است، مغلوب فرموده است. لذا عقول مردم آن را در حالی درک می کند که مخلوقی است محدود و تکوین یافته و ترکیب پیدا کرده و از رنگهای متنوع رنگ آمیزی شده است. زبان ها از تلخیص صفت آن حیوان، ناتوان شده و از ادای خصوصیات آن بازمانده است.
آفریدگان کوچک
پاک است خداوندی که در آفرینش، از پاهای مورچه و مگس گرفته تا خیلی بالاتر از آن دو:
ماهی و فیل را مستحکم آفریده است. و وعده نموده خداوند متعال که هیچ موجودی را که روح در آن دمیده است (از وضع مقرر خود) دگرگونی نباشد، جز این که مرگ را وعده گاه نهایی و فنا را پایان کار او قرار داده است.
از جمله این خطبه است در توصیف بهشت:
اگر چشم دل بیندازی به سوی آنچه که از بهشت برای تو توصیف می شود، نفس تو از شگفتی ها و زیبایی ها و خواستنی ها و لذایذ دنیا و زر و زیور مناظر آن که در این دنیا نمودار گشته است، اعراض می کند و رویگردان می شود. و فکر تو در جنبش درختانی که ریشه های آن ها در تپه های مشک بر کرانه چشمه سارها فرو رفته است متحیر می ماند، و در آویخته شدن خوشه های مروارید با طراوات در شاخه های بزرگ و کوچک آن ها و ظهور آن میوه های گوناگون در غلاف های و پوشش غنچه های آن ها، آن میوه ها بدون مشقت چیده می شوند و بر طبق آرزوی چیننده ها در دسترس قرار می گیرند و دور و بر ساکنان بهشت در پیرامون قصرهای آن می گردند، با عسل های صاف و خمرهای زلال و تصفیه شده. اهل بهشت قومی هستند که کرامت خداوندی برای آنان ادامه پیدا می کند، تا در قرارگاه ابدی جای گیرند و از جابه جا شدن در سفرها (از تحولات) راحت شوند. اگر ای شنونده، دل خود را به وصول به آن مناظر زیبا و شگفت انگیز که رو به تو خواهند آورد، مشغول بداری، جانت از بدن مفارقت می کند به جهت اشتیاق به بهشت و مناظرش، و از این مجلس که نشسته ای برخیزی و به همسایگی اهل گورستان بروی برای شتاب به آن بهشت. خداوند ما و شما را به رحمت واسعه خود از جمله کسانی قرار بدهد که از دل برای منازل نیکوکاران می کوشند.
بزرگتر کوچکتر