220- و من کلام له (علیه السلام) فی وصف السالک الطریق إلى اللّه سبحانه : قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَلِیلُهُ وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ کَثِیرُ الْبَرْقِ فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِیقَ وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِیلَ وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ وَ دَارِ الْإِقَامَةِ وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِینَةِ بَدَنِهِ فِی قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَى رَبَّهُ .
خطبه ای است از آن حضرت (علیه السلام): در توصیف سالک راه خداوند سبحان فرموده است.
عقل خود را زنده کرد و نفس اماره خود را کشت تا این که اعضای بزرگ و نیرومند او باریک شد و درشتی و خشونت او لطیف گشت و بارقه روشنی که درخشش زیادی دارد، درون او درخشید، پس راه را روشن نمود و با آن روشنایی سلوک در راه را پیش گرفت و درهایی گوناگون او را پیش راندند تا به در سلامت (از آفات راه) رسید و قدم به سرای اقامت جاودانه نهاد و قدم های او با آرامش بدنش در قرارگاه امن و آسایش، ثابت گشت. (این سعادت جاودانی) در نتیجه اشتغال قلبش به ذکر خدا و خشنود ساختن پروردگارش نصیبش گشت.