مناجات طلب توبه
اَللّهُمَّ اِنّي
خدایا من
قَصَدْتُ اِلَيْكَ بِاِخْلاصِ تَوْبَةٍ نَصُوحٍ وَ تَثْبيتِ عَقْدٍ صَحيحٍ وَ دُعاءِ قَلْبٍ قَريحٍ
آهنگ تو را کردم با اخلاص توبه حقیقی و پایداری در پیمان درست و دعای با دل مجروح
وَ اِعْلانِ قَوْلٍ صَريحٍ اَللّهُمَّ فَتَقَبَّلْ مِنّي مُخْلَصَ التَّوْبَةِ وَ اِقْبالَ سَريعِ الْاَوْبَةِ وَ
و آشکار کردن گفتار صریح خدایا بپذیر از من توبه مخلصانه ام و روی آوردن شتابان بازگشتم و
مَصارِعَ تَخَشُّعِ الْحَوْبَةِ وَ قابِلْ رَبِّ تَوْبَتي بِجَزيلِ الثَّوابِ وَ كَريمِ الْمَاءبِ وَ
به خاک افتادن فروتنی گناهم و برابر کن پروردگارا توبه ام را با پاداشی شایان و بازگشتی بزرگوارانه و
حَطِّ الْعِقابِ وَصَرْفِ الْعَذابِ وَ غُنْمِ الْاِيابِ وَ سِتْرِ الْحِجابِ وَامْحُ اللّهُمَّ ما
ریزش کیفر و گرداندن عذاب و بهره مندی در بازگشت و پرده پوشی و محو کن خدایا آنچه
ثَبَتَ مِنْ ذُنُوبي وَاغْسِلْ بِقَبُولِها جَميعِ عُيُوبي وَاجْعَلْها جالِيَةً لِقَلْبي شاخِصَةً
ثبت شده است از گناهانم و شستشو ده با پذیرش توبه ام همه عیبهایم را و قرار ده آنها را جلا دهنده دلم و خیره کننده
لِبَصيرَةِ لُبّي غاسِلَةً لِدَرَني مُطَهِّرَةً لِنِجاسَةِ بَدَني مُصَحِّحَةً فيها ضَميري
بینش عقل و خردم و شوینده چرکی ام و پاک کننده نجاست تنم و درست کننده نهادم
عاجِلَةً اِليَ الْوَفاءِ بِها بَصيرَتي وَاقْبَلْ يا رَبِّ تَوْبَتي فَاِنَّها تَصْدُرُ مِنْ
شتابان بسوی وفای به آن بیناییم و بپذیر پروردگارا توبه ام را که براستی این توبه سرزند از
اِخْلاصِ نِيَّتي وَ مَحْضٍ مِنْ تَصْحيحِ بَصيرَتي وَاحْتِفالٍ في طَوِيَّتي وَاجْتِهادٍ
روی اخلاص نیتم و خالص از روی درستی بیناییم و روشنی کامل در نهادم و از روی کوشش
في نَقاءِ سَريرَتي وَ تَثْبيتٍ لِاِنابَتي وَ مُسارَعَةً اِلي اَمْرِكَ بِطاعَتي وَاجْلُ
در پاک کردن درونم و پابرجایی بازگشتنم و شتابندگی بسوی دستورت به فرمانبرداریم و روشن کن
اللّهُمَّ بِالتَّوْبَةِ عَنّي ظُلْمَةَ الْاِصْرارِ وَامْحُ بِها ما قَدَّمْتُهُ مِنَ الْاَوْزارِ وَاكْسُني
خدایا بوسیله توبه از من تاریکی اصرار بر گناه را و محو کن بدان وسیله آنچه را پیش فرستاده ام از گناهان و بپوشان بر من
لِباسَ التَّقْوي وَ جَلابيبَ الْهُدي فَقَدْ خَلَعْتُ رِبْقَ الْمَعاصي عَنْ جَلَدي وَ
جامه پرهیزکاری و روپوشهای هدایت را که من بیرون آوردم مهار نافرمانی را از گردنم و
نَزَعْتُ سِرْبالَ الذُّنُوبِ عَنْ جَسَدي مُسْتَمْسِكاً رَبِّ بِقُدْرَتِكَ مُسْتَعيناً عَلي
کندم پیراهن گناهان را از تنم در حالی که متمسک شدم پروردگارا به نیروی تو و کمک جویم برای
نَفْسي بِعِزَّتِكَ مُسْتَوْدِعاً تَوْبَتي مِنَ النَّكْثِ بِخَفْرَتِكَ مُعْتَصِماً مِنَ الْخِذْلانِ
خودم به عزتت و سپارنده ام توبه ام را از شکستن آن به حمایتت و چنگ زنم از (دچار نشدن ) خواری
بِعِصْمَتِكَ مُقارِناً بِهِ لا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِكَ
به نگهداریت و قرین کنم آنرا به جمله لاحول ولا قوة الا بک